روژاوا: منطقه‌ای برای توسعه‌ی نئولیبرالیسم یا مرکز امید و آمال مردم در خاورمیانه؟!

روژاوا:

منطقه‌ای برای توسعه‌ی نئولیبرالیسم

یا مرکز امید و آمال مردم در خاورمیانه؟!

 

مصاحبه‌ی ژین‌ها با شهرزاد مجاب - اکتبر 2014

 

در این‌جا می‌توانید متن مصاحبه‌ی شهرزاد مجاب با خبرگزاری «ژین‌ها»*  که توسط فعالین سازمان زنان ۸ مارس، از انگلیسی به فارسی برگردانده شده را بخوانید؛ و متن انگلیسی را در صفحه‌ی ۳۴ همین نشریه ملاحظه فرمایید!

در نظر داشته باشید که این مصاحبه مربوط به اکتبر ۲۰۱۴ می‌باشد، که حضور پررنگ زنان در صفوف مبارزه‌ی مسلحانه موجی از امید آفریده بود، آن‌هم در شرایطی که موج زن‌ستیزی در منطقه بی‌داد می‌کرد و ظهور نیروهای واپس‌گرای داعش در کنار سایرنیروهای واپس‌گرای امپریالیستی و بنیادگرا موج دیگری از زن‌ستیزیِ عهد برده‌داری را در منطقه احیا نموده بود. در چنین شرایطی به صحنه آمدن زنان در کوبانی بیرون از چارچوب تنگ خانه و سنن و آداب پدرسالارانه و پیوستن‌شان به خط مقدم مبارزه‌ی مسلحانه موجی از تحسین و امید و غرور آفرید. اما در همان زمان و امروز هم نمی‌توان چشم بر این موضوع بست که موضوع حضور زنان و شرکت در مبارزه‌ی مسلحانه به خودی خود نمی‌تواند ضامن یک مبارزه‌ی رادیکال و انقلابی در جهت رهایی باشد. نه حضور فیزیکی زنان که با حداکثر جسارت و فداکاری و شجاعت در صف اول مبارزه نقش گرفتند، می توانست مسأله‌ی ستم جنسیتی را از میان بردارد و نه لزوما مبارزه‌ی مسلحانه‌ی به معنای رادیکال و انقلابی بودن یک نیروست. موضوع سیاست حاکم بر آن اسلحه است. امروز دیگر در مبارزات روژوا و استقامت مردم کوبانی سیاست سازش و مماشات‌ رهبری پِ.يِ.دِ و پِ.کِ.کِ آشکارا شده است. برخلاف تلاش و دلاوری‌ّهای مردم و خصوصا زنان، رهبری این جریان با اتکا به «نیروهای ائتلاف ضد داعش به رهبری آمریکا» افق  این مبارزات را ترسیم کرده است و به وضوح نشان می‌دهد که مشتاقانه خواهان سازش در سطوح کلان سیاسی و به دست آوردن سهمی از قدرت یا مشارکت در قدرت هستند. سازشی که در نهایت هم نیروی انفجاری و تاریخی مبارزات به حق مردم کُرد منطقه را در کانال جریان‌های بورژوایی خواهد ریخت و هم راه را برای طرح و نقشه‌های تجاوزگرانه‌ی امپریالیست‌ها و توسعه‌ی روابط نئولیبرالی باز خواهد کرد و متأسفانه این سازش‌ها نتایج منفی خود را به روی جنبش بیداری زنان در منطقه نیز خواهد گذاشت.

