کرونا و بارداری ناخواسته

ندا روشن

من راحله هستم، در سن 15 سالگی به خاطر مشکلات اقتصادی مجبور شدم با کسی ازدواج کنم که دوستش نداشتم و از من چندین سال بزرگ‌تر هم بود. دارای 2 فرزند دختر هستم. شوهرم یک مرد بسیار خشن و عصبی است. از زمانی که ما صاحب 2 فرزند دختر شدیم زندگی‌ام بدتر از سابق شد زیرا هر روز مرا به‌ خاطر این که فرزند پسری را به دنیا نیاورده بودم، تحقیر می‌کرد.

در دوران کرونا او دیگر دورگردی هم نمی‌توانست بکند که لقمه نانی برایمان بیاورد و من هم بیکار شده بودم و ناله این را داشتیم که چگونه با مشکلات اقتصادی دسته پنجه نرم کنیم و زندگی‌امان را تامین کنیم. در همین ایام ناخواسته باردار شدم و همین موضوع زندگی‌ام را واژگون ترکرد. اصلا نمی‌خواستم که یک کودک دیگر هم به این زندگی جهنمی وارد شود. همسرم وقتی شنید که باردار هستم، اولین حرکتش کتک زدن من بود، سیلی و لگدهای محکمی به سر و صورتم زد، چند ساعتی گیج شده بودم و از حال رفته بودم وقتی به‌هوش آمدم دیدم هنوز فریاد می‌زند و می‌گوید بی‌عرضه، یک نون‌خور دختر دوباره می‌خواهی برایم بیاوری، برو و بندازش. نمی‌دانستم که چکار کنم و به‌کی رو بیاورم... به پزشک نمی‌توانستم مراجعه کنم چون می‌دانستم سقط جنین ممنوع است، با مادرم به‌جایی رفتیم که سقط جنین غیر قانونی انجام می‌داد و در این دوران کرونا هم خیلی گران‌تر از قبل شده بود. با هر مصیبتی پول را جور کردیم و من بچه را سقط کردم ولی هنوز درگیر مشکلات بعد از سقط جنین هستم....

راحله دختر بچه‌ای است که ازدواج اجباری به او تحمیل شده‌است. او زیر یک سقف با مردی زندگی می‌کند که هیچ علاقه‌ای به او ندارد ولی باید به او سرویس جنسی دهد!

زینب 35 ساله شهروند پاکستانی در دوره کرونا متوجه می‌شود که حامله است و به‌شدت نگران است. زینب چهار بچه دارد و هیچ علاقه‌ای به داشتن فرزند بیشتری ندارد. زینب می‌داند که نمی‌تواند از طریق دکتر و بیمارستان به این بارداری ناخواسته خاتمه بدهد، در نتیجه به تنها آلترناتیوی که می‌داند مراجعه می‌کند. زن قابله محله‌ای که از هیچ دانشی برخوردار نیست و وسایلی را هم که برای سقط جنین استفاده می‌کند بهداشتی نیست. اما زینب هیچ چاره‌ای ندارد و با مراجعه به او به خانه برمی‌گردد و چند روزی خون‌ریزی شدیدی پیدا می‌کند و به‌نظرش می‌رسد که طبیعی است. اما بعد از چند روز حال زینب خراب‌تر می‌شود و شکم درد و تهوع و.... به او دست می دهد. همسرش وقتی می‌بیند که حال زینب خیلی بد است با عجله او را به بیمارستان می‌رساند در همان دقایق اولی که زینب به بیمارستان می‌رسد، دکتر به همسرش اطلاع می‌دهد که او مرده است.

بارداری ناخواسته به‌خصوص در دوران کرونا یکی از معضلات و از جمله خشونت‌هایی است که شاید برای خیلی‌ها زیاد مهم جلوه نکند ولی اگر بطور عمیق به پیامدهای این معضل نگاهی بیاندازیم خواهیم دید که این هم یکی از آن خشونت‌هایی است که اثرات بسیار نابهنجار برای زنان به‌همراه دارد...

