نقش زنان پیشرو در جنبش انقلابی کردستان،

 تاثیر آنان در مبارزە مسلحانه و همچنین مبارزات زنان بر علیه مردسالاری

فریده رضائی

با دورد به دوستان و رفقا:                                                                   

کردستان ایران جامعەایی است کە در آن مبارزە بر علیە ستم و سرکوب دولت مرکزی پیشینەایی طولانی دارد. با پیدایش هر درجە ضعف و ناتوانی در ارکان دولت حاکم ایران، مبارزە و اعتراض بر علیە آنها بە اشکال گوناگون سر برآوردە است.

این مبارزات در گذشتە، تحت رهبری نیروها و احزاب ناسیونالیست قرار گرفتە و خودمختاری مسالە محوری آن بودە است. با تحول اجتماعی مهمی کە در دهە چهل و بە دنبال اصلاحات ارضی در ایران بە وقوع پیوست مناسبات فئودالی در کردستان رو بە زوال رفت وسرمایەداری بر حیات اجتماعی در کردستان مسلط گردید. تودە های  وسیعی از کارگران مزدی از روستاها کندە شدە و روانە شرکتهای ساختمانی، کورەپزخانەها همراه خانوادەها، و دیگر مراکز کارگری شدند و در روستاها نیز مناسبات سرمایەداری ،کار مزدی، بر روابط بورژوا مالکان ،دهقانان مرفە و کارگران و زحمتکشان حاکم گردید. جمعیت شهرها افزایش فوق العادەای پیداکرد.

این پروسە طی سالهای دهە ٥٠ و بە ویژە با افزایش قیمت نفت و گسترش  روزافزون سرمایە خارجی درایران مرتبا تسریع گردید. همزمان با روانە شدن تودەهای وسیع کارگران کردستان بە بازار کار سراسری در ایران، پیوندهای اقتصادی بورژوازی محکم گردید. در چنین پروسەای برای کارگران در عین حال پروسە رشد خود آگاهی طبقاتی آنها و فاصلە گرفتنشان از دایرە فرهنگ و سنتهای قدیمی و بالا رفتن سطح توقعات اجتماعی آنها بود. کارگر کرد دیگر آن روستایی زحمتکش سر بزیر و کم توقع نبود، بلکە در این دورە، وارد میدان مبارزە برای بهبود  شرایط زندگی خود گردیدە بود کە طبعا تاثیراتش درخانوادە مشاهدە میشد.

افزایش شهرنشینی و ظهورطبقەی متوسط شهری در جامعە کردستان در نیمە دوم قرن بیستم، گسست از زندگی سنتی را تشدید کرد. شمار دختران در مدارس در شهرهای بزرگ کردستان نیز همانند بقیە ایران بدلیل تحولات اجتماعی و اقتصادی  افزایش چشمگیری یافت و تعداد قابل توجهی از زنان کردستان  بعنوان معلم و پرستار، شغل هایی کە قابل دسترسی بود بە بازار کار وارد شدند.

 افزایش مجلات زنان، نقش تلویزیون و تحولات فرهنگی، موزیک، مدل مو، لباس و... افکار زنان را متحول نمود. اما روند توسعە کند و در مناطق روستایی نیز آموزش و پرورش تماما بە زنان در طبقات بالا محدود میشد. بنا بر این، جامعە کردستان دارای قشر اگاە و تحصیلکردە و روشنفکر بود کە  خواستها و علاقە آنها برای مبارزە سیاسی در جهت این خواستها با افکار و عقاید  چپ و کومە لە تداعی می شد... 

با توجە بە این بافت جامعە در کردستان، اگر بخواهیم در چند دورە مشخص نقش و جایگاە زنان را برسی کنیم و زنان کردستان را همچون بخشی از مردم ایران با الهام گرفتن ازمبارزات سراسری و شرکت در اولین اعتراضات ضد حکومت شاە، صف عظیم زنان بە چشم میخورد.

 رشد افکار و ایدەهای روشنفکران وچپ، دور و نقش کادرهای کو مە لە (در تشکیلات هنوز علنی نشده)، در سطح جامعە کردستان این زمینە را آمادە کردە بود کە زنان با فعالیت اگاهگرانە و انقلابی در مبارزە علیە دیکتاتوری پهلوی وسیعا شرکت کنند. زنان بە میدان مبارزە آمدند و شماری برای مبارزە ملی در صف حزب دمکرات کردستان ایران و  شمار زیادی از زنان و دختران در صف سازمانهای چپ و مارکسیست و خط ٣ در اعتراضات تودەای فعال بودند و در اعتراضات خیابانی ،جلو زندانها برای آزادی زندانیان سیاسی و استقبال از آنها شرکت داشتند.

