شینا... حالم خیلی بده... تقصیر توست که...... /شادی امین

شینا... حالم خیلی بده... تقصیر توست که......

شادی امین

سه‌شنبه  ۲۰ بهمن ۱٣۹۴ -  ۹ فوريه ۲۰۱۶

 

این روزها موضوع آزار جنسی از سوی حمیدرضا عمادی رییس پرس‌تی‌وی که چندی پیش در دادگاه اروپایی به خاطر همراهی‌اش د‌ر اعتراف‌گیری‌های اجباری و پخش آن، در لیست تحریم‌های حقوق بشری اتحادیه اروپا قرار گرفت(1) ، به مشغولیت بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی بدل شده و بسیاری را نیز به موضع‌گیری در مورد آزار جنسی و اظهار نظر در مورد مردان و زنانی که علنا چنین مواردی را افشا می‌کنند بدل شده است. در پی انتشار فایل صوتی مکالمه شینا شیرانی(2) ، مجری(3) سابق این شبکه با حمیدرضا عمادی، عمادی و افشار، از مدیران پخش پرس‌تی‌وی از سمت ‌های خود تعلیق شده‌اند. البته این موضوع فقط اتفاقی در پشت صحنه پرس‌تی‌وی نیست بلکه امری عمومی و یک بیماری اجتماعی و پر مخاطره برای زنان است. به هر گوشه‌ای که نظر کنیم و در تمام جهان با نمونه‌های بی‌شمار آزار جنسی، خشونت و قتل زنان روبرو هستیم .


با مرور‌اظهارنظرهای کاربران شبکه‌های اجتماعی در چند روزی که از انتشار این فایل صوتی می‌گذرد، چند نکته مدام تکرار می‌شود:

1. خود این خانم رابطه جنسی را می‌خواسته والا تلفن را قطع می‌کرد.

2. برای گرفتن اقامت و پناهندگی این فایل صوتی را علنی کرده است.

3. این خانم انگلیسی حرف زده چون می‌خواسته برای پرونده‌اش در روند تقاضای پناهندگی از آن استفاده کند.

4. کرم از خود درخته.

5. این خانم از حرف زدنش معلومه این کاره است.

مجموعه این اظهار نظرها نشان می‌دهد که این گفتمان که زن ذاتا مکار و حیله‌گر است و بایستی کنترل شود والا مرد را به گناه و انحراف می‌کشاند، بعد از 37 سال تبلیغ مداوم در جامعه به گفتمان و باور غالب بدل شده است. در واقع جمهوری اسلامی با تکیه بر فرهنگ ضد زن و با تسلط شرع موفق شده است تنفر از زنان را به عنوان یک پس ذهنیت قوی در جامعه نهادینه و آنان را به عنوان جنس "حیله گر" معرفی کند.

روی دیگر سکه این گفتمان که بر پایه اسطوره مردان و آلت محوری شان بنا شده، از این حرکت می کند که آلت جنسی مردان، موجودیت مجزا و مستقلی داشته، خودمختار است و کنترل آن از دست مردان خارج است. به همین دلیل مردان تحریک شده مجازند برای ارضای خود هر اقدام و عملی را انجام دهند. در این باور اجتماعی مردان تحریک شده بردگان آلت خویش هستند .

هر یک از ما بارها در مواجه با روایت تجاوز و خشونت و آزار جنسی از سوی مردان بارها شنیده‌ایم که "تقصیر خودش نیست، مرد است" و یا مردانی در توجیه خشونت جنسی‌شان استدلال می‌کنند که " نتونستم، جلوی خودم رو بگیرم." در اینجا "جلوی خودم" اشاره به آن موجود مظلوم و خودمختار دارد.

در چنین نگاهی، مردان دائم و با تلاشی طاقت فرسا در حال کنترل آن موجود مستقل که اگر چیزی بخواهد باید تامین شود هستند و زنان هم عاملین تحریک این موجود ضعیف النفس و کشاندن مردان از طریق وی به دنبال مطامع خود و تامین اهدافشان هستند.

