سرسخن متحد برای عملی کردن یک فراخوان جسورانه

سرسخن

متحد برای عملی کردن یک فراخوان جسورانه

هشت مارس، روز شورش و طغیان، روز مبارزه‌ی همه‌ی زنان در سراسر جهان علیه ستم جنسیتی فرا می‌رسد. زنان «کارزار مبارزه با خشونت دولتی، اجتماعی و خانه‌گی بر زنان در ایران»، در تدارک سه روز راه‌پیمایی بزرگ به مناسبت 40 امین سالگرد خیزش زنان علیه حجاب اجباری، هستند. زنان کارزار قصد دارند، پژواک صدای معترض میلیون‌ها زنی باشند که به اشکال مختلف علیه حجاب اجباری و قوانین خشونت‌آمیز مبتنی بر شریعت اسلامی، مبارزه کرده و می‌کنند. صدای زنانی باشند که امروزه خواست آزادی پوشش را تقاضا نمی‌کنند، بلکه آن را به دست توانای خود در سطح جامعه، عملی می‌کنند. صدای میلیون‌ها زنی باشند که حاضر نیستند شلاق دین، خرافه و سنت‌های عقب‌مانده را تحمل کنند. صدای میلیون‌ها زنی باشند که فرهنگ پدر/مردسالاری را برنمی‌تابند. زنان کارزار می‌خواهند در خیابان‌های هامبورگ (آلمان)، دن‌هاگ / لاهه (هلند) و بروکسل (بلژیک) در روزهای 6، 7 و 8 مارس صدای رسای زنان خیابان انقلاب که بخشی از میلیون‌ها زن منزجر از حجاب اجباری هستند را چنان منعکس کنند تا الهام‌بخش زنانی باشند که در زندان حجاب، اسیرند.

هشت مارس امسال 40 سال از روزی که خمینی و دولت تازه به قدرت رسیده‌اش برای استقرار رژیم زن‌ستیز جمهوری اسلامی با اجباری کردن حجاب، فرمان جنگ علیه زنان را صادر کرد، می‌گذرد. هزاران هزار زنِ دانشجو، دانش‌آموز، پرستار، معلم، خانه‌دار، کارگر و... 8 مارس روز جهانی زن در سال 57 به خیابان‌ها ریختند و علیه این جنگ ارتجاعی برای به اسارت کشیدن بدن زنان و بازگرداندن‌شان به گذشته شورش کردند. امسال هشت مارس، چهلمین جشن این شورش و طغیان است.

این زنان خشمگین و معترض بودند که با طرح شعار «ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم» این حقیقت را که انقلابِ توده‌های مردم علیه رژیم شاه، توسط حاکمیتِ پوسیده و عقب‌گرای رژیم جمهوری اسلامی دزدیده شده و ضدانقلاب غالب گشته را پیش از تمام نیروهای سیاسی طرح و برجسته ساختند. چراکه به‌درستی بر این واقعیت انگشت گذاشته شد که انقلاب یعنی حرکت به‌سوی جامعه‌ی نوینی که رو به آینده دارد. انقلاب یعنی زیر و رو کردن تمامی روابطِ تولیدی که بر اساس سود و کشیدن شیره‌ی جان میلیون‌ها توده‌ی کارگر و زحمت‌کش و سایر اقشار و طبقات بنا شده است. انقلاب یعنی از بین بردن کلیه‌ی روابط اجتماعیِ ستم‌گرانه که بر پایه‌ی این روابط تولیدی استثماری پیش می‌رود. انقلاب یعنی مبارزه علیه کلیه‌ی افکار کهنه‌ای که توسط طبقات ارتجاعی بر پایه‌ی مناسبات ستم‌گرانه‌ی اجتماعی در جامعه تولید و بازتولید می‌شود؛ یعنی پیش‌بردِ مبارزه‌ی آگاهانه و هدفمند برای ریشه‌کن کردن جهل و خرافه، سنت‌های ارتجاعی، فرهنگ پدر/مردسالاری و افکار پوسیده‌ای که دست و پای مردم را بسته است.