 زنان و دختران هرچند درآن مقطع بە  دلیل سنتی بودن جامعە در تظاهراتها در صفهای جدا از مردان بودند ولی با  شرکت گستردە خود دست دردست هم زنجیر وار در صف های طولانی ظاهر میشدند، بە میدان آمدن نە تنها بە خاطر حقوق پایمال شدە خود، بلکە خواست سرنگونی شاە، خواست جامعەای کە در آن انسانها بتوانند زندگی بهتری داشتە باشند، این خواست عمومی مردم ایران و کردستان و ازجملە زنان بود. کردستان بنا وضعیت ویژەای کە داشت در آن دورە در میان دو گرایش فکری راست، و گرایش چپ و سوسیالیستی قرار گرفتە بود. این گرایشها هر کدام بسهم خود، نیروهای فعال را در جامعە سریعا جذب خود میکردند. حضور کومەلە همانند یک حزب چپ و پیشرو، نیروهای روشنفکر و رادیکال شهری را نمایندگی میکرد با توجە بە این قطب بندی از همان روزهای اول کردستان بە میدان مبارزە برای نیروهای رادیکال و انقلابی تبدیل شد. کم نبودند مبارزینی کە از دیگر شهرها به کردستان سفر میکردند و در آنجا ماندگار شده و کم کم به صفوف کومهله می پیوستند....

زنان تحت ستم ملی، سنتهای عقب ماندە در جامعە در شرایطی سخت و ناهموار قرار داشتند. زنان پیشرو، خیلی زود بە چهره های شناختە شدە و قابل اعتماد مردم  درآمدند و همراهبا سایر زنان، مرزها را شکستند، در تظاهرات ها، متینگها، تحصن ها و راهپیمایی ها شرکت کردند، در شهر هایی کە کومە لە جای پای محکمتری داشت  توانستد نقش چشمگیری ایفا کنند.

 جنبش انقلابی کردستان و ضرورت دفاع  در مقابل یورش نظامی رژیم ج. اسلامی بە منطقە در بهمن ٥٧ کوملە اعلام موجودیت علنی کرد، در دور اول مقاومت و روی کار آمدن جمهوری اسلامی از اواخر سال ٥٧ و اوایل ٥٨ بە دلیل فضای آزاد در ایران و شرایط ویژە در کردستان، این بار زنان و دختران نقش بسزایی در ایجاد کانونهای معلمان و دانش آموزان، تجربە دورە  قبل از قیام را بکار بردە و پا بە پای مردان در این کانونها فعال بودند. دراین کانونها طرفداران چپ شناختە شدە و تمایل بە حزب تودە یا طیف خط ٣ نیز مشخص بود.

بعد از سرنگونی رژیم شاە هنوز جمهوری اسلامی در کردستان جا پای خود را محکم نکردە بود همچنانکە در خرداد ٥٨ در اکثر شهرهای کردستان جمعیت های دموکراتیک، ایجاد بنکەها کە  مرکز دفاع از آزادیهای دموکراتیک بودند، زنان پای ثابت بودند.

در این دورە و درعین حال نە تنها رویاوری بە احزاب شروع  شد طیف زیادی از زنان بە کومەلە  و به احزاب و سازمانهای چپ چون پیکار، چریکهای فدایی و همچنین حزب دمکرات جذب  شدند در این دورە بە نوعی مردم دموکراسی و آزادی را تجربە میکردند. هنوز ج. اسلامی خود را تثبیت نکردە بود کە تشکلهای دمکراتیک بوجود آمدند در این میان زنان مبارز و آزادیخواە با توجە بە شرایط عینی کە در کردستان وجود داشت برای رسیدن بەخواست و نیاز عاجل خود تشکلهای زنان را بر اساس نیازشهرها ساکن بوجود آوردند از جملە: کۆڕی ئافرهتان، شورای زنان، سازمان زنان، یهکیهتی ژنان، هر چند کوتاە مدت  بود ولی توانست زنان زیادی را در این تشکل ها جمع کند. شوراها و سازمانهای زنان، در شرایطی که زنان سنتا اجازە نداشتند از خانە بیرون بیایند، طی مدت کوتاهی با فعالیت زنان پیشرو تشکیل شد و زنان بشکل تودهای، وسیعا به آن پیوستند.