صندوق جمعیت سازمان ملل متحد که وابسته به سازمان ملل است، هشدار داده است که محدودیت‌های قرنطنیه در زمان شیوع کرونا ممکن است به میلیون‌ها مورد بارداری ناخواسته در جهان منجر شود. این نهاد در گزارش خود شرایط احتمالی از نظر دوره محدودیت‌ها و امکان دسترسی به خدمات در زمان شیوع کووید-۱۹ را بررسی کرده و گفته است که قرنطینه سه ماهه با حداقل اختلال در ارائه خدمات، ۱۳ میلیون زن را از اقلام ضدبارداری مدرن محروم می‌کند و ممکن است باعث ۳۲۵ هزار بارداری ناخواسته شود.

به گفته این سازمان در بدترین حالت اگر قرنطینه یک سال طول بکشد، ممکن است بیش از ۵۰ میلیون زن دسترسی خود به این خدمات را از دست بدهند و ۱۵ میلیون مورد حاملگی ناخواسته پیش بیاید. صندوق جمعیت سازمان ملل متحد در گزارش تازه خود هشدار داده است که محدودیت‌های اقتصادی و فیزیکی قرنطینه پیامدهای قابل توجهی برای حقوق و سلامتی زنان و دختران در پی دارد.

افزایش موارد ناقص‌سازی جنسی زنان (ختنه) و کودک همسری هم از جمله خطراتی است که در این گزارش به آن اشاره شده‌است و درباره افزایش خشونت علیه زنان هشدار داده و برآورد کرده است که در دوره شش ماهه قرنطینه ممکن است ۳۱ میلیون مورد به موارد خشونت بر مبنای جنسیت اضافه شود.

در سیستم سرمایه‌‌داری حاکم بر جهان، نقش، هویت و موجودیت طبیعی زن در درجه‌ اول ابزار بودن اوست. ابژه جنسی و ابزاری برای تولیدمثل؛ بنابراین باید کنترل شود. زن ملکی است که باید از جانب دولت، قانون و مرد کنترل شود. مالک بودن نه‌ تنها در حیطه‌ی جسم و بدن زن، بلکه تفکر و خواسته‌های روحی و عاطفی او نیز هست. نه‌تنها در حیطه‌ی زندگی اجتماعی، بلکه در زندگی خصوصی‌ او....

در ایران سال‌ها قبل از ویروس کرونا موضوع افزایش جمعیت از جانب سران جمهوری اسلامی طرح شده بود. طرح افزایش جمعیت اولین بار در زمان دولت احمدی نژاد تحت این عنوان که جامعه ظرفیت دو برابر شدن جمعیت کنونی را دارد، مطرح شد. این طرح به‌طرق گوناگون از طرف همه جناح‌ها مورد تأکید قرار گرفت. افزایش جمعیت اهداف مختلفی را داشت و کماکان هم دارد که در صدر همه آن‌ها کنترل بدن زنان و تضمین فرودستی آن‌ قرار دارد.