برای اولین بار این زنان سال ۵۷ بودند که سنگ بنای مبارزه با دولت تئوکراتیک تازه به قدرت رسیده را پی ریختند. این خیزش 5 روزه علیه حجاب اجباری چنان پرقدرت و سهمگین بود که خمینی را مجبور کرد فتوای ارتجاعی و واپس‌گرا و به‌شدت زن‌ستیز خود را پس بگیرد. امسال هشت مارس، چهلمین سالگرد، جشن این پیروزی است.

در آن دوره، این زنان عصیان‌گر بودند که با طرح شعار «معیار آزادی جامعه، آزادی زنان است»، معیار خود را در محک زدن به دولت و برنامه‌هایش پیش گذاشتند.

برای اولین‌بار بود که این زنان شورش‌گر با فریاد «آزادی، نه شرقی‌ست، نه غربی‌ست، جهانی‌ست» درک خود را از جهانی بودن امر آزادی زنان، به میان کشیدند.

برای اولین‌بار در تاریخ مبارزات در ایران زنان از زیر سایه‌ی سایر نیروهای سیاسی و اجتماعی خارج شدند و موضوع ستم جنسیتی را مستقل از تمام اشکال ستم و تبعیض و نابرابری و... تمام‌قد، بی‌پروا و بدون ذره‌ای تردید طرح کردند.

برای اولین‌بار بود که زنان خواست‌های خود را به شکلی فشرده و متحد پیش گذاشتند و این‌چنین شکل‌گیری جنبش نوین زنان را پی‌ریزی کردند. امسال هشت مارس، چهلمین سالگرد بزرگداشت این پایه‌ریزی است.

چهل سال است که جنبش زنان ایران در مبارزه و مقابله با یکی از ضد زن‌ترین رژیم‌های موجود ـ که بر پایه‌ی دین، زنان را به برده‌گی و انقیاد کشیده ـ رشد کرده، عمق یافته و جهش کرده است.

از اولین روزهای تولد جنبش نوین زنان در خیزش 5 روزه علیه حجاب اجباری تا مبارزات و مقاومت زنان با بی‌حجابی و «بدحجابی»، در طول چهل سال، از سنت‌شکنی و خلاف جریان رفتن در برابر جای‌گاه غالب مردان در مبارزه‌ی سیاسی تا نقش گرفتن برای تغییر بنیادی در جامعه، از شورش علیه نقش سنتی زن در جامعه و به دست گرفتن اسلحه و سهم گرفتن در مبارزه‌ی انقلابی علیه رژیم جمهوری اسلامی در کردستان تا آفریدن حماسه‌های سازش‌ناپذیر در سیاه‌چال‌های قرون‌وسطایی، از تن ندادن به قوانین اسلامی و ضد زن تا به جان خریدن عواقب به زیر کشیدن ارزش‌ها و اخلاقیات سنتی و دینی، از نقش گرفتن در مبارزات کارگران، معلمان، پرستاران، بازنشستگان، دانشجویان، دانش‌آموزان، محیط‌زیست تا مبارزه‌ی تعرضی برای لغو حجاب اجباری و ... نشان می‌دهد خشمی که در طول چهل سال در زنان انباشته شده هم‌چون کوه آتش‌فشانی‌ست که می‌تواند همراه با سایر جنبش‌های مبارز و انقلابی، رژیم زن‌ستیز و سرکوب‌گر جمهوری اسلامی را در گدازه‌های خود، ذوب کرده و در پیش‌برد امر انقلاب و ساختن جامعه‌ی نوین انقلابی نقشِ تعیین‌کننده و حیاتی خود را ایفا نماید.

