بشتابید! بشتابید! فرصت ناب! انتخاب زنان برای سرکوب زنان!

بشتابید! بشتابید! فرصت ناب! انتخاب زنان برای سرکوب زنان!

 

یک‌بار دیگر برای شکل دادن افکارِ عمومی، تبلیغات به حول مشارکت مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی در دستور کار همه‌ی جناح‌ها، رسانه‌ها و زنان اصلاح‌طلبِ حکومتی و غیرحکومتی قرار گرفته است. می‌خواهند از ماه‌ها قبل از انتخابات شرایط را طوری آماده کنند که بار دیگر برای چند صباحی بتوانند اذهانِ عمومیِ جامعه را از وخامت اوضاع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دور کنند. می‌خواهند به زنان بگویند که با شرکت‌شان در انتخابات و فرستادن «نمایند‌گان‌شان» به مجلس شورای اسلامی می‌توانند برای تغییر چند بند و تبصره از قانون اساسی به «نفع» خود دل خوش کنند.

به زنان می‌گویند، از حقِ رأی‌تان استفاده کنید و فکر شرکت نکردن در این انتخابات را از سر دور کنید، چرا که این کار «چاره‌ درد نیست. اگر پای این‌گونه منفی‌کاری‌ها در میان باشد دیگر زنان نمی‌توانند به عواقب و عمل‌کرد دولت یا نهاد برگزارکننده انتخابات، خُرده بگیرند زیرا خود را از این نهاد بیرون کشیده‌اند.»۱

در رابطه با نهادی صحبت می‌شود که بیش از سه دهه عامل تصویب قوانین به‌ شدت زن‌ستیز علیه زنان بوده است، یعنی «مجلس شورای اسلامی». در همین دوران صدرات دولتِ «تدبیر و امید» حسن روحانی «طرح افزایش جمعیت»، «صیانت از حریم عفاف و حجاب»، طرح مربوط به «آمران به معروف و ناهیان از منکر»، «طرح تکریم بانوان» یا طرح‌های مربوط به تفکیک جنسیتی در ادارات و دانشگاه‌ها و ... توسط همین نهاد برای تشدید فرودستی زنان مورد تصویب قرار گرفته است. برای پیاده کردن این طرح‌هاست که رژیم نیروهای سرکوب‌گر و اوباشانِ مزدورِ خود را سازمان‌دهی کرده و به جان زنان انداخته است. اسیدپاشی به صورت زنان ادامه‌ی سیاست‌های زن‌ستیزانه‌ی رژیم و شکلی از اعمال «امر به معروف و نهی از منکر» است که طرح عفاف و حجاب بر زنان را تحمیل کند. می‌خواهند با این یورش اعلام کنند که اگر از طریق دین، فرهنگ، سنت و قوانین ارتجاعی نتوانسته‌اند زنان را مطیع کنند، این‌بار به وحشیانه‌ترین شکل توسل خواهند جست و به همین دلیل هم این‌گونه خشونت افسار گسیخته علیه زنان را به شدت افزایش داده‌اند. وجود همین قوانین ضدزن، نیروهای سرکوب‌گر، اشاعه‌ی دین و خرافه و مذهب و سنت در جامعه است که شرایط را برای انواع و اقسام خشونت‌های خانگی و اجتماعی علیه زنان بیش از پیش فراهم کرده است.

زنان لیبرال و رفرمیست به زنان می‌گویند که «مجلس یکی از ابزارهای دولت مدرن است. لذا انتخابات فرصتی است تا مردم به شکل دموکراتیک نظر خود را به حاکمان اعلام کنند، حتی اگر آن‌ها نخواهند بشنوند.»۲ اهداف این نوع طرز تفکر و اشاعه‌ی آن در جامعه این است که فکرِ خلافِ جریانِ حاکم رفتن را از زنان و دختران جوان شورش‌گر بگیرند و آنان را در چارچوب بحث‌های تکراری و بی‌نتیجه‌ی «دمکراسی، دولتِ مدرن و...» نگه دارند. این چه «ابزارِ دولتِ مدرنی» است که کارش طرح و تصویب قوانینی بر علیه زنان است که متعلق به عصر جاهلیت می‌باشد؟ این چه دمکراسی است که هر از چند گاهی مردم را برای «انتخاب» سرکوب‌گران‌شان به بازی می‌گیرند؟ اینان این واقعیت را پنهان می‌کنند که همه‌ی نمایندگانی که به مجلس راه یافته و یا می‌یابند خارج از این‌که چه جنسیتی داشته باشند، نمایندگان یک نظام سر تا پا زن ستیزاند و کار این مجلس حفاظت از این نظام است.