پس از فرمان جهاد خمینی و حملە ٢٨ مرداد  درست بعد از ٥ ماه، جنبش انقلابی کردستان، فعالیت احزاب و جنبشها  تحت الشعاع حملە نظامی قرار گرفت، کومە لە فرمان مقاومت مسلحانە را داد. در آن دورە کە مقاومت شکل گرفت، رژیم بە تمام شهرهای کردستان حملە نظامی کرد. هر چند زنان بە شکل حرفەای مبارزە مسلحانە نمی کردند ولی بخش عمده رسیدگی بە زخمی ها، جمع کردن دارو، پخش اطلاعیە و اعلامیهها و کارهای تدارکاتی بە عهدە زنان بود.

حملە ٢٨ مرداد ٥٨ بعد از ٣ ماە شکست خورد و نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی عقب نشینی کردند. هیات نمایندگی خلق کرد درآن دوره همراهبا زنان  و نهادهای دموکراتیک و احزاب برای روبرو شدن و در مقابل یورش به شهرهای کردستان فعالانە مقاومت کردند.

  ضرورت دفاع از دستاوردهای دمکراتیک در کردستان امری حیاتی بود. جنگ بفرمان خمینی و بنی صدرشروع شد و همزمان مقاومت شهرها شکل گرفت بود سپس در نوروز خونین (9فروردین59)، جنگ ٢٤ روزهای بر سنندج تحمیل شد. مردم کردستان با تجارب دورە قبلی، همراه با پیشمرگان کومە لە با ایجاد راهبندان و سنگربندی در مقابل تمام ورودیهای شهر یکپارچە و متحد،٢٤ روز مقاومت در مقابل توپ، خمپارە باران، بمباران هوایی ایستادند. در این مدت نقش زنان برای همکاری و حمایت نیروی پیشمرگان در جمع آوری کمکهای مالی، دارویی، رسیدگی بە زخمیها و اطلاعات از موقعیت واماکنی کە نیروهای رژیم مستقر شدە بودند، یاری میرساندند و زنان دوش بە دوش مردان برای جلوگیری از ورود ارتش در راهپیمایی عظیم و طولانی ٢٠٠ کیلومتری سنندج مریوان، سقز و بانە بە مریوان بە پشتیبانی از کوچ مریوان و در تحصن مقابل استانداری سنندج شرکت داشتند.

 رژیم در بهار همان سال در خرداد ماە 59 اعدام زنان را آغاز نمود. مستورە شهسواری (یکی از دختران مبارز شهر سقز) اولین زنی بود کە پس از یورش رژیم و جنگ و مقاومت ٢٤ روزە سنندج تیرباران شد بە فاصلە کمی شهین با وفا(پرستار) نیز اعدام شد و سپس موج اعدامها با اعزام خلخالی جلاد به شهرهای: سقز، سنندج و پاوە، مهاباد ادامه یافت. نسرین و شهلا کعبی دو خواهر پرستار، فرشتە فایقی معلم، تیر باران شدند و دختران دانش آموز١٤، ١٥ ساله از جملە عزیزانی چون وحیدە وحیدی، شعلە ابراهیمی، فاطمە محمدی، مهین عبدالهی، نرمین کریمی، و دهها تن دیگر از زنان و دختران مبارز بی رحمانە اعدام شدند.

 ضرورت دفاع از دستاورد در قالب احزاب سیاسی ادامه یافت و از حالت تودەای بیرون آمد. با شکست انقلاب و روی کار آمدن ج. اسلامی زنان کردستان همچون بقیە زنان ایران در میان دو گرایش فکری ناسیونالیستی و چپ و سوسیالیستی قرار گرفتە بودند اما خوشبختانە بە علت کار و فعالیت نیروهای چپ در کردستان بە ویژە کومەلە اکثریت زیادی از زنان مبارز در کردستان جذب گرایش چپ و نیروی حرفەای پیشمرگە در ادامە مبارزە بر علیە نیروهای رژیم مبارزات خود را ادامە دادند.