هشت مارس

 

£ لطفا با معرفی خودتان شروع کنید. اگر ممکن است به عنوان یک محقق از سابقه‌ی کاری‌تان و از این که در حال حاضر روی چه پروژه‌ای کار می‌کنید، صحبت کنید؟

¢ من پروفسور هستم و در دانشگاه تورنتو، در بخش آموزش و مطالعات زنان کار می‌کنم. من بیش از سه دهه است که در حال تحقیق و کلنجار رفتن بر سر جنبش زنان کُرد، بوده‌ام. در حال حاضر روی دو پروژه کار می‌کنم. یکی از آن‌ها به زندانیان سیاسی زن در خاورمیانه و به‌خصوص ایران، ترکیه و فلسطین مربوط می‌شود. دیگری کتابی است ویرایش شده از مارکسیسم و فمینیسم که در سال 2015 به چاپ خواهد رسید.

£ آیا می‌توانید در رابطه با این‌که در حملات داعش، جنسیت چطور نقش ایفا کرده است بحث کنید؟

¢ زنان به طور تاریخی در بیشتر جنبش‌های مهم سراسر منطقه شرکت پرقدرتی داشته‌اند. مشارکت زنان در جنبش‌های مقاومت، به خصوص زنان کُرد، از دهه‌ی 1980 در ترکیه، ایران و عراق، بخشی است که در مطالعات زنان مورد ارزیابی و تحقیق کافی واقع نشده است. یک شکل منحصر به فرد از جنبش زنان کُرد مبارزات متداوم و مستمر آن‌ها برای خودمختاری است. به همین دلیل هم هست که دستور کار سیاسی‌شان از نوع دستور کاری که جنبش زنان در دولت ـ ملت غالب دارند، متفاوت بوده است. مشارکت زنان در جنبش مقاومت در کوبانی و آن‌چه را که می‌بینیم در روژاوا اتفاق می‌افتد، به نظر من ادامه‌ی یک تاریخ دراز مدت مبارزه است و مهم است که ما هم به همین شکل به آن نگاه کنیم.

£ در رسانه‌های آمریکا شکلی عجیب و غریب از ارائه‌ی مدل برای زنان وجود دارد که در آن مجله‌های مد به منطقه می‌روند تا از چریک‌های یِ.پِ.ژِ عکس بگیرند.

¢ این موضوع مربوط است به نگاه ابزارگرایانه‌ای که به زنان منطقه است. چه زنان برقع‌پوش افغانستان باشند که این ابزار بودن به شکل پوشاندن بدن آن‌ها تعیین و تثبیت شده، و چه به شکلی که اکنون روی بدن خسته و رنجور زنان روژاوا تثبیت می‌شود. این روشی برای دست کم گرفتن اهمیت مشارکت این زنان در مبارزه است، که توجه را از مفهوم مبارزه گرفته و تنها به سوی بدن زنان معطوف می‌کند.

£ آیا می‌توانید درباره‌ی نقش تاریخی جنسیت در تعیین سیاست‌های دولت ـ ملت، در تجاوزات امپریالیسم آمریکا مثل جنگ عراق و در فشارهایی که سرمایه‌داری می‌گذارد صحبت کنید؟

