زنان پناه‌جو

زنان پناه‌جو در مارپیچ فقر و وحشت از تنهایی و خشونت

در دنیایی مملو از مردسالاری

 

نینا

بعد از جنگ­های متعدد و خونین در خاورمیانه و به خصوص جنگ در سوریه که بیش از 250000 کشته تاکنون بر جای گذاشته است، موج عظیمی از پناهندگان از کشورهای خاورمیانه و به ویژه سوریه به طرف اروپا و دیگر کشورها به راه افتاده است. گفته می­شود این بزرگترین موج مهاجرت بعد از جنگ جهانی دوم است، البته با توجه به کشورهای گوناگون در خاورمیانه و آفریقا که مرکز تصادمات و تخاصمات جنگ‌افروزانه‌ی کشورهای قدرتمند برای منافع امپریالیستی خود شده­اند، تعجبی هم ندارد. همان‌گونه که در شعارهایی که تظاهرکنندگان در حمایت از پناهندگان در کشورهای اروپایی حمل می‌کردند، نوشته شده بود «این‌ها مهاجر نیستند، بلکه از بمب‌های ما گریخته‌اند»، انتظار می­رفت و هم­چنان می­رود که میلیون­ها نفر دیگر نیز مجبور شوند خانه و کاشانه‌ی خود را در سوریه - که به یک مخروبه‌ی تمام عیار تبدیل شده است - ترک کنند و سرگردان به دنبال مکانی هرچند موقت برای زندگی بگردند.

سوریه در حال حاضر در مرکز تخاصمات کشورهای امپریالیستی و هم‌چنین قدرت­های ارتجاعیِ منطقه مثل ایران و عربستان و ترکیه قرار گرفته است. نتیجه‌ی این مداخلات و جنگ طلبی­ها تحت هر عنوان و بهانه­ای باعث شده است، مردم این کشور در بدترین شرایط جنگی قرار گیرند. باعث شده است نیروهای بنیادگرای اسلامی مانند داعش تولید شود، القاعده قدرت نوینی بگیرد و ده­ها گروه بزرگ و کوچک بنیادگرای اسلامی با استفاده از موقعیت و با حمایت­های مستقیم و غیرمستقیم غربی­ها و متحدین منطقه­ای­شان به وجود آیند. آن‌چه بر سر زنان ایزدی در تابستان سال گذشته آمد و هم‌چنان ادامه دارد تنها نمونه­ای از موقعیت زنان این منطقه است. شرایط از این نیز بدتر خواهد شد، چرا که دامنه‌ی جنگ گسترده­تر شده است.

در نتیجه‌ی این جنگ­های دخالت­گرانه و در خدمت منافع امپریالیستی میلیون­ها نفر از مردم سوریه، زندگی در شهر و روستای خود را رها کرده و ناخواسته آواره‌ی کشورهای مختلف دنیا شده، در کمپ­های پناهندگی در لبنان، اردن و ترکیه بدون کوچکترین امکانی، با انواع و اقسام فشارها و خطرها دست و پنجه نرم می­کنند.

از کشوری با جمعیت بیش از 20 میلیون نفر، نزدیک به 12 میلیون آواره گشته­اند. بیش از 8 میلیون نفر در داخل سوریه از محل کار و زندگی خود به بیرون پرتاب شده و هر کدام به جایی افتاده‌اند؛ و مطابق آخرین آمارها که هر لحظه رو به افزایش است، بیش از 4 میلیون نفر سوریه را ترک کرده­اند که از این تعداد 630 هزار نفر در اردن، بیش از یک میلیون نفر در لبنان، و نزدیک به 2 میلیون نفر در ترکیه سرگردانند. وضیعت زندگی پناه‌جویان در اردوگاه­های کشورهای اطراف سوریه به قدری وخیم است که بنا به گفته‌ی بسیاری از سازمان­های حقوق بشر، قابل توضیح نیست. جمعیت اردن و لبنان تقریبا دو برابر گشته است. بسیاری از آوارگان سوری، آنانی که فقیرترین بودند، برگشت به سوریه در زیر بمب­های آمریکایی و روسی را به ماندن در اردوگاه­های آوارگان ترجیح داده­اند. برگشت به این مناطق - که بارها توسط نیروهای مختلف دست به دست می‌شود - مساوی است با برچسب جاسوس و خائن زدن به آنان و با خطر مرگ روبرو شدن. از میان 4 میلیون آواره 1500 نفر خود را به آمریکا رسانده و نزدیک به 250 هزار نفر توانسته­اند به اروپا برسند و در کشورهای مختلف در بازداشتگاه­ها سرگردان و زندانی گردند.