اقداماتی که در این طرح به کار بردند محدود سازی روش‌های جلوگیری از بارداری بود، که در واقع عرصه دیگری به محدودیت‌ها و فشار و تبعیض بر زنان را اضافه کردند. این طرح به قوانینی منجر شد که نه تنها کلیه امکانات و بودجه‌ها برای جلوگیری از باردار شدن ناخواسته برداشته شد بلکه هرگونه اقدامی از جانب زنان جهت کنترل بدن خود و هرگونه اقدامی جهت اداره مستقل زندگی خود به یک اقدام "غیر قانونی" منجر شد. حال در دوره کرونا و از دست دادن بسیاری از مشاغل و خانه‌نشین شدن بیشتر مردان، باعث شده‌است که زنان به‌شکل وسیع و غیر قابل کنترلی باردار شوند. از زمان پیشبرد سیاست‌های افزایش جمعیت از جانب جمهوری اسلامی و قطع دسترسی به وسایل پیش‌گیری آمار دقیقی هم از بارداری ناخواسته در دسترس نیست. اما در شرایط کنونی با اوضاع وخیم اقتصادی، بیکاری وسیع زنان و مردان، نداشتن استطاعت برای خرید اولیه‌ترین مایحتاج زندگی هم چون نان، تهیه وسایل پیش‌گیری از بارداری در بازار سیاه، لوکس خواهد بود. در نتیجه تعداد بارداری‌های ناخواسته نسبت به گذشته افزایش بیشتری خواهد داشت. در عین حال زنانی که نمی‌خواهند به بارداری خود ادامه دهند به‌خاطر غیر قانونی بودن سقط جنین، مجبورند به سقط جنین‌های غیر قانونی و غیر بهداشتی تن دهند و جان خود را به خطر بیاندازند. بنابر گزارشی که در سال 96 انتشار یافت، سالانه بین 300 تا 500 هزار سقط جنین غیر قانونی در ایران انجام می‌شود. طبق آمار رسمی وزارت بهداشت، روزانه هزار سقط جنین انجام می‌شود که از این تعداد ده مورد آن قانونی است. بنابراین اوج خشونت و فشار بیش از حد را به زنان، زنانی که ناخواسته باردار شده‌اند را می‌توان در همین یک مورد مشاهده کرد.

زنان در ایران و در اکثریتی از کشورهای جهان خصوصا در کشورهای تحت سلطه، نه ‌تنها از یک رابطه‌ی جنسی برابر برخوردار نیستند بلکه حتا کوچک‌ترین حقی برای تصمیم‌گیری در رابطه‌ با جنینی که به‌‌نوعی به‌ زور در بدن آنان به وجود آمده است را هم ندارند. در جهانی که قانون، فرهنگ، اخلاقیات، مذهب و اعتقادات، بر پایه‌ی حفظ مناسبات اقتصادی و سیاسی حاکم شکل‌گرفته و تحکیم می-شود، بررسی حق و یا ممنوعیتِ سقط‌ جنین، خارج از این مناسبات و یا سیستمی که این مناسبات به آن خدمت می‌کند، ما را به‌جایی نمی‌رساند. زنانی که در سیر کردن شکم فرزندان خود درمانده‌اند؛ و برای پیش‌گیری از وقوع یک فاجعه‌ی دیگر و اضافه شدن یک شکم‌ِگرسنه‌ی دیگر گِرد سفره‌ی خالیِ خانه، به هر وسیله‌ای چنگ می‌اندازند. این زنان که توسط قابله‌های محلی که فاقد شناخت علمی از بدن انسان و شیوه‌های سالم زایمان هستند و با استفاده از هر وسیله‌ی آلوده در پستوها و اماکن غیربهداشتی جنین خود را سقط می‌کنند. سایه‌ی مرگ و آسیب‌های جدی، بر سر اکثر زنانی که به این امر مبادرت می‌ورزند، سنگینی می‌کند.

در این جهانی که امپریالیست‌ها حاکم هستند، اکثریتی از زنان که در کشورهای موسوم به جهان سوم زندگی می کنند از اولیه‌ترین حقوق خود محروم هستند. چرا که هر چقدر این سیستم بتواند زنان را در فرودستی نگه دارد، بهتر می‌تواند کل مردم را تحت ستم و استثمار وحشیانه قرار بدهد. در بسیاری از کشورهای جهان سوم، زنان برای تهیه آب باید ساعت‌ها راه بروند تا کوزه‌هایشان را پر از آب کنند، ساعت‌ها باید در جمع کردن هیزم برای گرم شدن و غذا پختن وقت بگذارند، زنانی که صبح تا شب در مزارع مکانیزه برای سرمایه‌داران همراه مردان خانواده کار می‌کنند، اما به عنوان کارگر به رسمیت شناخته نمی‌شوند و مزدی هم دریافت نمی‌کنند، زنانی که در پیشبرد زندگی هیچ‌گونه حق دخالت ندارند و..... چگونه می‌توانند به وسایل پیش‌گیری از بارداری دسترسی پیدا کنند. از طرفی قانون، دین، سنت، عقب افتادگی دست در دست هم مانع از این می‌شوند که زنی که ناخواسته باردار است بتواند با مراجعه به بیمارستان سقط جنین کند.

