سرسخن

در راه اشاعه نگرش انقلابی و متحد و متشکل کردن زنان!

خیزش آبانماه 1398 در زمین مبارزاتی شخمی عمیق زد و بستر مناسبتری را برای ادامه مبارزه به وجود آورد که حاصل آن اعتراضات دانشجویان مبارز در اواخر دیماه 98 علیه رژیم جمهوری اسلامی شد. خیزشها و مبارزات گوناگون نشان میدهند که شرایط عینی برای گسترش رویکرد انقلابی و تشدید مبارزهی آگاهانه، هدفمند و متشکل هم برای زنان و هم برای سایر اقشار و طبقات ستمدیده بیش از پیش فراهم شدهاست.

خیزش سراسری آبانماه که شکل تعرضی و آشتیناپذیر در مقابل رژیم جمهوری اسلامی را در خود فشرده کرد، زمینهساز مبارزاتی شد که دانشجویان دانشگاههای مختلف تهران، بابل، آمل، شیراز، اصفهان همدان و... سازماندهی کردند و با طرح شعارٌهای انقلابی و مرزبندی با ستمگران رنگارنگ به تفکر مردم، سمت و سوی صحیحتری دادند. دروس این مبارزات رو به آینده میتواند تبلور خود را بهطور آگاهانه در برگزاری هشت مارس، روز جهانی زن منعکس سازد.

بخش مبارز و انقلابی جنبش دانشجویی در دیماه 98 با پیش گذاشتن شعارهایی همچون «جمهوری اسلامی، نابود باید گردد»، «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر»، «1500 نفر، کشتهی آبان ماست»، «چه دی باشه، چه آبان، پیام یکیست، انقلاب»، نه تنها در بین سران و سلاطین مرتجع جمهوری اسلامی بلکه در دل همهی فرصتطلبان و مرتجعین رنگارنگ هراس انداخت.

سقوط هواپیمای اوکرائینی و کشته شدن 176 نفر سرنشین و خدمهی آن توسط سپاه پاسداران و اعتراف سران رژیم به آن، خشم انباشتشده و ادامهی مبارزه ضد رژیم را در میان بخشی از دانشجویان و مردم دامن زد. این مبارزه در شرایطی به وقوع پیوست که رژیم جمهوری اسلامی قصد داشت ضربهی مهلکی که در اثر خیزشها خصوصاً خیزش آبان ماه خورده بود را با بسیج مردم برای تشیع جنازه قاسم سلیمانی- این سردار کشتار مردم در ایران، عراق و سوریه- به نفع خود و به عقب راندن جامعه به کار گیرد. اما به راهاندازی مبارزه توسط دانشجویان و بردن آن به خیابانها و پیوستن مردم به آنان، هدف رژیم را به درجات بالایی، با شکست روبرو کرد. در عین حال طرح شعارهای همچون: «بسیجی، سپاهی، داعش ما شمایید» و یا «سلیمانی قاتله، رهبرش هم خائنه» با تفکر بخشی از مردم که قاسم سلیمانی را حافظ «امنیت کشور و بیرون راندن داعش» میدانند، به درستی مرزبندی کرد.

در مبارزات و خیزشهای اخیر که جای موضعگیری علیه امپریالیستها خصوصا آمریکا خالی بود، برای اولین بار دانشجویان مبارز در دیماه 98 با طرح شعار«از آمریکا تا ایران، مرگ بر این جانیان» راهی را باز کردند که میتواند هم در فراگیر کردن این موضع در بین مردم و هم در تعمیق بخشیدن به درک درست از کارکرد سیستم امپریالیستی حاکم بر جهان که در دشمنی با مردم ایران و کل جهان برای منافع ارتجاعیشان دست به هر جنایتی میزنند، یاری رساند.

مبارزه ضد رژیم دانشجویان در دیماه 98 ادامه همان مبارزهای است که از 16 آذر و با الهام از خیزش زحمتکشان در آبان، آغاز شد. دانشجویان در 16 آذر با پیش گذاشتن پرچم مبارزاتی خود در ضدیت با نئولیبرالیسم و همبستگی با مبارزات مردم در اقصی نقاط جهان، جهتگیری درستی در ضدیت با سرمایهداری امپریالیستی پیش گذاشتند. علاوه برآن با طرح ضدیت با حجاب اجباری و ارتباط این خشونت سازمانیافته دولتی بر زنان با سیستم ستم و استثمار نشان دادند که روشنفکران مبارز و انقلابی جامعه میتوانند در جهتدهی اصولی به مبارزات و ترسیم افق رهاییبخش و همهگیر کردن آن نه تنها در میان زنان بلکه در بین اقشار و طبقات زحمتکش و مردم ستمدیده، نقش مهمی را بر عهده گیرند.