در این میان صدها هزار زن - که یا تنها بوده و یا مسئولیت خانواده‌ی خود را به عهده دارند - برای رهایی از وضعیت غیرقابل تحملی که برای‌شان در این جهان مردسالار امپریالیستی ساخته شده است، مجبورند با تحمل سختی­ها از میان تونل­های وحشت و هولناکی عبور کنند. تعدادی در میان راه قربانی می­گردند و هرگز این راه را به آخر نمی­رسانند، اما آنانی که خود را به مقصدی می­رسانند با مشکلات عدیده­ای روبرو می­شوند که در جوامع مردسالار این مشکلات یا به رسمیت شناخته نمی­شوند، یا پنهان می­شوند و یا این‌که با مهارت کامل بر روی آن‌ها مانور داده می­شود. در این میان زنان پناه‌جو باید به تحمل سختی­ها ادامه دهند و هم‌چنان جورعمده‌ی جنایت­های جامعه‌ی مردسالار را بر دوش بکشند. به گفته‌ی سازمانِ‌ ملل 4 نفر از هر 5 پناه‌جو را زنان و بچه­هایی که مسئولیت عمده‌ی آنان با زنان است، تشکیل می­دهند. همین آمار در مورد پناه‌جویان سوری نیز تأیید شده است. هم اکنون طبق آمار سازمان ملل 145000 خانواده‌ی سوری در کمپ­های لبنان، اردن، مصر و عراق - به دلیل کشته شدن مردانِ خانواده، زندانی شدن یا مجروح شدن و نقص عضو شدن آنان - تحت سرپرستی زنان قرار دارند. بسیاری از این زنان تحت شرایط فقر و مشقت غیرقابل تحملی با احساس تنهایی و وحشت از آن‌چه ممکن است بر سر فرزندان‌شان بیاید؛ و نیز نگرانی از تهدید دائمی خشونت و سوءاستفاده‌ی جنسی شدیداً افسرده و وحشت‌زده شده­اند. این جنگ، خانواده­ها و اجتماعات را از هم جدا کرده است و زنان بار اصلی سرپرستی خانواده را بر دوش دارند.

گزارش سازمان ملل که با تحقیق از بیش از 70000 پناه‌جوی زن انجام گرفته است روند «استثمار، اذیت و آزار، خشونت خانگی و ازدواج اجباری در سنین کم» در میان زنان پناه‌جو را نتیجه می‌گیرد. زنانی که در میان مارپیچ فقر و وحشت و تنهایی و خشونت در دنیایی مملو از مردسالاری گرفتار شده­اند.

بیشتر این زنان از ترس و وحشت و اضطراب­های مربوط به شرایط جدید و مسئولیت­های‌شان، سخن گفته‌اند. ایمانِ 42 ساله که مجبور شده است خانه­اش در آلپو (از شهرهای جنگ­زده در مرز ترکیه) را رها کند و به قاهره برود می­گوید: «نقش من به مثابه‌ی یک زن کاملا عوض شده است ... من در سوریه کاملا مستقل و قوی بودم. من آزاد بودم. وقتی که به این‌جا رسیدم زندگی­ام یک شبه به زیر صفر رفت». زنان پناه‌جوی سوریه مجبورند در محیطی کاملا ناآشنا، برای احتیاجات‌شان تلاش کنند. بسیاری با شوکی دوگانه روبرو می­شوند. از یک طرف جدایی اجباری از خانواده و محیط‌شان، و از طرف دیگر اضطراب و نگرانی­های زندگی در محیط جدید با مشکلات مربوط به آن.