باید این حقیقت در نظر گرفته شود که زیربنای اعتراضاتِ دوره‌ی اخیر که از دی‌ماه 96 آغاز گشته و کماکان به اشکال گوناگون ادامه دارد، ستم و استثماری است که از طریق دولتِ طبقاتی ارتجاعی یعنی رژیم جمهوری اسلامی به اکثریت جامعه یعنی کارگران، زحمت‌کشان، کشاورزان و سایر اقشار و طبقات محروم اعمال می‌شود. به همین دلیل مبارزه علیه ستم و استثمارِ افسارگسیخته، پایه‌ی وحدت تمامی اقشار و طبقات ستم‌دیده است. درنتیجه مردمی که در شرایط کنونی در جنبش‌های گوناگون سهم گرفته و علیه فقر و فلاکت، بی‌آینده‌گی، ستم جنسیتی، ستم ملی، تمایزات طبقاتی و... مبارزه می‌کنند، با همراهی و همگامی با هم، با حمایت فعال از خواسته‌های سایر جنبش‌ها و... می‌توانند استحکام و پیش‌روی در مبارزه را تضمین و نوک پیکان مبارزه علیه رژیم جمهوری اسلامی ـ عامل اصلی ستم و استثمار ـ را تیزتر کنند.

اگر سازمان‌ها و احزاب مبارز و انقلابی در خیزش زنان علیه حجاب اجباری در سال 57، دخالت آگاهانه و هدفمندی را پیش نبردند، اگر به خاطر انحرافات و اشکالات نگرشی در آن دوره، تحت عنوان اهمیت «مبارزه علیه امپریالیست و... » این عرصه‌ی مهم از مبارزه علیه حجاب اجباری که آغازی برای تداوم و تعمیق ستم جنسیتی بر زنان از جانب رژیم تئوکراتیک جمهوری اسلامی بود را نادیده گرفتند و رویکردی بس اشتباه را در پیش گرفتند و نتوانستند پیوند مبارزه علیه ستم جنسیتی با سایر اشکال ستم و استثمار را ببینند، امروزه و در شرایط کنونی که جنبش زنان ایران در مبارزه علیه حجاب اجباری و سایر عرصه‌های ستم جنسیتی پا به عرصه‌ای نوین گذاشته است، اگر تحت هر عنوان و هر بهانه‌ای اهمیت و جای‌گاه جنبش مبارزه‌جویانه‌ی زنان، تحت‌الشعاع مسائل «مهم و ضروری» دیگر قرار گیرد، نه‌تنها قابل‌بخشش نیست، بلکه نشانه‌ی عمق‌یابی دیدگاهی مردسالارانه، غلط و انحرافی نسبت به گذشته است.

حضور گسترده‌ی زنان در مبارزات اخیر و مبارزه‌ی تعرضی علیه حجاب اجباری، همه‌ی نیروها را به عکس‌العمل در برابر آن وادار کرده است. در این میان حتا جریاناتی که تا دیروز به «اصلاح‌طلبان» درون حکومت چشم امید دوخته بودند و با اتکا به انواع و اقسام فلسفه‌های ارتجاعی، ایده‌هایی غلط از این دست: «آنچه ممکن است، مطلوب است!» را در بین زنان تئوریزه می‌کردند، امروزه سنگ دفاع از مبارزات زنان علیه حجاب اجباری را به سینه می‌زنند. این در حالی است که در تمام بیست سال گذشته زنان لیبرال و اصلاح‌طلب نه‌تنها سخنی در مورد حجاب اجباری بیان نکرده‌اند، بلکه مبارزه و مقاومت زنان علیه حجاب اجباری را نیز نفی می‌کردند. یکی از دغدغه‌های اصلی اینان در طول بیست سال گذشته تلاش برای پل زدن بین منافع آشتی‌ناپذیر زنان با رژیم جمهوری اسلامی بوده است. در اوضاع عینیِ شکل‌گرفته بخشی از همین زنان که در بیست سال گذشته تمام هم‌وغم‌شان به دست آوردن خرده‌ریزی از دربار خلافت «اصلاح»طلبانِ حکومتی بود، امروزه به درگاه امپریالیست‌های آمریکایی دخیل بسته‌اند. اینان از رژیم فاشیستی ترامپ می‌خواهند در امور ایران در «خدمت» به مردم دخالت کند. تلاش دارند امپریالیست‌ها خصوصاً امپریالیست‌های آمریکایی را ناجیان «آزادی» زنان جا بزنند. برای جا انداختن این طرز تفکرِ ضد زن که قصد دارد، فرودستی زنان را ابدیت بخشد، بسیاری از رسانه‌های فارسی‌زبان امپریالیستی، محلی برای اشاعه‌‌ی این طرز تفکر شده‌اند. این در حالی است که امروزه افغانستان، عراق و کل خاورمیانه، درنتیجه‌ی تجاوز و اشغال نظامی آمریکا و متحدین‌اش و هم‌چنین سازمان‌دهی جنگ‌های نیابتی ازیک‌طرف و از طرف دیگر با رشد بنیادگرایی مذهبی و انواع و اقسام رژیم‌های بنیادگرا و زن‌ستیز به زندانی برای اسارت زنان، بدل شده است.