در اغلب کشورها و به‌طور مشخص جوامع تحت سلطه توجیه محدودیت حق زنان بر بدن خود و در نتیجه‌ محدودیت حقوقی آنان جهت حفظ هویت و جای‌گاه اجتماعی‌شان، با ابزارهایی چون فرهنگ و اخلاق صورت می‌گیرد؛ فرهنگ و اخلاقی که بر پایه‌ی مذهب، خرافه و ایدئولوژی‌های ارتجاعی و با تکیه به روابط تولیدی، شکل گرفته است. هنوز در برخی از کشورهای غربی که اغلب خود را به اصطلاح حامی حقوق بشر نامیده و از برابری بین انسان‌ها سخن می‌گویند نیز، هم‌چنان حق زنان برای سقط‌ جنین یا کاملاً نادیده گرفته می-شود و یا با اما و اگرهای مختلف محدود می‌گردد.

فقر و ناآگاهی از شیوه‌های پیش‌گیری از بارداری و نبود امکان قانونی، بهداشتی و مطمئن برای سقط‌ جنین از یک‌طرف و وحشت از قوانین زمینی و آسمانی از طرف دیگر مانع از این می‌شوند که زنان در اکثر کشورهای جهان بتوانند به درستی تصمیم بگیرند. بخصوص این‌که زنان حق کنترل بر بدن خود را ندارند. در بسیاری از کشورها این کنترل هم از جانب قانون و دولتمردان و هم از طرف مردان خانواده بر زنان اعمال می‌شود. تمام تلاش سیستم و مردان این است که بتوانند با کنترل بدن و فکر زنان آنان را به قبول "وظایف‌شان" که همان تولید‌مثل، نگه داری و بزرگ کردن فرزندان، سرویس جنسی دادن به مرد و..... گردن بگذارند.

خشونت عریان و عمیق بر میلیون‌ها زن در ایران و در سراسر جهان، در بحرانی که در نتیجه ویروس کرونا ایجاد شده، تشدید یافته است. این دوره شرایطی را به وجود آورده که میلیون‌ها زن در عین فشاری که در نتیجه تهیه لقمه نانی مجبورند تحمل کنند، باید بار سرویس جنسی به مردان را نیز تقبل کنند و همین موضوع، احتمال بارداری ناخواسته آنان را به مراتب افزایش دهد. این امر باعث شده که توجه بسیاری از فعالین و تشکلات زنان را به خود جلب کند. تا زمانی‌که در جهان مالکیت مرد بر زن به حیات خود ادامه دهد، وضع به همین منوال پیش خواهد رفت و زنان به مثابه ماشینی که وظیفه‌اش تولید‌مثل است، ادامه خواهد یافت.

این اوضاع وظایف سنگینی را بر دوش ما و همه فعالین مبارز و انقلابی، تشکلات زنان و... گذاشته است. بالا بردن هر چه بیشتر آگاهی زنان در رابطه با ریشه و علل ستم بر زن که در مرکز آن اسارت بدن زنان قرار گرفته، از وظایف مهم و تعیین کننده می‌باشد. هر چقدر زنان در ابعاد وسیع به آگاهی انقلابی دست یابند، هر چقدر زنان از دلایل سلطه مرد بر زن درک درستی داشته باشند، هر اندازه زنان به رابطه بین مالکیت مرد بر زن و تداوم سیستم بهره‌کشی امپریالیستی حاکم بر جهان را به‌طور عمیق و ریشه‌ای دست یابند، بهتر می‌توانند در تغییر سرنوشت میلیون‌ها زن به‌ طور سازمان یافته دخالت آگاهانه کرده و خود را بخشی از تغییر این شرایط دهشتناک بینند.

نشریه هشت مارس شماره ٥١

سپتامبر ٢۰٢۰/ شهریور ١٣۹۹