مبارزە مسلحانە کە یک شیوە از مبارزە بود بە دلیل خفقان و تسخیر شهرها شدت گرفت، در همان اوایل مبارزه مسلحانه، به دلیل اینکه تشکیلات کومله یک نام آشنایی برای دفاع از آزادی بی قید و شرط برای زنان و مردان کردستان بود توانست اعتماد زنان را به خود جلب کند، زنانی زیادی در آن دوران برای مبارزه با بی عدالتی به صفوف کومه له پیوستند و پا به پای مردان اسلحه به دوش گرفتند، زنان کومله توانستند با مبارزات پیگیر خود تابو ها را بکشنند، در روستاها که تا آن زمان مجالی برای زن برای مبارزه نبود که علنا از حقوق خود دفاع کنند به جنگ آن رفتند، در جمع های وسیع برای آگاهگری مردم به سخنرانی پرداختند، درعملیاتهای  مسلحانه علیه رژیم جمهوری اسلامی شرکت کردند، دهها رفیق پیشرو زن در این راه  جان باختند.

عرصه مبارزه برای زنان به دلیل این سنتهای کهنه دو برابر مشکلتر بود، از یک سو می بایست با سنتهای مردسالارانه جنگید و خود را تثبت کنند و از سوی دیگر می بایست پا به پای مردان در یک مبارزه سراسری علیه جمهوری اسلامی بە مبارزه بپردازند. مبارزات سخت کوش پیشروان زنان، زمینه را برای ورود زنان قشر متوسط و کارگر را هم باز کرد، طیف وسیعی از زنانی که با سیاستهای کومله آشنا شده بودند به صفوف کومله پیوستند، در همان اوایل کومله اولین دستە از زنان را مسلح نمود، زنان هم وسیعابە صفوف پیشمرگایتی پیوستند این امر نتیجە کار و جنبش سوسیالیستی  بود در همان حال سیاست  احزاب ناسیونالیست این بود کە زنان را بەماندن در خانە و   خانە و تهیە لباس و بافتن جوراب برای مردان تشویق میکردند، کۆملە در فراخوانهایش همیشە زنان و مردان را فرا میخوا ند کە در  این مبارزە شرکت کنند.

 واقعیت این بود کە نقش زنان فقط در آمدن بە پیشمرگایتی نبود بلکە در هنگام اشغال کردستان و گرفتن شهرها، سیاست سربازگیری اجباری، مسلح کردن مردم بر علیە نیروهای سیاسی و پیشمرگان، مبارزە بر علیە این سیاستها خنثی کردن آنها زنان نقش زیادی داشتند در کوچ اجباری در نوارهای مرزی کردستان زنان بودند کە در صف اول، مقاومت میکردند، در روستاهای تحت اشغال رژیم زناان شجاعانە پای اصلی مقاومت در مقابل همە سیاستهای سرکوبگرانە رژیم برعلیە مردم بودند زنان و دختران و مادران در شهرها بە یک جنبش وسیع اعتراضی دامن زدە و مدتها رژیم در برابر فعالیت انها زبون و درماندە بود همچنین مادران فداکار و دلسوز کە همە کوهستانها و مرزهای کردستان را پیمودند خود تاریخی را در زندگی مبارزاتی و جنبش انقلابی کردستان و کومە لە ثبت کردند کە این تاریخ همیشە زبان زد مردم و با افتخار از ان صحبت میشود این تاریخ نیاز بە مکتوب شدن دارد و آن هم از وظایف فعالین چپ می باشد کە این واقعیت مهم را مکتوب کردە و در اختیار نسل جدید بگذارند.

«زنان پیشرو و پیشمرگە کوملە در کردستان در جریان مبارزە در هر قدم خود یکی از سدهای پیشروی خود و سنتهای عقب ماندە را بە چالش می طلبیدند درعین حال پیوستن بە صفوف کومەلە با موانعی بسیار مواجە میشد ادامە سنتهای مردسالاری مبارزە با آن، مبارزە با روسری کە در اوایل بە ادای احترام بە مردم روستا و زحمتکشان بە کندی پیش میرفت درخواست زنان پیشمرگە در رابطە با سازماندهی، کە اکثرا در کارهای درمانی و تدارکات سازماندهی می شدند زبان برای اینکە توانند دوام بیاورند می بایست جسور باشند اگر درد داشتند چیزی نگویند، خلاصە مثل مردها باشند زنان پیشمرگ کومەلە نە تنها در عرصە مبارزە مسلحانە و در جنگها جسارت هایشان بر سر زبانها افتاد، بلکە از آن مهمتر فکر زنان روستاهای کردستان را (برا ی یا دآوری شما تنها سقز نزدیک بە ٤٠٠ روستا داشت) متحول کرد. مدتی پیش از شخصی کە از اهالی منطقە دیواندرە بود پرسیدم کە موقعیت زنان در روستاهای کردستان تا چە اندازە بە فعالیت زنان کوملە ربط پیدا میکند. وی گفت توقع آنها را بالا بردند، حق خود را میشناسند... چنین است نقش پروسەهای تاریخی و عوامل تغیییر.