 آن‌چه که در مقابل زنان قرار می‌دهند این است که رفتن به پای این انتخابات را، به معنای انجام کاری مهم پیش گذارند، چرا که «برای ما زنان چاره دیگری جز ادامه فعالیت در همین شرایط، متصور نیست.»۳ این تفکر با تبلیغ انتخابات و کشیدن مردم به پای صندوق رأی این‌بار برای نمایندگان زن در مجلس جمهوری زن‌ستیزِ اسلامی می‌خواهند زنان را از دست‌یابی به ایده و افکار نو برای ساختن جامعه‌ای که همه‌ی مردم اعم از زن و مرد بتوانند حاکم بر سرنوشت خود باشند دور کند؛ و زنان را به آن‌جا بکشانند که با رأی‌شان که در تضاد کامل با منافع‌شان قرار دارد، مهر تأیید به این رژیم بزنند. در واقعیت امر این نگرش تلاش دارد که فکر مبارزه را از ذهن زنان خصوصا جوانان دور کرده و آنان را هم‌دست و شریک ستم‌گران‌شان کند. خواسته یا ناخواسته این بزرگ‌ترین خدمتی است که اینان به نظام جمهوری اسلامی می‌کنند. دائما موعظه می‌کنند که نمی‌توان مبارزه‌ای را برای زیر و رو کردن آن مناسباتی که این چنین بی‌رحمانه زنان را به زنجیر کشیده است انجام داد، تنها می‌توان این ستم را برای زنان قابل تحمل کرد. یعنی مبارزه برای رهایی زنان از این فرودستی را محال و غیرممکن می‌دانند و تمام هم و غم‌شان این است که بتوانند با بسیج سیاسی و ایدئولوژیک، زنان را در نمایش انتخابات این‌بار برای مجلس شورای اسلامی در «انتخاب نمایندگان خود» درگیر کرده و این‌چنین بار دیگر به طولانی شدن عمر این رژیم کمک کنند.

از دیگر موضوعاتی که برای کشیدن زنان به پای صندوق‌های رأی پیش گذاشته‌اند این است که «طبق اهداف توسعه هزاره، ایران باید تا انتخابات پیش رو زمینه اختصاص حداقل 30 درصد از کرسی‌های مجلس به زنان را در جهت برابری جنسیتی فراهم آورد.»۴ و یا این‌که «... اگر تعداد زنان در نهادهای تصمیم‌گیری بالا برود، ممکن است صداهای زنانه و متفاوت از تربیون‌های حکومتی شنیده بشود و یک دستی صدای کنونی زنان در مجلس را بشکند.»۵ راه یافتن تعدادی زن به مجلس نه می‌تواند به معنی بهبود در موقعیت زنان در جامعه باشد، نه می‌تواند فرودستی زنان را در جامعه کاهش دهد و نه می‌تواند صدایی متفاوت از صدای حاکم بر مجلس باشد. چرا که شرکت زنان در مجلس و به‌طور کلی در قدرت حاکم تنها می‌تواند در خدمت یک نظام پدر/مردسالار قرار گیرد و در نهایت آن نظام را تقویت کند و موقعیت بردگی زنان در جامعه را بیش از پیش تحکیم کند. «شکستن یک صدایی در مجلس» حتی اگر متحقق گردد، حداکثر می‌تواند به طیف‌های مختلف همین حکومتِ جنایت‌کار، فرصت دهد که صدای خود را به گوش‌ها برسانند. فرصتی خواهد بود که بتوانند بر سر شیوه‌های مختلف سرکوب زنان با هم جدل کنند و بهترین راه‌کار که متضمن تداوم حیات ننگین نظام باشد را بیابند.