بی جهت نیست که سایت مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی در پاسخ به سوالی در مورد مقایسه مکر زنان با شیطان می‌نویسد: "با توجه به جاذبه عمیق جنسی که در زنان به‌خصوص زیبارویان هست و با توجه به فتانی و طنازی فوق العاده آنها و کید و مکرهای آنان در دلربایی ، معلوم است که این فتنه گری و مکر عظیم بوده و بسیاری از انسان ها را به زمین می زند و به همین جهت می بینیم که وقتی یوسف صدیق با فتنه گری زنان درباری و فتانی و طنازی آنان روبرو می شود که هر کدام با هزار عشوه و ناز او را به خود فرامی خواند ، دست نیاز به آستان بی نیاز بلند کرده و در نهایت عجز و ناتوانی عرض می کند:

إِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَ أَکُنْ مِنَ الْجاهِلین

و اگر مکر و نیرنگ آنها را از من باز نگردانی، به‌سوی آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود."(4)

به قول آدریان ریچ، فمینیست همجنسگرا، " قوانینی که حق تسلط جنسی مردان بر زنان را تثبت میکند ریشه‌اشان در اســطوره پـهلوانان، در تمایل مردان به فتح همه چیز، در آلت جنسی مردان-

 زندگی خودمختارش- نهفته است ."(5)

و اینچنین است که درد "تخم" مردی که پای تلفن "عجز" خود را به نمایش می گذارد و التماس می کند که زن او را "5 دقیقه" از سر "دوستی"، ارضا کند، دل همه مردان و زنانی را که به فالوس( آلت) محوری این جهان باور دارند را نیز به درد می‌آورد و همه‌گی بر شینا می‌تازند و همصدا با مرد متجاوزبه حق زن بر بدنش، می‌گویند: تقصیر توست که سینه‌هایت قشنگ است"؛ فقط هر یک برای بیان این کلام و این حکم، واژه‌های متفاوتی را بر می‌گزینند.

البته این تنها جمهوری اسلامی و گفتمان شرعی نیست که در بازتولید چنین باوری فعال است، این باور را برخی از زنان نیز بازتولید و از این دسته از مردان دفاع می‌کنند. در این میانه زنان زیادی گویی از همدستی با مردان و دفاع از نیازهای مردان (بخوان فالوس محوری) بازمانده اند، دشمنی خود با همجنسان‌شان با نوشته‌هایی سطحی و سخیف بیان کرده‌اند. شهلا زرلکی یکی از آنان است که در بازگویی باور "زنان مکار و حیله‌گر" و مردان "قربانی و حامی" گوی سبقت را از بقیه عقب ماندگان گرفته و همه مردان دور و برش از "شجاعت" وی در بیان حقیقت انگشت به دهان می‌مانند و او را مورد تحسین قرا‌ر می‌دهند. زرلکی که تمام تلاش خود را می‌کند که در ستیز با زنان مقامی یابد می‌نویسد:"این خانم شینا کاش مکالمات قبلی را هم ضمیمه می‌کرد. اخر چطور این آقای مدیر وقتی حالش بد می شود پیشنهاد بی شرمانه! خود را اینقدر راحت و صمیمی با این خانم در میان می گذارد و این خانم شینا هم هی با آن صدای عاشق کش ناز می کند! ... سالهاست که زن ها با سیاست های زنانه شما بخوانید طنازیها و عشوه گری ها از نردبان دراز مردان "مهم" بالا می روند تا به جایی یا به ناکجایی برسند و وقتی رسیدند یا نرسیدند و به هر دلیلی انصراف دادند از مثلا پیشرفت در اجتماع، مردها می شوند کثیف و پست و رذل و متجاوز جنسی! زنها سیاست جالبی دارند. از جنسیت خود به هر شکلی که ممکن باشد، استفاده می کنند. هم برای جذب مردان و هم علیه انچه مردسالاری می نامند! "(6)

اما کار به همینجا ختم نمی‌شود. چنین باوری باید خوراک نظری خود را نیز بیابد تا در جامعه مقبولیت یابد. مسئولیت القای چنین باوری بر عهده به اصطلاح متخصصینی قرار گرفته است که علم موجود را به عنوان پایه و ستون حفظ این نظام متنفر از جنس زن پذیرفته و از آن برای توجیه این نابرابری عظیم اجتماعی بهره می‌گیرند. برای مثال کامنت یکی از کاربران زن درفیسبوک به ما نشان می‌دهد که چگونه "روانشناسی" در خدمت توجیه "خودمختاری آلت مردانه" و ترویج باور " مکر و حیله ورزی" زنان به کار می‌آید . این کاربر زن می‌نویسد: من به هیچ عنوان نگاه جنسیتی مدیران به کارمندان رو تکذیب نمی‌کنم، هر زنی در محیط کار بارها و بارها در چنین موقعیتهایی قرار گرفته، اما به قول خانم دکتر ساعیان: "ما زنها توانایی کنترل و مدیریت هر رابطه ای را داریم تا به میل خودمان پیش ببریم و مردها واقعا موجودات ساده و غیر پیچیده و حتی مظلومی هستند! به نظر من کار این خانوم و پخش کردن این فایل فقط یک مکر زنانه ست برای رسیدن به مطامع شخصی! " (7)

در اینجا نیز "سادگی و مظلومیت مردان" در مقابل "مکر زنان" قرار می‌گیرد. به سادگی جایگاه متجاوز و قربانی تغییر یافته و حمیدرضا میرعمادی" قربانی سادگی و مظلومیتش" و بی چاره‌گی‌اش در برابر نیازهای آلت جنسی‌اش قلمداد می‌شود.