بە قول یکی از فرماندهان پیشمرگ کە زن بود میگوید برای اثبات حقانیت در این عرصە و تلاش و سختیهای زیادی را از سر گذراندم در راهپیماییها و جولەهای سیاسی- نظامی، شرکت فعالانە در دهها عملیات های نظامی، شناسایهای پایگاههای تحت اشغال رژیم تا بە مرور زمان ثابت کردم کە پیشمرگە زن هم میتواند در سمت فرمانده نظامی مسولیت داشتە باشد، و من مسئول یک دستە از پیشمرگان شدم در صورت کە رفیق مرد  با همان توانایی من، بیشتر ارتقا  پیدا میکرد.

پرداختن بە مسالە زنان نیاز جدی جامعە بود و احزاب نمی توانستند به این مسئله بی تفاوت باشند این یک امر واقعی بود که تلاش احزاب صرفا مردانه بدون حضور زنان بە جایی نمیرسد.

اینکه انقلاب بدون شرکت زنان بعنوان نیمی از جامعه به پیروزی نمی رسد و اگر زنان بخواهند آگاهانه و متشکل (یعنی وجود دو عنصر آگاهی و تشکل) به عرصه مبارزه سیاسی وارد شوند، بدون تردید هر حکومتی را یه لرزه در می آوردند. مشارکت سیاسی و حضور پیشمرگ زن خود پیامی مهم برای همە زنان در شهر و روستاها  بود کە زنان میتوانند آیندە خود را رقم بزنند. هرچند زنانی که از افکار رادیکال خود در گذشته فاصله گرفتهاند در تلاشند رنگ ناسیونالیستی و فمینیستی بر این حضور زنان بزنند، اما باید تاکید کرد که چه در کردستان و چه در سطح ایران و جهان و تاریخا، جریانات چپ و رادیکال مهمترین تحول و تغییرات را در وضعیت زنان ایجاد و پیگیرترین مبارزان برابری و رفع ستم جنسیتی نیز بودهاند.

پس از اشغال کردستان رادیوها و نشریات در رساندن آگاهی سوسیالیستی در تبلیغ و ترویج و تشویق زنان به متشکل شدن، در کنگرهها و آموزشهای درون حزبی و... همواره بخش مهمی از کار آگاهگرانه جریان چپ در کردستان بوده و هست. و اکنون تلویزیون کومهله نیز در راستا و ادامه این سیاست در انعکاس مبارزات زنان و اهداف و برنامههایی که ذکر کردم  تلاش می کند. بعنوان شاهدی عینی باید بگویم کە در شرایطی که بسیاری از روستاهای کردستان فاقد جادە و امکانات آموزشی و بهداشتی بودند، در بسیاری از روستاها پزشکیار ما رفیق جانباختە حنیفە رضا پور یکی از چهرەای شناختە شدە در منطقە سقز اولین پزشکی بود کە بە  آن روستاها رفتە و زنان را بە امکانات بهداشتی آشنا کرد امری کە قرار بود مدرنیزاسیون پهلوی انجام دهد از این نمونهها بسیارند پیشمرگ زن هر روزە ساعتها بە تبلیغ و ترویج دست میزد و یاری دهنده زنان در کارهای روزانە و رازدار و قابل اعتماد زنان میشدند.

 روی آوری بی سابقە زنان از روستاها کە با سختیهای فراوان خود را بە کومەلە میرساندند تا از ستم جنسی از خشونت در خانوادە از دست پدر، برادر، عمودا و حتی مردان فامیل کە مالک آنها می شدند. از ازدواج های اجباری رهایی پیدا کنند بە آزادی برسند  گواهی بر این ادعاست.