شادن زنِ 25 ساله‌ای که آبستن است در اردوگاه­های پناهندگیِ لبنان همراه با سه فرزندش زندگی می­کند. خانواده‌ی شوهرش و بقیه فامیل به سوریه برگشته­اند، او وقتی که برای تهیه غذا بیرون می‌رود، کسی را ندارد که از بچه­هایش نگهداری کند. جمله­ای را که او مدام تکرار می‌کند این است: «من تنهای تنهایم، اگر اتفاقی برای من بیفتد، چه بر سر بچه­هایم خواهد آمد، من تنهای تنهایم ...» (از گزارش سازمان ملل)

بسیاری از این پناهندگانِ سوری که در اردوگاه­هایی در لبنان و یا بقیه کشورهای هم‌جوار زندگی می­کنند، هنگامی که پول ناچیز و امکانات مالی‌شان ته کشید، مجبورند به صرفه­جویی بپردازند. دختران خود را از ادامه‌ی تحصیل محروم کنند و اغلب آن­ها را در سنین پایین، 12 سالگی و یا حتی شاید خردسال­تر شوهر دهند تا هم آن‌ها را از خطر آزار جنسی که در انتظارشان است برهانند و هم مسئولیت آن­ها را از سر خود باز کنند. به عبارت دیگر برای محافظت دختر از تجاوز و سوءاستفاده­های جنسی، او را به نوعی دیگر در معرض تجاوز و خشونت جنسی «قانونی» قرار می­دهند. البته این مسأله نه تنها در لبنان بلکه در سایر مراکز و اردوگاه­ها در کشورهای هم‌جوار نیز اجرا می­شود.

در ترکیه پناه‌جویان سوری - که تعدادشان به بیش از 2 میلیون نفر می­رسد ـ اجازه‌ی کار ندارند و با مشکلات فراوانی برای یافتن خانه و تحصیل فرزندان خود روبرو می­شوند. بر اساس گزارشی که توسط یک خبرنگار ترک، آگاه به مسایل زنان انتشار یافته است، «بسیاری از زنان پناه‌جوی سوریه قربانی سوءاستفاده‌ی جنسی و ازدواج با مردان ترکی که همسر دارند، می­شوند. چندهمسری در ترکیه غیرقانونی است. در نتیجه این ازدواج­ها از طریق اسلامی انجام می­شود و دولت ترکیه هم آن­ها را نادیده می­گیرد». به گفته‌ی یکی از کارکنان سازمان‌های غیردولتی در یکی از شهرهای مرزی این مسأله‌ی چندهمسری در شهر نه تنها به شدت زیاد شده است، بلکه فرای نوع ازدواج، نقش یک بازار را نیز بازی می­کند که زنان آشکارا در مقابل پول، خرید و فروش می­شوند. اوضاع پناه‌جویان زن در ترکیه به قدری وخیم است که صاحب‌خانه­هایی به خود جرأت می­دهند بگویند که «اگر پول نداری می­توانی در عوض دخترت را به من بدهی». حتی بسیاری از زنان و دختران به اجبار تن به ازدواج می­دهند تا از ترس و وحشت و عدم امنیتی که در آن به سر می­برند، نجات یابند.

خطر سوءاستفاده­های جنسی به قدری جدی است که زنان آواره و پناهنده را از سنین پایین تا بالا در تمام مدت و در همه‌ي کشورهای مربوطه - چه آن زمان که در کمپ­های پناهندگی زندگی می­کنند و چه در خارج آن و یا در مسیر مهاجرت‌شان- دائما مورد تهدید قرار می­دهد. خبرهایی که از کمپ­های پناه‌جویان سوری می­رسد این واقعیت را که این کمپ­ها در کشورهای اردن، لبنان و ترکیه جهنمی دیگر برای زنان پناه‌جو است، تأیید می­کند. به دلیل این‌که بسیاری از زنان سوری در این مراکز مورد تجاوز قرار می­گیرند، ترجیح می­دهند که به خانه و کاشانه‌ی درب و داغان خود برگردند. طبق خبری، بیش از نیمی از زنان سوری که به سازمان­های خیریه رجوع می­کنند و یا از آنان تقاضای کمک می­کنند، به مددکارهای اجتماعی گفته­اند که مورد آزار جنسی قرار گرفته­اند. «یک زن 37 ساله در یکی از مراکز پناهندگی در لبنان گفته است که توسط پدر شوهر60 ساله­اش مورد تجاوز قرار می­گیرد. او به همراه شوهرش به صورت غیرقانونی وارد لبنان شدند. شوهرش به خاطر مدارک قلابی دستگیر شد. او و سه فرزندش پیش پدر شوهر رفتند تا در آن‌جا اقامت کنند. پدر شوهر او را تهدید کرد که اگر قبول نکنی و یا این‌که به کسی بگویی بچه­ها را از تو خواهم گرفت و تو را بیرون خواهم انداخت». (هوفینگتون پست 26 اکتبر 2013)