چنین زنانی برای اتحاد با مردان و سهیم شدن در قدرت مردان تمام تلاش خود را می‌کنند، آنها تحقیر و خوار شمردن زنان را تقویت می‌کنند. تمام عمر چشم به دست مردان صاحب قدرت دارند تا سهمی نیز به آنان اعطا کنند . هرچند این "توهم شراکت در قدرت" برای همیشه یک توهم باقی می‌ماند.

زنان در آموزش و زندگی روزمره یاد داده می‌شوند که از استراتژی‌های متفاوتی برای بقا استفاده کنند. استراتژی همراهی مستقیم با مردان و یا استراتژی میانجیگری.
شهلا زرلکی و زنان دیگری که بی‌رحمانه در دفاع از "تخم" مرد بیچاره‌ای که در ‌دام حیله‌گری زنی عشوه‌گر قرار گرفته است قلم می‌فرسایند، مرا بار دیگر به یاد سیندروم استکهلم می‌اندازند. سیندرومی که فرد قربانی خود را با سرکوبگرانش تعریف می‌کند و حیات خود را به تایید سرکوبگرانش وابسته می‌داند، قدردان کوچکترین امتیازات اهدایی او می‌شود و حاضر است هر کاری بکند تا سرکوبگرانش را راضی کند.

پرخاشگری‌هایی از این جنس به خانم شینا شیرانی که مورد قضاوت زن ستیزانه جماعت وسیعی قرار گرفته است کم نیستند. قرار است زنان مرعوب شوند تا "امنیت مردان متجاوز" به خطر نیفتد. چون از دید اینان، اگر قرار باشد هر زنی هر بار دهان باز کند و از آزار و خشونت جنسی مردان اطرافش بگوید که "سنگ روی سنگ" بند نمی‌شود. یکی از ارکان اصلی این جامعه که بر پایه قدرت و خشونت جنسی مردان بر زنان استوار و بنا شده است از هم می‌ریزد. بی جهت نیست که با وجود آمار بالای خشونت علیه زنان، سخن گفتن از آن بلافاصله با هجمه مردان روبرو شده و با عناوین گوناگون صدای ضد مردسالاری و مردمحوری را خفه یا لااقل حضورش را محدود می‌کنند.

به نظر می‌آید جامعه نیازمند نگاه و بازتعریف جدی به همه مفاهیمی است که سالها قبل حداقل در بخشی از روشنفکران و رسانه‌های خارج از قدرت جا افتاده محسوب می‌شد. شیوه پرداخت بسیاری از رسانه ها و کاربران شبکه‌های اجتماعی به این موضوع نشان از یک عقب‌گرد نگران کننده در این عرصه دارد.

تا زمانی که به آلت مردانه موجودیتی جدا و خودمختار از صاحبش داده شود، یعنی در نگاه بسیاری از ما باور قوی به دوگانه "زن مکار و شیطانی" و "مرد فریب خورده و قربانی" دیده شود، خشونت جنسی مردانه به رسمیت شناخته می شود و حق زنان بر بدن خود انکار خواهد شد. دوگانه "مرد اسیر آلت، زن مکار"، نفرت و دشمنی علیه زنان را ترویج می‌کند، مسئولیت مردان در مقابل اعمال و رفتار خود را منکر می‌شود و دفاع از زنان قربانی را ساده انگاری یا "شراکت در مکر" وانمود می‌کند. با صراحت چنین تصویری از زن و مرد را باید در هم ریخت.
(1)
   justice4iran.org
(2)
   www.facebook.com

(3) شینا شیرانی در این مطلب تنها به عنوان یک زن قربانی آزار جنسی برای من مطرح است و اینکه ایشان امروز ادعای مقابله با حجاب اجباری و ادعاهای دیگری را مطرح می کند که تا دیروز در تبلیغ آن آگاهانه سهیم بوده است، مورد بحث من نیست.

(4)
   www.pasokhgoo.ir
(5)
   www.meydaan.com
(6)
   www.facebook.com
(7)