¢ من هیچ نمونه‌ای سراغ ندارم که در آن نیروهای سرمایه‌داریِ امپریالیستیِ مردسالار در جهت رهایی اقشاری از مردم، از جمله زنان، کار کرده باشند. هم‌چنین، آن‌چه ما در عمل دیده‌ایم و در نتیجه در ذهن‌مان تازه است، این است که در هر جای این جهان که امپریالیسم آمریکا دخالت کرده است، تنها ویرانی بیشتر و تخریب به ارمغان آورده و موفق شده به هر آرمان دموکراتیک و یا انقلابی مردم خاتمه دهد. عراق مثال بسیار خوبی است. ملتی است که به نابودی کشانده شده و زنان آن برای مشروعیت بخشیدن به جنگ و تهاجم مورد استفاده قرار گرفته‌اند. این را به شکلی دیگر در افغانستان دیدیم. بر مبنای این تاریخچه، رهایی هر ملتی در خاورمیانه توسط تهاجم نظامی نیروهای سرمایه‌دار امپریالیستی مردسالار غیرممکن است. اگر رهبری روژاوا وارد هرگونه ائتلافی با نیروهای امپریالیستی شود، به معنای پایان تمام فداکاری‌های قهرمانانه‌ای است که مردم روژاوا دارند انجام می‌دهند. آمریکا در حال دنباله‌روی از چیزی است که من به آن ویتنامیزه کردن جنگ در خاورمیانه می‌گویم؛ این یعنی مردم کوبانی را به "نیروهای زمینی" مبدل کردن. به نظر من روژاوا فقط دو راه حل دارد: یک راه این است که همان کاری را انجام دهند که کردستان عراق انجام داد: منطقه‌ا‌ی کاملا وابسته، با فساد سیاسی، خشونت در حال افزایش به زنان، و توسعه نئولیبرالیسم، یا سرکوب مخالفین سیاسی. بنابراین یک مدل، این است. آیا روژاوا می‌خواهد به آن سو برود؟ یا می‌خواهد نقطه‌ی تمرکز و مکان امید و آمال بقیه کشورهای خاورمیانه باشد؟ تنها راه به نظر من مبارزات مستقل انقلابی، همبستگی با نیروهای مترقی، و بسیج گرایشات چپ و سکولار موجود در منطقه است. کوبانی تا حدودی این کار را کرده است، اما هم‌چنان نیازمند ساختن ائتلاف انقلابی است، نه این که وارد ائتلافی امپریالیستی شود.

£ می‌توانید کمی درباره‌ی داعش و این که از کجا آمده اند، صحبت کنید؟

¢ مبارزه‌ی زنان و روژاوا به منظور ایجاد و بازسازی جامعه، سه سال است که ادامه دارد. تنها پس از شکل گیری داعش است که ما (در غرب) بیشتر درباره‌ی مقاومت آن‌ها می‌شنویم. مداخله‌ی قدرت‌های امپریالیستیِ مردسالار در منطقه، باعث ایجاد نیروهای خشن بنیادگرای افراطیِ مردسالار هم‌چون داعش شده و در شکل‌گیری آن نقش داشته‌اند. داعش نتیجه‌ی کار آن‌ها است و زمانی پدید آمد که قصد داشتند رژیم بشار اسد را سرنگون کنند. بنابراین سیاست "تغییر رژیم" که از سوی قدرت‌های امپریالیستی هماهنگ شد، خیزش و سازمان‌دهی انقلابی توسط مردم را می‌طلبد. انقلاب از راه مداخله نظامی و بمباران یک ملت میسر نخواهد شد. فقط ممکن است به تعویض سران دولت کمک کند مثل آن‌چه که در عراق اتفاق افتاد. اما این به معنی انقلاب نیست. یکی از پیامدهای مداخله‌ی نظامی در منطقه شکل‌گیری نیروهای سنتی و افراطیِ مردسالار و قبیله‌ای است که معمولا نیروهای مترقی و دمکراتیک از جمله سکولار، ناسیونالیست، چپ و یا سوسیالیست را سرکوب می‌کنند. داعش در طول چنین پروسه‌ای شکل گرفت.

£ آیا می‌توانید در مورد سازمان سیاسی موجود صحبت کنید؟

¢ اقداماتی که این‌ها در زمینه‌ی مشارکت برابر زنان در سازمان‌دهی اجتماع و شهرداری‌ها، و توزیع برابر منابع و ایجاد جامعه‌ای بر مبنای کار جمعی و نه رقابت، انجام داده‌اند بسیار قابل توجه است. آیا این می‌تواند دوام داشته باشد؟ به رهبری بستگی دارد. رهبری پِ.یِ.دِ به پِ.کِ.کِ تحت رهبری عبداله اوجالان نزدیک است. یک مشکل جدی که سیاست‌های پِ.کِ.کِ دارد، این ادعا است که می‌گوید یک رژیم خودگردان و مستقل دمکراتیک، علیرغم وجود دولت ترکیه، می‌تواند در آن‌جا ایجاد شود. به عبارت دیگر، مدعی است که دولت ـ ملت و خود دولتِ مشکلات اصلی هستند و کُردها می‌توانند از راه به رسمیت نشناختن و رد دولت ترکیه، جایگرینی برای دولت ـ ملت ایجاد کنند. این طرحی اتوپیایی است، زیرا دولت ترکیه برای این موجود است تا بتواند سرمایه‌داری ترکیه و جامعه‌ی مردسالار را محافظت کند و این اجازه را نخواهد داد که بخشی از کشور بخواهد یک سیستم سیاسی و اجتماعی متفاوتی ایجاد نماید حتا اگر درون چارچوب‌های خودش باشد.

