ما همه زنان 8 مارسی هستیم

به مناسبت صدمين سالگرد روز جهانی زن

ما همه زنانی شورشی هستيم!

8 مارس 100 ساله شد، امسال می خواهيم در کنار شما و دست در دست شما، هم گام، هم راه و هم صدا شويم!

می خواهيم درصدمين سالگرد روز زن، روياهای هزاران ساله ی زنان برای آزادی و برابری را با شما فرياد کنيم! 

می خواهيم فرياد کنيم که مبارزات زنان  نشانه اتحاد و همبستگی و ادامه مبارزه آنان تا لغو کليه اشکال ستم بر زن است!

▲ ما خوب می دانيم که اين تازه آغاز راه است. نظام سرمايه داری مردسالار برای رشد و حفظ منافعش، برای بازتوليد و جلوگيری از خطر سقوط نهايی اش نياز به قربانيان بيشتری داردوچه قربانی بهتر ازفرودستان جنسيتی وطبقاتي،چه قربانی بهتر اززنان در سراسر جهان.

▲ ما خوب می دانيم  که چقدر وجود ما زنان برای شما "ارزش" دارد، بازارهای جهان انباشته از کالاهايی است که ارزان ترين کارگرانش بردگان خانگی هستند و مواد خامش را زنان کشاورز، کارگر و زحمت کش روانه بازار می کنند. زنانی که نبايد ذره ای از وظايف همسری و مادری و کار مشقت بار خانگی فرو گذارند.

▲ ما خوب می دانيم که شما بازارهای سکس تان را چنان رونق می بخشيد که "صنعت سکس" از سودآورترين تجارت های شما باشد. از تن ما کالايی برای تسخير می سازيد چه پشت شيشه های "رد لايت" چه زير "چادر يا برقع".

▲ ما خوب می دانيم خشونت عليه زنان جز لاينفک نظام مردسالاری جهانی است. قوانين دمکراتيک کشورهای پيشرفته و صنعتی مردسالاری را آن چنان لاپوشانی می کنند که حتی با "سخاوت" برای تن فروشي، دستمزد، سنديکا، کاريابی و بازاريابی تعيين می کنند و در کشورهای اسلامی قوانين زن ستيز و شريعت، خشونت عليه زنان را تأييد می کنند. سنگسار، تجاوز، قتل زنان بدست افراد مذکر خانواده تحت لوای فرهنگ و ناموس، ناقص سازی جنسي، کتک زدن و آزار و اذيت زنان توسط مردان، ازدواج اجباری و خودسوزی زنان ... تيتر اخبار مديای شماست تا با تبليغ آن مرگ حقوق بشر در کشورهای جهان سوم را فرياد بزنيد و در نهان سندهای نفتی و تجاری را با حکام مرتجع مردسالار امضا کنيد. در حالی که هنوز زنان در کشورهای جهان سوم برای حقوق اوليه شان مانند: "آزادی انتخاب پوشش"، "جدائی دين از دولت"،"استقلال هويت و مليت"، "حق طلاق"، "حق سقط جنين"، "منع خشونت دولتي، اجتماعی و خانگي"، و... مبارزه می کنند.

اين ها و هزاران ستم ديگر باعث خشم و نفرت از مناسبات مردسالارانه حاکم است. اشتياق برای ساختن جهانی نوين عاری از هر گونه ستم و استثمار نيروی محرکه ی ميليون ها زن و مرد برای مبارزه است چرا که شرايط برای ايجاد جهانی بدون خشونت دولتی و خانگي، جهانی متکی بر منافع اکثريت مردم جهان مهياست.  

و چه خوش که نسيم اين اميد اين بار از خاورميانه وزيدن گرفته است. مبارزات دليرانه، جسورانه و همدلانه ی مردم تونس و مصر و ايران و ليبی وبحرين و ... قلب مردم جهان را به تپش در آورده است. فرودستان جهان دوباره اميد و اعتماد به نفس پيدا کرده اند و با غرور و احترام از مردم خاورميانه صحبت می کنند وفرادستان با واهمه، تعجب و ترس، چاره جويی می کنند تا با کمک هم جلوی شکستن اين سد ترک خورده را بگيرند.