حضور پرقدرت و غیر قابل انکار دانشجویان زن در پیش گذاشتن شعارهای انقلابی برای به جلو راندن مبارزات ضد رژیم در دیماه 98 الهام گرفته از همان نقشی است که زنان در خیزش آبانماه از افشاگریهای جسورانه تا سمت و سو دادن به مبارزه، از شعاردهی تا سخنرانی، از بستن خیابانها تا سینه سپر کردن در برابر نیروهای سرکوبگر بر عهده خود گذاشته بودند.

حضور چشمگیر زنان در میدان مبارزه و جنگهای خیابانی برای رژیمی که به مدت 41 سال تلاش کرد از طریق فرهنگ و سنت مردسالارانه، حجاباجباری و قوانین ضدزن مبتنی بر شریعت اسلامی و با سرکوب وحشیانه و سیستماتیک، زنان را به کنج خانه و به دور از فعالیتهای اجتماعی بکشاند و از آنان موجوداتی ضعیف و متکی به مردان بسازد، گران تمام شدهاست. بیدلیل نیست که نیروهای امنیتی رژیم با دستگیریهای گسترده در سراسر ایران، با پخش خبرهایی مبنی بر شناسایی و بازداشت زنانی که در «اغتشاشات» آبان نقش رهبری داشتند، در پی انتقامگیری از زنان است. اما زنان چه در زندان بزرگ و چه آنانی که در زندانهای قرون وسطایی رژیم اسیرند، نشان دادند که عزم خود را برای ادامهی مبارزه علیه رژیم زنستیز جمهوری اسلامی، جزم کردهاند.

اگر نقطه عطف خیزش تهیدستان و زحمتکشان جامعه در دیماه 96 در مرزبندی با دارودستهی اصلاحطلبان رقم خورد، اگر در خیزش آبانماه 98، نقطهی عطف در روش مبارزاتی پیش‌‌برده شده در آن بود که عملاً در تقابل با راه و روش مسالمتآمیزی قرار گرفت که از سالها پیش تاکنون در جنبش زنان و سایر جنبشها تبلیغ میشد، در دیماه 98، پیش گذاشتن شعار انقلاب در برابر «رفراندوم و اصلاحات» خط کشی با تفکر و جریانات گوناگون رفرمیست و اصلاحطلبی است که از انقلاب و به زیر کشیده شدن مناسبات کهنه و جایگزین کردن آن با مناسبات نوین و انقلابی، هراسناکاند. اینان خود را به آب و آتش میزنند که درهای که بین مردم و رژیم ایجاد شده را با طرح خواستهای بغایت ارتجاعی همچون رفراندوم و گذار مسالمتآمیز، پر کرده و خود را در راس جنبش اعتراضی قرار دهند!

در طی دو سال گذشته افزایش بازداشت و زندان و صدور احکام طولانی مدت توسط نهادهای امنیتی و سیستم قضایی رژیم برای زنانی که با جسارت حجاب از سر برگرفتند، نقش و جایگاه مهم حجاب اجباری را حتا در شرایط کنونی برای این رژیم تئوکراتیک نشان میدهد. در دورهای که رژیم جمهوری اسلامی با بود و نبودش دست و پنجه نرم میکند، موضوع حفظ حجاب اجباری که با حاکمیت دینی گره خورده، همچنان از مهمترین برنامههای سرکوبگرایانهاش است.

در خیزش آبانماه و خصوصا در مبارزات اعتراضی دیماه علیرغم این که تعداد قابل ملاحظهای از زنان جوان حجاب بر سر نداشتند، اما این حرکت تودهای نشد. برای زنانی که در دی ماه، همراه با مردان شعار «جمهوری اسلامی نابود باید گردد»، را پیش گذاشتند، قابل قبول و هضم نخواهد بود که قانون بغایت ارتجاعی و زنستیزانهی حجاباجباری، رعایت گردد، حتا اگر برای حفظ وحدت باشد.