£ وضعیت فمینیسم بین المللی کنونی را چه طور می‌بینید؟

¢ چیزی که من اکنون در سطح بین‌المللی می‌بینم سر در گمی عظیمی است، مبنی بر این‌که در خاورمیانه و جنبش زنان چه می‌گذرد. هر چند، می‌بینم که بیشتر زنان ملت‌های سرکوب شده در آفریقا، آسیا و خاورمیانه واقعا صدای‌شان را بلند کرده و برخاسته‌اند؛ و باید بپرسیم که چرا ما یک جنبش منطقه‌ای قدرت‌مند زنان نداریم؟ می‌دانم که اعتراضات خیابانی زیادی و فعالیت رسانه‌های اجتماعی گوناگونی در حمایت از زنان روژاوا وجود داشته است، ولی این یک جنبش، به این مفهوم که به طور واقعی به خیابان‌های شهر‌های بزرگ در خاورمیانه بیاید، زنان و مردان را سازمان‌دهی کند و مبارزه‌ی زنان روژاوا را به انگیزه‌ای در جهت ایجاد یک ائتلاف فمینیستی در سطح بین‌المللی مبدل کند، نیست. هرچند، در سطح جهانی و چندملیتی و منطقه‌ای، واقعا زمان آن رسیده است که به بازسازی یک جنبش فمینیستی بین‌المللی قدرت‌مند فکر کنیم.

£ با بازماندگان خشونت‌های داعش، چه نوع همبستگی‌ای لازم است وجود داشته باشد؟

¢ من خودم در سال 1980، در مقاومت شهر سنندج در کردستان ایران شرکت داشتم. زمانی بود که شهر اعلام استقلال کرده و در محاصره بود و در برابر هجوم نظامی رژیمِ اسلامی به مدت 25 روز مقاومت کرد. شهر به شیوه‌ای بسیار مشابه با آن‌چه که اکنون درباره‌ی روژاوا می‌شنویم سازمان‌دهی شده بود. اکنون، اعلام همبستگی و ایجاد ائتلاف در حمایت از روژاوا بسیار مهم است. اخبار در مورد این که حمایت در سطح بین‌المللی در جریان است نیز باید به مردم روژاوا برسد، زیرا منبعی از استقامت و الهام برای آنان خواهد بود. از آن جا که تجربه خودم را به خاطر دارم، از خودم می‌پرسم، آیا در دنیا کسی می‌فهمد یا می‌داند که در این گوشه‌ی کوچک چه می‌گذرد؟ موفقیت روژاوا یک دستاورد بسیار مهم برای همه‌ی ما خواهد بود. به همین دلیل ابراز همبستگی خیلی مهم است. یک همبستگی آگاهانه و ایجاد یک ائتلاف مهم است. می‌گویم آگاهانه، چرا که ما بایستی قادر باشیم تا با اتکا به دانش تاریخی‌مان، نسبت به تصمیمات استراتژیکی که رهبری پِ.یِ.دِ ممکن است در این لحظه‌ی مهم و حساس اتخاذ کند، هشدار دهیم.

 

* ژین‌ها (JINHA)، آژانس خبری منحصر به زنان واقع در دیاربکر است.