در این اردوگاه‌ها دختران در سنین کم مورد سوءاستفاده‌ی جنسی قرار می­گیرند و دختران جوان جهت تأمین بازار سکس طعمه‌ی سوداگران انسان می­شوند، تا آن­ها را در بازارهای فروش زنان و دختران، البته نه از نوع داعش بلکه به صورتی «مدرن­تر» در کشورهای غربی و یا شیخ­نشین­های خلیج به تن‌فروشی وادار کنند. از پسر بچه­ها هم برای کارهای طاقت‌فرسا و پخش موادمخدر استفاده می­کنند.

این‌گونه خشونت­ها و سوءاستفاده­های جنسی که زنان و کودکانِ پناهنده‌ی سوری، آن‌هم بعد از آن‌که از هیولای جنگ­های ارتجاعی گریخته‌اند، با آن دست به گریبانند و همچنین مشقت­ها و سختی­هایی که همه‌ی پناهندگان از سر گذرانده­اند، تأثیرات عظیم روانی بر کل جامعه و به ویژه زنان و فرزندان آن­ها می­گذارد. یک روان­پزشک عراقی می­گوید: «تاکنون به این وسعت و به این عمق کودکانی که صدمات شدید روانی دیده­اند را حتی نمی‌توانست تصور کند». (www.brookings.edu)

هرچند که این فجایع در ابعادی وسیع انجام می­شود اما اولین‌بار نیست. این یک نمونه‌ی‌ بارز است که زنان جنگ­زده و پناهنده از سر گذرانده­اند. به خصوص در دو دهه‌ی اخیر که قدرت­های بزرگ برای منافع امپریالیستی خود و نفوذ و کنترل در جهان، جنایات‌شان را کیفیتاً افزایش داده­اند.

واقعیات نشان می­دهند که تجاوز بخش جدایی­ناپذیر و نهادینه در این کمپ­هاست و مهم­تر این­که اغلب توسط مأمورین و اداره­کنندگان کمپ­ها صورت می­گیرد. این تجاوزات و آزارجنسی به صورت سیستماتیک و برنامه­ریزی شده انجام می­گیرد. این یکی از مکانیزم­ها و راه­های کنترل این کمپ­ها در مقابل اعتراضات و سرکشی­هاست.

برای آن دسته از پناه‌جویانی که توانسته­اند با مشقت­های بسیار و خطر غرق شدن - که جان هزاران نفر را تا به حال گرفته است - خود را به آن سوی آب­ها برسانند، اوضاع خیلی بهتر از شرایط کمپ­های پناهندگی نیست. نزدیک به 11 هزار کودک بدون پدر و مادر در ایتالیا سرگردانند. این کودکان در اماکنی زندگی می­کنند که حتا به گفته‌ی نمایندگان مجلس ایتالیا، نمی­توان از آن به عنوان زباله­دانی استفاده کرد. سیم­های لخت برق، عدم امکانات بهداشتی، اطاق­های پرجمعیت و بسیار کثیف، مخرج مشترک بسیاری از این اقامتگاه­هاست. به گفته‌ی مقامات ایتالیایی مافیای ایتالیا در این مراکز رسوخ کرده­اند و از این کودکان در فروش موادمخدر و فحشا استفاده می­کنند. بسیاری از اینان در مسیر پرمخاطره‌ی سفر بارها مورد تجاوز قرار گرفته­اند.

اما زنان در کنار انواع خطرات به­خاطر زن بودن و هم‌چنین پناهنده بودن، در مسیر و کمپ­های پناهندگی، باید در کنار بقیه‌ی پناه‌جویان جور تبلیغات شونیستی، توهین­ها و افتراهای نژادپرستانه‌ی دست‌راستی­ها و دولت­های کشورهای امپریالیستی را نیز بکشند.

