بنیادگرایان اسلامی زن ستیز در کابل

با کشتار دانش آموزان دختر، حمام خون به راه انداخته اند!

بار دیگر مردم جهان در ۱۸ اردیبهشت با یکی از مرگ بار‌ترین حملات بنیادگرایان اسلامی به مکتب سیدالش‌ها و کشتار دانش آموزان دختر، روبرو شدند. در دبیرستان سیدالشهدا، سه شیفت برای دختران و پسران دانش آموز در نظر گرفته شده است. اما بمب‌گذاری روز شنبه به گونه‌ای سازماندهی شده است که در شیفت دوم که عمدتا دختران دانش آموز در این مکتب حضور می‌یابند منفجر شود. در اثر این انفجار، تا کنون نزدیک به ۷۰ نفر که اکثرا دانش آموزان دختر هستند، جان خود را از دست داده‌اند و بیش از ۱۵۰ نفر زخمی شده‌اند که در شفاخانه بستری می‌باشند و حال برخی از آنان وخیم گزارش شده است.

تا کنون هیچ یک از نیروهای رنگارنگ بنیادگرای اسلامی مسئولیت این حمله جنایت بار را بر عهده نگرفته است! اما چه نیروی بنیادگرای طالب باشد و چه داعش فرقی در اصل این حمله وحشیانه و به شدت ضد زن نمی‌گذارد. این نیروها همواره از زنان قربانی گرفته و نشان داده‌اند که در ضدیت با زنان با یکدیگر در مسابقه هستند. ایدئولوژی اسلامی حاکم بر این نیروهای به شدت زن ستیز، کسب علم و دانش را به حال دختر بچه ها، زنان جوان زیان‌آور و آن را خلاف شرع اسلام می‌داند. از نظر همه نیروهای بنیادگرایان اسلامی، چه آنانی که در قدرت ند و چه آنانی که با جنایت های‌شان در پی کسب قدرت هستند، «وظیفه» زنان را زاییدن و‌تر و خشک کردن مردان، سرو سامان دهی به کارهای خانه می‌دانند. این متحجرین به خوبی می‌دانند که کسب علم و دانش می‌تواند زمینه‌های مساعدی‌تری را برای زنان و آگاه شدن آنان از موقعیت بردگی‌شان را ایجاد کند و آنان را برای پیشبرد مبارزه در جهت کسب خواسته‌های برابری طلبانه‌شان ترغیب کند.

زمانی که جمع کثیری از مردم افغانستان در اثر تجاوز و اشغال نظامی آمریکا و شرکاء کشته و میلیون نفر خانه و کاشانه خود را از دست دادند و آواره کشورهای دیگر شدند، ژست سردمداران آمریکا این بود که زنان را از شر طالبان رها خواهیم کرد! بعد از اشغال نظامی افغانستان، آمریکا دولت دست نشانده جمهوری اسلامی را بر سر کار آورد که از زاویه ماهیت پدر سالارانه و ضد زن تفاوتی با طالبان نداشت. به‌غیر از چند تغییر ظاهری در قانون، اما زنان توسط یک نظام اسلامی در روابط و مناسبات پدرسالارانه و سنتی زندانی شدند. با تمام شایعه و دروغ پردازی‌های خبرگزاری‌های غرب و ادعاهای آمریکا موقعیت زنان نه تنها بهتر نشده است بلکه میزان خشونت بر زنان افزایش یافته است. دو سوم دختربچه‌هایی که باید در صنف درس باشند، به کار در خانه و انجام وظایف سنگین آن می‌پردازند و یا مجبور می‌شوند تن به ازدواج در سنین کودکی بدهند. نزدیک به ۸۰ درصد از ازدواج‌ها برای زنان اجباری است. در افغانستان مرگ و میر در اثر ولادت بالاترین آمار جهانی را دارد. امروزه واقعیات زندگی زنان افغانستان خود سخن می‌گوید؛ از درد و رنج و جنگ خانمان‌سوز آن‌ها می‌گوید؛ از فقر و گرسنگی کودکان‌شان؛ از بی‌خانمانی و آوارگی خود و فرزندان‌شان؛ از محرومیت از عشق و دوست داشتن؛ از ضرب و شتم توسط همسر، پدر همسر، پدر و برادر و… یا ناقص شدن توسط آن‌ها؛ از کتک خوردن از اوباشان محل و نگهبانانِ فرضی بهشت؛ از خشونت‌های دولتی؛ از دزدیده شدن و مورد تجاوز قرار گرفتن؛ از زندانی شدن و به قتل رسیدن به خاطر «ناموس و آبرو»؛ از سنگسار شدن و شلاق خوردن توسط حامیان جهل و خرافات؛ از خودکشی دختران جوان در اوج شکفتگی و جوانی سخن می‌گوید و از

همین موقعیت زنان در افغانستان نشان می‌دهد که امپریالیزم آمریکا در استحکام روابط ستمگرانه‌ای که زنان را در انقیاد نگاه داشته، نقش اصلی داشته و دارد و غرض از اشغال نظامی افغانستان فقط و فقط برای منافع خود و سلطه بر جهان انجام گرفته است.

در ماه‌های اخیر آمریکا سخت به دنبال صلح و ادغام کردن طالبان در قدرت است. بدون‌شک یکی از مسائلی که در مذاکرات صلح معامله می‌شود، موضوع زنان است. آمریکا یک بار با ادعای «رهایی» زنان افغانستان را اشغال کرد و این‌بار هم اگر چه اعلام علنی نکرده‌اند اما قدر مسلم این است که معامله کردن زنان در میز مذاکره یکی از مسائل مهم این داد و ستد ارتجاعی است.

اشغال نظامی افغانستان توسط آمریکا و شرکا شرایط را برای رشد و به وجود آوردن انواع و اقسام نیروهای بنیادگرای اسلامی فراهم کرد. یکی از مهم‌ترین معیارها و درجه اسلامی بودن این نیروهای بنیادگرادر افغانستان به موضوع زنان و انقیاد کامل آنان بر می‌گردد. بمب‌گذاری اخیر در مقابل مکتب دانش آموزان دختر و کشتار بی‌رحمانه و وحشیانه از آنان در این راستا قرار دارد.

ما بارها و بار‌ها اعلام کرده‌ایم که امپریالیست‌ها و دولت دست نشانده‌ی زن سیتز آنان در افغانستان نه می‌توانند و نه می‌خواهند در موقعیت زنان تغییری ایجاد کنند. آن چه زنان خصوصا زنان آگاه و مبارز افغانستان در دستور کارشان قرار داده اند، حرکت در جهت سرنگونی رژیم زن ستیز اسلامی و حامیان امپریالیست ش می‌باشد و جایگزینی رژیمی که جامعه را به سوی رفع ستم جنسیتی و هر شکلی از ستم و استثمار رهنمون سازد و بر این پایه تصفیه حساب نهایی را با همه دارودسته‌های بنیادگرای اسلامی ضد زن نماید.

سازمان زنان هشت مارس (ایران-افغانستان)

۹مه ٢۰٢١-١۹اردیبهشت ١٤۰۰