طرح و شعر / آیدا پایدار

شعر  و طرح  از آیدا پایدار

 

ای مشت سرخ

که می‌درخشی

در استحاله‌ی ترس!

ای مشت سرخ که بر فراز سر ایستاده‌ای

و «رو»ی تو «آب»* حیات می‌دهد

در کویر حجاب!

ای مشت

مشت سرخ

که چو خورشید فردایی

نام تو چیست؟

نام تو در کجای صدا بغض کرده است؟

نام تو در کجای شکنجه‌ی اکنون؟

نام تو در کجای سطرهای زمین

نام تو در کجای حروف زمان ایستاده است؟

ای مشت سرخ زنانه

ای قلبِ برفراز!

نام تو در کجای گلو «آه» می‌کشد؟

آه ای شکست سکوت

در روسیاهی شب

آه ای تجسم قاطع نه!!!

ای تبلور زیبایی

در استعاره‌ی خون!

نام تو روزی کتاب خواهد شد

نام تو روزی سرنوشت خواهد ساخت

نام لگدخورده‌ات

بلند خواهد شد

نام تو در رهای باد رقص خواهد کرد

یقین!!!

که نزدیک است:

که بیرق نامت

پرنده خواهد شد

تو پرواز می‌شوی ای نام!

ای بی‌صدای غربت اکنون

که نام تمام همه‌گانی

تو پَر می‌بری به استخوان‌خانه‌ی پیر

عضله می‌دهی از تکانه‌های صدات

و خشم که می‌رود تا به شادی آویزد

پیام تو می‌برد با خود!

تو ای سرود مبارک

تو ای زن در بند

که یاد تو حتی ز ترس خاموش است

طلوع نام تو فردا ستاره خواهد کرد

و میوه‌های نور را به سفره خواهد برد

تو نان گرم زمینی به سفره‌ی تاریخ

و اتصال دلی به ساعت شادی

افق تویی، شفقی، سپیده دمی

خوشا به سر زدنی که تویی

طلوع آزادی!

27دی‌ماه 1396

* آبروی به حق تاریخ

 

برگرفته از نشریه هشت مارس شماره 43