اما این تبلیغات نژادپرستانه که توسط طبقات حاکم و وابستگان‌شان تبلیغ می­شود، به هیچ­وجه بیان نظرات همه‌ی مردم و توده­های این کشورها نیست و نمی­تواند باشد. سیاست­های ضدمردمی کشورهای اروپایی و به خصوص آنانی که سیاست­های فاشیستی و سفت و سخت در مقابل پناهندگان ایجاد کرده­اند - که باعث غرق شدن هزاران نفر از مهاجرین از جمله کودکان شده است - نفرت مردم این کشورها را برانگیخته است. مردم در سراسر اروپا از ترکیه تا صربستان، از فرانسه تا انگلستان، از آلمان تا کشورهای اسکاندیناوی با ابتکارات مختلف فردی و جمعی با در اختیار گذاشتن امکانات گوناگون به ویژه، انتقال پناه‌جویان از مرز تا مرز، با فراری دادن از دست ارتش و پلیس و کمک به آنان برای رسیدن به مقصد نهایی و ... ویژگی خدمت به هم‌نوعان خود را از هر رنگ و پوست، از هر جنسی و از هر سنی به نمایش گذاشتند.

تظاهرات عظیم در کشورهای اروپایی که نه تنها به پناه‌جویان خوش­آمد می­گفتند، بلکه بسیاری­شان به­درستی بر عامل بی­خانمان شدن و صدمه دیدن این پناه‌جویان و مخروبه کردن کشورشان توسط بمب­های آمریکایی-اروپایی انگشت می­گذاردند و منافع کشورهای قدرتمند را به اشکال مستقیم و غیرمستقیم مسئول این آوارگی معرفی می­کردند، حمایتی آشکار از پناه‌جویان بود.

آن‌ها با آفریدن این صحنه­های زیبا از همبستگی بین­المللی نه تنها اتحاد و همبستگی توده­ها را نشان دادند، بلکه خشم و نفرت خود را نسبت به هیأت حاکمه‌ی خود بیان کردند. این همبستگی، قدرتمندان نژادپرست را حداقل در ظاهر مجبور به عقب­نشینی کرد. اما شکی نیست که این قدرت­های امپریالیستی به آسانی عقب نخواهند نشست، ضدحمله را آغاز می­کنند و کردند. به همین دلیل است که اراذل و اوباش‌شان، مستقیم و یا غیرمستقیم و با به کار انداختن دستگاه­های تبلیغاتی و رسانه­ای خود، تبلیغاتِ مسموم علیه پناهندگان را آغاز کرده­اند. تظاهرات فاشیست­ها علیه پناه‌جویان در کشورهای مختلف اروپا، کشتن پناه‌جویان توسط عناصر راسیست و دست­راستی و پلیس این کشورها، آتش زدن اماکن پناهندگان در آلمان، ضرب و شتم پناه‌جویان زیر ضربات پوتین ارتش­های ارتجاعی صرب و مجار و .... نمونه‌ی کوچکی است از آن‌چه بر سر پناه‌جویان آمده است.

با توجه به آن­چه که در جهان می­گذرد و جنگ­افروزی­های امپریالیست­ها در اقصی نقاط جهان که هم اکنون در خاورمیانه و آفریقا متمرکز است، می­توان تصور کرد که این موج آوارگی مردم برای مدتی نامعلوم در آینده افزایش خواهد یافت؛ و زنان بار اصلی این دربه­دری را بر دوش خواهند کشید. ما وظیفه داریم که سیاست­های جنگ‌افروزانه و سلطه‌گرایانه‌ی قدرت­های بزرگ به خاطر منافع امپریالیستی­شان را از یک طرف و سیاست­های نژادپرستانه و تحقیرآمیزشان علیه پناه‌جویان، به ویژه زنان، را افشا کنیم و آن را به مبارزه­ای آشتی‌ناپذیر در جهت زیر و رو کردن نظام مردسالار امپریالیستی که عامل اصلی آوارگی و جنگ و اشغال‌گری و تشدید ستم بر زنان است مبدل کنیم.