مسئله زن در جامعه ما ابعاد انفجاري به لخود گرفته است

پيام هيئت مسئولين به ششمين مجمع عمومی

بياد  زنان و دخترانی که به دست قداره بندان مرتجع اسلامی جان باختند.

بياد زنان و دخترانی كه قربانی جانيان هوس باز شده و زندگيشان در شرايط آلوده و كثافت بار حاكمين مرتجع، به تباهی كشيده شد.

به آنانيكه در سياهچالهای اسلامی و آمريكايي، در زير شكنجه و تجاوز، قربانی زن بودن خود شدند.

به زنان آزاده ای كه اهانت جوامع مرد سالار را نپذيرفتند و شكنجه و تجاوز و اعدام را به جان خريدند و با هر آنچه كه در دست داشتند برای گرفتن حقوق برحق خود و خدمت به رهايی از قيد ستم و استثمار به پا خواستند و هراس بر جان حاكمين مرتجع مردسالار افكندند.

ششمين امين مجمع عمومی سازمان زنان هشت مارس( ايراني- افغانستاني) را آغاز می كنيم.

 با خوش آمد به همه شما دوستان عزيز که در اين مجمع حضور داريد تا ضمن بررسی  فعاليتهای مبارزاتی گذشته به طرح برنامه های آينده بپردازيم.

به اين اميد كه همه با احساس مسئوليتی كه بر دوش هر زن آگاه و مبارزاست بتوانيم  بر خلاقيت و پر بار بودن جلسه بيافزائيم  تا  راهگشای مبارزات سال آينده باشند و بتوانيم مبارزات خود را به سطح بالاتری ارتقاء دهيم.

بر كسی پوشيده نيست، که در سالهای اخيرفشارهای لجام گسيخته  بر زنان چه در عرصه ملی و چه در عرصه بين المللی بازهم گسترده تر شد.

اعدام و سنگسار زنان و دختران به طرز وحشيانه و در سطح گسترده ای براه افتاده و حاكمان اسلامی  از رساندن دامنه جنايات خود به دختران خردسال ابا ندارند.

زنان بطرز تكان دهنده ای توسط شوهران و برادران و پسران خود به قتل رسيدند،

تعداد بيشتری از دختران توسط باندهای جنايتكار، به كشورهای خليج قاچاق شدند، و يا بر حسب اجبار به دام باندهای فحشاء كشانده شدند. بسياری در زير اين فشار جانشان به لب رسيده  با دست خود به زندگيشان پايان دادند تا از اين جهان مردسالار رها شوند.

 رژيم اسلامی بار ديگر سركوب  گسترده ای را با تشديدحجاب اجباری  به مثابه سمبل اسارت زنان به طرز وحشيانه ای در دست گرفته است.

در افغانستان كه  قرار بود زنان آزادی اهدايی  آمريكايی را تجربه كنند، در حال تجربه كردن جهنمی ديگراند. قوانين جمهوری اسلامی نوين آمريكايی تضمين نموده كه دين، مذهب، سنت و رسومی كه زنان در آن قرنها به بند كشيده شده اند پا برجايی باقی بماند. در اينجا زنان و دختران با صدای بلند فرياد می زنند كه ما همچنان دربنديم، اين را زنان و دخترانی فرياد می زنند كه به جرم زنا و يا بجرم فرار از ازدواج های اجباری زندانها را پر كرده اند.

اينرا دختران جوانی با فرياد می گويند كه  برای فرار از ازدواجهای اجباري، و فرار از طرد شدن توسط اجتماع و خانواده خود را می سوزانند ، خود سوزی توسط اين دخترانی كه پناه و پشتيبانی برای خود نه در قانون ارتجاعی و نه در خانواده نمی بيينند در ابعاد بی سابقه ای در سرتاسر افغانستا ن افزايش يافته است. اين را دختران خردسالی می گويند كه توسط مجاهدين جنگ سالار و دولت سالار در  سر راه مدرسه دزديده شده و مورد تجاوز قرار می گيرند. اين را دخترانی می گويند كه بخاطر مبلغی معادل چند ده دلار مورد خريد و فروش قرار می گيرند.

در عراق نيزاز زمان اشغال توسط آمريكا زنان عراقی با مشكلات فراوانی روبروشده اند. بطور روزافزونی مجبورند كه حجاب را رعايت كنند وگرنه با فشار گروههای بنيادگرا و مذهبی كه از زمان اشغال آمريكا رشد كرده اند روبرو خواهند شد. در شهرهای شيعه نشين حجاب تقريبا بصورت همگانی بايد رعايت شود.