کوبیدن بر بوق و کرنا در مورد نقش گرفتن زنان و به طور کلی مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی در زمانی صورت می‌گیرد که نه تنها همه‌ی جناح‌های زن‌ستیز و سرکوب‌گر حکومتی در ایران این انتخابات را برای بقا خود و ایجاد گسترده‌ترین روابط و مناسبات بر پایه‌ی نیازهای داخلی و منطقه‌ای با قدرت‌های بزرگ سرنوشت‌ساز می‌دانند، بلکه بنا بر نیاز و منافع امپریالیست‌ها نیز این انتخابات از درجه اهمیت بالایی برخوردار است. سفیر سابق فرانسه به روزنامه‌ی «لوریان لوژور» لبنان می‌گوید که «انتخابات اسفند در گسترش میدان مانور دولت روحانی تأثیر مهمی دارد.» چرا که بنا بر تحلیل بسیاری از ایدئولوگ‌های امپریالیستی، این سپاه پاسداران است که در سوریه دست بالا را دارد و اگر انتخابات مجلس شورای اسلامی به نفع دولت روحانی تمام شود، در سرنوشت جنگ در سوریه به نفع قدرت‌های امپریالیستی خصوصا آمریکا خواهد بود. بنابراین تبلیغاتی که زنان اصلاح‌طلب حکومتی و غیرحکومتی در مورد شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی به راه انداخته‌اند، نه تنها به بقای رژیم ضدزن جمهوری اسلامی خدمت می‌کند، بلکه به قدرت‌های بزرگ مردسالار امپریالیستی که عامل اصلی جنگ، خونریزی و دربه‌دری میلیون‌ها زن و مرد و کودک در خاورمیانه هستند نیز مهر تأیید می‌گذارند.

ستم بر زن بخشی از کارکرد سیستم مردسالار تئوکراتیک حاکم است. متقاعد کردن چنین سیستمی با به خدمت گرفتن تعداد بیشتری از زنان در مجلس و یا هر نهاد دیگری نمی‌تواند در موقعیت زنان به مثابه‌ی یک گروه اجتماعی و فراتر از آن به مثابه‌ی نیمی از جمعیت هیچ‌گونه تغییری ایجاد کند.

مسیر واقعی و تعیین‌کننده برای زنان و قدم گذاشتن در جهت از بین بردن ستم جنسیتی ربطی به انتخابات و وارد کردن زنانی در مجلس شورای اسلامی در چارچوب یک نظام زن‌ستیز ندارد. آن‌چه که مسیر مبارزاتی در تأمین خواسته‌های زنان را تضمین می‌کند، از سر راه برداشتن مانع اصلی می‌باشد. هدفی که باید در دستور کار زنان قرار گیرد نه شریک شدن در یک نظام بغایت سرکوب‌گر پدر/مردسالار و کهنه‌پرستی که زنان را در جایگاهی بس فرودست قرار داده است، بلکه مبارزه در جهت سرنگونی آن است. بدون این هدف، یعنی سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی با همه ارگان‌های سرکوب‌گرش، بی‌دادگاه‌هایش، مجلس و زندان‌هایش و ....، هر نوع تبلیغ و ترویج و سازمان‌دهی که از جانب هر قشر و طبقه ای به میان گذاشته شود، در واقعیت امر، زنان را از داشتن حق تعیین سرنوشت خود دور می‌کند و به نظام حاکم خدمت می‌کند.

زیر نویس:

1- «انفعال یا مشارکت قدرتمند زنان»؛ شهلا لاهیجی

2- «چه کسی برای زنان ایران انتخاب می‌کند: زنان یا مردان»؛ فاطمه فرهنگ‌خواه

3- شهلا لاهیجی؛ همان منبع

4- کانون شهروندی زنان؛ «دشواری وظیفه‌ی نمایندگان زن»؛ ندا ناجی

5- مصاحبه‌ی مهرانگیز کار با رادیو زمانه درباره‌ی سهم زنان از کرسی‌های مجلس