این واقعیت را باید همه خصوصا زنان مبارز و رادیکال در نظر داشته باشند که همواره در تاریخ مبارزاتی خصوصا از دورهی مبارزات ضد سلطنت پهلوی تا کنون، تحت عناوین گوناگون چه در صفوف مردم و چه در میان بسیاری از سازمانها و احزاب مبارز، طرح خواستههای زنان کناری ارزیابی شده و در «بهترین» حالت به بعد از سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی موکول شدهاست. این حقیقت در نظر گرفته نشده که ضدیت با زنستیزی رژیم و طرح خواستهای زنان، مبارزهای سیاسی است و در تقابل مستقیم با رژیمی است که نیمی از جامعه را بردهی نیم دیگر کردهاست تا بتواند سیستم ستم و استثمارش را تحکیم بخشد.

در نتیجه باید هدف از مبارزه، یعنی زیر و رو کردن مناسبات ستمگرانه و استثمارگرایانه در جهت انقلاب روشن باشد تا بتواند به درستی ربط موضوع مبارزه علیه ستم بر زن و کلیه افکار پدر/مرد سالارانه که از مناسبات اقتصادی و روابط اجتماعی نشات گرفته را در مبارزه علیه کهنه و خلق نو بازتاب دهد.

از دیماه 96 و جهش مبارزهی زنان علیه حجاباجباری، نقش زنان در اعتراضات معلمان، دانشجویان، کارگران، مالباختگان، محیط زیست، نقش برجسته، تودهای و تاثیرگذار زنان در خیزش آبانماه 98، نقش چشمگیر زنان در دی 98 همهوهمه نشان میدهد شرایط عینی مناسبی بهوجود آمدهاست که زنان بتوانند با پیش گذاشتن خواستههای خود و طرح شعارهایی که بیان زن ستیزی رژیم جمهوری اسلامی را در خود منعکس می کند، حلقهی اتصال جنبشها و مبارزات گوناگون در جامعه شوند.

طغیان و شورشگری عریان زنان در همهی مبارزات و خیزشها، در نتیجهی چهل و یکسال خشونت افسارگسیختهی رژیم زنستیز جمهوری اسلامی بر آنان است. خشمی که در زنان انباشته شدهاست اگر با آگاهی انقلابی و ایجاد تشکلهای مستقل، تودهای و وسیع زنان، عجین شود میتواند در سرنوشت مبارزات و خیزشها در خدمت به امر سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی و مهمتر از آن، پایهریزی جامعهی نوینی که در سرلوحهی آن رهایی زنان قرار دارد، نقشی تعیینکننده بازی کند.

هر انقلابی نیاز به علم دارد. اگر چه شور، جسارت، از خود گذشتگی و تحقیر کردن مرگ لازمه انقلاب است، اما همهی اینها در خود نمیتواند منجر به انقلاب شود. درک علمی از الزامات انقلاب نقش تعیینکننده در رهایی زنان، مردم ایران و کل جهان دارد. این آگاهی انقلابی به زنان کمک خواهد کرد که در پیشبرد مبارزه، خط و مرز روشن و بدون ابهامی را در برابر همهی مرتجعین داخلی و خارجی و همهی نیروها و جریانات وابسته به امپریالیستها که رویکرد و برنامهشان انقیاد زنان و کل جامعه است، بکشند.

روحیهی متحدانه و به درجات بالائی سازش ناپذیری مبارزات، خصوصا در خیزش آبانماه علیه رژیم جمهوری اسلامی را باید بخشی از توشهی راه مبارزاتی خود برای برگزاری هشت مارس، روز جهانی زن و روزهای پس از آن کرده و با تکیه بر آن در راه متحد کردن جنبش انقلابی زنان بیوقفه تلاش کنیم. با این جهت گیری است که میتوانیم در شکلگیری جمعهای متشکل زنان در ایران به گِرد نگرش انقلابی گامهای سنجیده و هدفمند برداشته و این چنین پیشروی جنبش انقلابی زنان را تضمین نمائیم.

نشریه هشت مارس شماره 49

فوریه 2020 / بهمن 1398