زن پیشمرگە کوملە برای اولین بار در تاریخ مبارزات بدون حجاب بە مسجد رفتە، در پشت منبر برای تودە مردم سخنرانی کرد از درد و رنج مردم گفت، راە حل  پیشنهاد کرد و مذهب را بە چالش کشید، تودە مردم، زنان مبارز و پیشرو را هر روزە با خود میدیدند. سنت شکنی ها مبارزە با خرافات مذهبی، مبارزە برعلیە مرد سالاری، ازدواج اجباری، تبلیغ جدایی دین از دولت، آسان کاری در مورد بیرون آوردن زنان از خانەهایشان، شرکت آنان در مباحث سیاسی بە زبان سادە، سواد آموزی از سنتهای کوملە بود، ایستادن درمقابل و خنثی کردن تبلیغات مرتجعین و احزاب ناسیونالیستی کاری بسیار دشوار ولی بسیار ضروری بود که در آن  برهه از زمان توسط زنان چپ و کمونیست صورت گرفت که تاثیراتش بوضوح بر جامعه کردستان قابل مشاهده است. جنبش زنان در کردستان و جنبش انقلابی کردستان با آرمانخواهی چپ و سوسیالیستی تداعی میشود و مسئله زن مسئلە جامعە است.

در ایران تحت حاکمیت رژیم زن ستیز و در حاکمیت آپارتاید جنسی، زنان هر روز ابتدایی ترین حقشان پایمال میشود، زنان قشر درجە دوم جامعە بە حساب میایند و از ابتدایی ترین حق خود محروم هستند اما در هر حرکت و جنب و جوشی کە بوی نارضایتی را بدهد زنان در صف اول بودە و توانستە اند نقش خود را  ایفا کنند.

در سال ١٣٧٦ با سر کار آمدن اصلاح طلبان و٢ خردادیها ما شاهد دور دیگری از مبارزات سراسری در ایران و کردستان بودیم شاهد درست شدن نهادهای مدنی، کە زنان فعال آن بودند، در عین حال شاهد این بودیم کە جنبش ملی و ناسیونالیستها زیر پرچم ٢ خردادیها و لیبرالها رفتند، در این عرصه هم زنان چپ و کمونیست به شکلهای متفاوت به افشاگری سیاستهای اصلاح طلبان پرداختند، صدها مقاله و نشریه علیه سیاستهای نیم بند اصلاح طلبان از سوی زنان پیشرو نوشته شد، زنان چپ و کمونیست سعی کردن که در این دوره هم همراه با سایر پیشروان جامعه به پای این شعار که یا سوسیالیسم یا بربریت بروند و این را به شعار جامعه تبدیل کنند، هر چند متاسفانه اصلاح طلبان توانستند در این دوره جمع زیادی را از زنان را به دور خود جمع کند ولی پیگیری و مبارزه زنان پیشرو کمونیست تا حد زیادی عرصه را به اصلاح طبان تنگ نمود.

 در سال ٨٠ فعالین سیاسی و رهبران رادیکال جنبش توده ای و جنبش کارگری بە شیوە نامەها ی مشترک، جنبشهای رادیکال و آزادیخواە و برابری طلب با شعار چپ و سیاست رادیکالتر پا بە میدان گذاشتنند زنان در کمیتەها و شوراهای مختلف با هماهنگی فعالتر شدە بودند، در این میان کومەلە سازمان کردستان حزب کمونیست ایران با تبلیغات مستمر خود از طریق رسانه های تبلیغی خود به افشاگری لیبرالها و فمینیستهای اسلامی می پرداختند و سعی بر آن داشتند که هر چه بیشتر سیاستهای فریب دهنده لیبرالها را برای مردم افشا کنند.علاوه بر مسائلی که ذکر شد، زنان پیشرو در کردستان، نه فقط در حرف بلکه در عمل در تقویت رادیکالیزم، شناساندن ریشههای ستم جنسی از زاویه افق و گرایش سوسیالیستی در تقابل با سایر گرایشات در جنبش زنان نقش موثری داشتهاند.

ارائه راه رهایی از طریق باور به خود، تشکل و آگاهی سوسیالیستی در همکاری و همفکری با سایر زنان و مردان چپ و اتحاد استراتژیک با جنبش کارگری، همبستگی با مبارزات جهانی میسر است. شانس موفقیت گرایش سوسیالیستی در این شرایط که سرمایهداری در دنیا دچار بحران شدید است در گرو این همبستگی و درک حساس بودن این مقطع از ضعف سرمایهداری در جوابگویی به نیاز و مطالبات انسانها بخصوص نسل جوان و معترض و انقلابی است.

با تشکر از شما و موفق باشید.