این واقعیات نشان می‌دهد که جنبش رهایی زنان نمی‌تواند و نباید، نه به امپریالیست‌های مردسالار (که ستم بر زن بخش لاینفک از سیستم ستم و استثمارشان در سراسر جهان است) و نه به نیروهای رنگارنگ مرتجع داخلی که تا مغز استخوان پدر/مردسالار هستند، چشم امیدی ببندد. این دو رکن اساسی و پایه‌ای یکی از مهم‌ترین و تعیین‌کننده‌ترین خطوط تمایز فعالین و تشکلات انقلابی زنان است که می‌خواهند برای به دست آوردن آزادی و برابری در تغییر جامعه دخالت آگاهانه کنند.

اما این نیز حقیقتی است که زنان ایران برای پیش‌روی در جهت مبارزه علیه ستم جنسیتی نیاز دارند متحدین بین‌المللی خود را در میان فعالین رادیکال، سازمان‌ها و احزاب مبارز، جنبش مترقی و رادیکال زنان، جنبش ضد نژادپرستی، جنبش محیط‌زیست و... جستجو کنند و راه‌پیمایی کارزار مبارزه با خشونت به مناسبت چهلمین سالگرد جنبش نوین زنان می‌تواند تبلور چشم‌گیر این اتحاد باشد. درنتیجه باید حمایت و همبستگیِ همه‌ی‌کسانی را که می‌توانند مدافع مبارزه علیه حجاب اجباری، مدافع جنبش رادیکال زنان ایران علیه رژیم جمهوری اسلامی باشند را به راه‌پیمایی کارزار زنان جلب نمود.

جنبش زنان ایران یکی از پیگیرترین و گسترده‌ترین جنبش‌های ایران در طول چهل سال گذشته بوده است اما در دوره‌ی اخیر بر پایه‌ی شرایط عینی شکل‌گرفته در جامعه، جهش نوینی در مبارزت زنان به وجود آمد. تعرض زنان به پرچم ایدئولوژیک ـ سیاسی رژیم و به چالش کشیدن قدرت سیاسی رژیم اسلامی با برداشتن حجاب به‌عنوان خط مقدم مبارزه علیه کلیه‌ی اشکال خشونت و ستم بر زن، نشان داد که این نوک کوه آتش‌فشان است و سیل مذاب این آتش‌فشان برای زیر و رو کردن کهنه و خلق نو، در راه است.