بسياری از زنان در زندانهای آمريكائيان بسر می برند، و مورد شكنجه و تجاوز قرار می گيرند. عكسهای افشاء  شده از زندانهای ابوغريب و نامه زنان زندانی به بيرون زندان اين  را تاييد می كند.

حملات لجام گسيخته بوش و دولت آمريكا عليه حقوق زنان در آمريكا، نه تنها افسانه آزاد سازی زنان در افغانستان را باد هوا می برد بلكه نشان از حمله ای گسترده عليه زنان در عرصه ای گسترده تر را به همراه دارد.

اينها بار ديگر نشان می دهد كه ستم بر زنان نه صرفا خواست اين رئيس حكومت و آن رئيس حكومت  و اين مذهب و آن مذهب، كه يكی از اركان اصلی حفظ اين سيستم مرد سالار است.

و به همين دليل تلاش برای خرد كردن  زنان از لحاظ اجتماعي، شخصي، روحی و جسمی و تقويت ريشه های  زن ستيزی در ميان مردان جامعه ضرورتی برای مرتجعين است.

اما زنان در مقابل اين ستمها به مقاومت و مبارزه می پردازند و مبارزات قدرتمند آنان سيستم مردسالار را به لرزه افكنده است.

از مبارزات زنان عليه سقط جنين در آمريكا در مقابل دارو دسته بوش و بنيادگرايان مسيحی گرفته تا مبارزات زنان ايران و افغانستان و عراق، تا زنانی كه در هند، نپال ، پرو ، تركيه و.... مسلحانه برای ايفای نقش واقعی خود می جنگند همه طغيان و عصيان زنانی را نشان ميدهند كه نمی خواهند، در مقابل سيستمهای زن ستيز تمكين كنند و مصمم به مبارزه ای سهمگين اند.

مبارزات زنان و دختران جوان در افغانستان با سنت های كهن و مرتجعين زن ستيز وارد ابعاد نوينی می شود. جنبش زنان در ايران  با فرياد ”ما انقلاب نكرديم تا بعقب برگرديم“ اززمان بقدرت رسيدن جمهوری اسلامی آغاز شد و تا به امروز ادامه دارد . زنان در عرصه های مختلف همچون خاری در چشم جمهوری اسلامی عمل كرده و به اين نقش خود ادامه داده و بايد كه متشكلتر و متحد تر نقش بازهم بيشتری ايفاء كند.

فشار برزنان و مبارزات متقابل آنها در عرصه های مختلف چه در سطح ملی و چه در سطح بين المللي، نشان از اتحاد و اشتراكی بيان نشده و فرم نيافته دارد. بی دليل نبود که طيف وسيعی از زنان از سه نسل با گرايشات مختلف، از مليت های مختلف، از کشورهای مختلف در راهپيمائی بزرگ کارزار زنان  در مارس 2006 کنار هم قرار گرفتند. اين نشان می دهد که زنان نه تنها در ايران دارای درد مشترکی اند بلکه زنان در سراسر دنيا اين درد مشترک را حس کرده و آماده اند که برای برابری خود مبارزه کنند. زيرا ستم هائی که بر زنان اعمال می شود اگر چه شکل مختلفی بخود می گيرد اما دارای بعدی جهانی است. بنابراين روا رفتن وحشيانه ترين نوع ستم تحت حکومت های مذهبی بر ايران ، افغانستان و عراق بالطبع حمايت وسيع زنان در سراسر جهان را برخواهد انگيخت. به همين دليل است زمانی که کارزار زنان شعار « نه به جمهوری اسلامي، نه به امپرياليست ها ، رهائی زنان بدست زنان » را پيش گذاشت و به مردم جهان اعلام کرد که  ما جبهه مردميم که در مقابل ارتجاع اسلامی و امپرياليستها قرار داريم و امروز زنان پرچمداراين مبارزه هستند، مورد حمايت وسيع زنان مترقی و انقلابی در اروپا و آمريکا قرار گرفت.

کارزار زنان هم چنان بايد بر اتحاد اصولی و پيشروی آن پافشاری کنند، چرا که اين خواست و رويای  ميليونها زن  برای مبارزه ای متحدتر و كاری تر و در خدمت سرنگونی مرتجعين رنگارنگ می باشد.

بياييد تا اين هدف را در اين جلسه  پی گيريم  و در اين دوره حساس در سطح ملی و بين المللی، متشكل تر ، متحدتر، فعاليت ها ی مبارزاتی خود را به عرصه ای بالاتر ارتقاء دهيم.

و گام مهم ديگری را در مارش به طرف پيروزی و رهايی زنان و كل ستم ديدگان در بعدی جهانی برداريم.

نوامبر 2006