البته حضور مصمم ميليون ها زن و جوان ناراضی وعاصی تونسي، مصري، ايرانی و ... مرکزثقل انکارناپذير اين مبارزات بوده است. زنان با جسارت در کليه صفوف مبارزات ايستادند و بی اغراق دوربين ها را تسخير کردند و اميد آفريدند و پايداری کردند و با حضورشان چهره خاورميانه و جهان را تغيير دادند و معادلات قدرت را به هم زدند.

ديگر تصوير زن خاورميانه تصوير زنی تسليم، محجور و محصور نيست که در سايه مردان متحجر محو می شود. تصوير زنانی جسور است که بی پروا بر تانک ها ايستاده اند و باد در موهايشان می وزد. تصوير دخترانی است که در تجمعات می خوانند و می رقصند، دخترانی که فرياد "مرگ بر ديکتاتور" سر می دهند و سنگ می اندازند و صورت هايشان را نه از "نامحرمان" که اين بار از حاکمان می پوشانند و ...

امروز شاخصی که می توان مبارزات پيشرو را با آن محک زد طرح خواست ها و مطالبات زنان است. اما متأسفانه فصل مشترک مبارزات اخير زنان در خاورميانه اين است که مطالبات جنسيتی شان در پرتو مطالبات عمومی جنبش قرار گرفت و در هيچ يک از خيزش ها و مبارزات نتوانستند مطالبات خاص جنسيتی خود را طرح و برايش مبارزه کنند.

ما زنان ايرانی تجربه ی عقب گرد تاريخی را 32 سال پيش با قدرت گيری رژيم جمهوری اسلامی که يکی از پايه های آن سرکوب و فرودستی زنان است، داشتيم. زنان و کليت جنبش انقلابی نتوانستند خواسته های زنان را به عنوان مطالبات جنبش مطرح کنند و اين فرصتی بود تا جمهوری اسلامی با اولين يورش خود به حقوق زنان نيمی از جمعيت را کنترل و راه را برای سرکوب همه جنبش باز کند. تجربه ی تلخی که ما، نه خودمان در جنبش اخير در ايران از آن آموختيم و نه در مبارزات مردم مصر و تونس به کار آمد. سؤال مکرر اينجاست که آيا در مقابل ديکتاتوری می توان حرف از مطالبات دمکراتيک مردم زد و خواست اوليه ی نيمی از جمعيت جامعه را ناديده گرفت؟ آن هم زمانی که آنان بخش فعالی از پيشبرد مبارزات مردم بوده اند؟     

زنان نبايد خود را در چهارچوب ممکن ها اسير کنند. آن ها می توانند ناممکن ها را ممکن کنند و امروز ما پرتعدادتر و پرتوان تر از هميشه اينجا ايستاده ايم در ايران، تونس، مصر، ليبي، افغانستان، عراق، هند، چين، آمريکا، فرانسه، بلژيک، کنگو، پرو و ...

سازمان زنان 8 مارس (ايران – افغانستان) در روز جهانی زن در کنار همه زنانی است که مبارزه متحد خود را برعليه ستم جنسيتی و نظم مسلط سرمايه داری مردسالار سازمان می دهند.مبارزه ای که زنان ايران خصوصا در 32 ساله ی اخير آن را با مقاومت و مبارزه با يکی از ارتجاعی ترين رژيم های دنيا تجربه کرده اند و با مبارزه عليه قوانين زن ستيزجمهوری اسلامی و مبارزه عليه حجاب اجباری و ... آن را تبديل به يک مبارزه ی روزمره و گسترده کرده اند، مبارزه ای که سرنگونی جمهوری اسلامی و جدايی دين از دولت اولين گام آن است.

به ما بپيونديد تا صدمين سالگردروز جهانی زن در مبارزه عليه نظام مردسالار حاکم بر جهان را هر چه وسيع تر و با شکوه تر برگزار کنيم.

8 مارس به حضور همه زنان در اين روز احتياج دارد!

برای اين روز تدارک ببينيد!

دوستانتان را با خود همراه کنيد! با فعالين زنان در تماس باشيد!

گسترده و انبوه بياييد! و در دل دشمن هراس بيفکنيد!

سازمان زنان 8 مارس (ايران-افغانستان)

 8 مارس 2011

 www.8mars.com  /   zan_dem_iran@hotmail.com