هشت مارس امسال مصادف با روز جهانی زن، مبارزه‌ی زنان ایران نیز باید فصل نوینی را آغاز کند که مشخصه‌اش باید ارتقا جنبش زنان به سطحی عالی‌تر، همراه با سازمان‌دهی و تشکل‌یابی در تشکلات رادیکال زنان با نقشه و هدف و در همراهی با سایر جنبش‌های مبارزاتی باشد؛ مبارزه‌ای در خدمت به سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی به‌عنوان عامل اصلی فرودستی زنان، فقر و فلاکت توده‌های کارگر و زحمت‌کش، نابودی محیط‌زیست، بی‌کاری، بی‌خانمانی، دربدریِ میلیون‌ها کشاورزی که بدون هیچ پشتوانه‌ای در اطراف شهرها سرگردان‌اند؛ و به‌طور کلی مبارزه‌ای در خدمت به سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی به‌عنوان عامل اصلی ستم و استثمار افسارگسیخته؛ مشخصه‌اش باید این باشد که بتواند با دخالت سازمان‌یافته در سایر جنبش‌ها و مبارزات جاری به ارتقای سطح سیاسی آن‌ها یاری رساند؛ مشخصه‌اش باید این باشد که زنان در مبارزات گوناگون شرکت جسته و با برداشتن حجاب به شکل انبوه و توده‌ای و هم‌چنین طرح سایر خواست‌ها، به تعمیق این جنبش‌ها و شکل‌گیری قطبی انقلابی در خدمت به سرنگونی رژیم، خدمت کنند؛ مشخصه‌اش باید این باشد که در برابر جریانات حامی و دست‌پرورده‌ی امپریالیست‌ها هم‌چون سلطنت‌طلبان، فرشگردی‌ها، مجاهدین و ... خط و مرز روشن و بدون ابهامی ترسیم کند؛ در برابر همه‌ی این مرتجعینی که رویکرد و برنامه‌شان انقیاد زنان و کل جامعه است؛ مرتجعینی که تلاش دارند از مبارزات زنان و به‌طورکلی مبارزات توده‌های جان به لب رسیده استفاده کرده و به مردم حقنه کنند که تنها راه برای خلاصی از شر جمهوری اسلامی، اتکا به آمریکا و سایر قدرت‌های جهانی است.

امسال برگزاری سه روز راه‌پیمایی کارزار زنان، در سه کشور اروپایی هم‌زمان با هشت مارس، بیان اتحاد همه‌ی کسانی است که می‌خواهند برای لغو حجاب اجباری به دست خود زنان که راه را برای برچیدن سایر اشکال خشونت و ستم بر زن باز می‌کند، مبارزه‌ای آشتی‌ناپذیری را به پیش برند.

هشت مارس امسال، کارزار مبارزه با خشونت بر زنان، در راه‌پیمایی سه‌روزه‌ی خود می‌خواهد به مردم و نیروهای مترقی در این کشورها اعلام کند که تضاد آشتی‌ناپذیر منافع اکثریت زنان با رژیم ضد زن جمهوری اسلامی که از خیزش زنان علیه حجاب اجباری در 8 مارس 1357 آغاز شد، به نقطه‌ی اوج خود رسیده و اولین قدم تعیین‌کننده در جهت کسب رهایی زنان، تنها و تنها با سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی مهیا می‌شود.

کارزار زنان در سه روز راه‌پیمایی خود می‌خواهد صدای میلیون‌ها زنی را که در طول 40 سال گذشته علیه حجاب اجباری ـ محور کلیه‌ی خشونت‌های ضد زن در جامعه که از خشونت دولتی تا خشونت اجتماعی و خانه‌گی را در خود فشرده کرده است ـ به گوش نیروهای مترقی، آزادی‌خواه و انقلابی برساند.

امسال هشت مارس، روز جهانی زن در خدمت به شکل دادن صف گسترده و انترناسیونالیستی به مناسبت چهلمین سالگرد خیزش زنان در راه‌پیمایی سه‌روزه‌ی کارزار زنان، همراه هم شویم تا بتوانیم پیام کارزار زنان را چنان قدرت‌مند انعکاس دهیم تا الهام‌بخش همه‌ی مبارزین و انقلابیون در ایران و جهان شود. ª

بهمن 1397 / فوریه 2019