بم: قهر طبیعت، خشم مردم

 سرمقاله نشریه شماره 8 تشکل زنان 8 مارس

بم: قهر طبیعت، خشم مردم!

«نمی توانم بگویم... خیلی فجیع بود... اصلا هیچی نمانده، همه چی خراب شد...

هنوز مردم زیر آوارند....

تا این مصیبت را کسی نبیند نمی تواند باور کند... باید مردم ببینند بعد باور کنند...

دیگه چقدر فعالیت کنیم دو روزه داریم با این دستهامون کار می کنیم...

لودر می خواد لودر می خواد این خاکها را جابجا کنه...»

 

صحبت از مرگ ده تن و صد تن نیست، صحبت از مرگ یک شهر است! صحبت از بازماندگانی است بهت زده که تنها امکانشان دستهایی خالی است. میلیونها نفر از دور و نزدیک با اندوهی بی پایان با مردم مصیبت زده همدرد شدند و اشک ریختند. هزاران  نفر با هر آن چه که در دستشان بود به یاری آنان شتافتند، زن و مرد، کودک و جوان و پیر با شکوهترین صحنه های همدردی و همبستگی را به نمایش گذاشتند.

آنها که توانستند خود را به بازماندگان این فاجعه رساندند اگر چه سد نهادهای دولت را باید می گذراندند و با دست خالی همراه با  بازماندگان فاجعه خروار خروار آجر و خاک و آهن را کنار زدند تا بلکه افراد زنده در زیر آوار را نجات دهند. آنها که نتوانستند خود را به بم برسانند در مراکز کمک رسانی صف کشیدند، صف خون، صف اهدای کمک های جنسی و ....

 فرسنگها دور از ایران نیز بسیاری از مردم جهان  با قلبی اندوهگین و سرشار از همبستگی انسانی  برای کمک و یاری رساندن به بازماندگان زلزله شتاب داشتند و تلاش برای یافتن وسیله ای که کمک های شان حتما به دست این مردم محروم برسد! چرا که سردمداران رژیم جمهوری اسلامی آن چنان در دزدیدن مال و دسترنج مردم شهرت دارند، که جای اعتمادی نیست  این بار هم کمک های اهدایی به مردم  را بالا نکشند.  دارودسته ای  که بارها نشان دادند در هر فرصتی حتی در چنین فجایعی به فکر پر کردن جیب شان هستند.

نیمه شب جمعه 5 دی زلزله مرگبار مردم بم را در خواب غافلگیر کرد و به مدت چند ثانیه بخش عظیمی از شهر را نابود کرد. خانه های خشت گلی آن تاب زلزله را نیاورد و چه بسا زلزله ای ضعیفتر از آن را هم تحمل نمی کرد!

 در دم، هزاران نفر از مردم شهر زیر آوار مدفون شدند و مسئولان گفتند باید تا روشن شدن هوا صبر کنیم! سردمداران رژیم هم  کک شان نگزید!  و تازه ساعت 4 بعدازظهر جلسه هیئت دولت را تشکیل دادند.  صدا و سیما  که عطسه مقام رهبری را هم خبر می دهد در سکوتی بی شرمانه تا بعدازظهر این روز خبر زلزله را اعلام نکرد! ستاد مقابله با حوادث «غیر مترقبه» نیز خبر مرگ 5000 نفر در زلزله را تکذیب کرد!  خامنه ای همان روز در تجمع زائران حج  در مورد مزایای حج برای جهان اسلام داد سخن می راند! اینها همان کسانی هستند که اگر خبردار می شدند مردم بم تظاهرات کرده اند، بی شک بسرعت و شبانه با هلیکوپتر و هواپیما، توپ و تانک برای سرکوب مردم خود را به بم می رساندند!

مردم خود از همان نیمه شب دست بکار شدند و با دستان خالی در سوز سرما اجساد را بیرون کشیدند. اگر مردم خود دست بکار نمی شدند، همین تعدادی هم که نجات یافتند را در کنار خود نداشتیم.

اما علیرغم تلاش و فداکاری مردم تلفات زلزله فاجعه بار بود و برای نیروهای امدادگر خارجی شگفت آور! آنها که می  دانستند زلزله ای با همین شدت چند روز پیشتر در جای دیگری از این جهان  فقط  3 تن تلفات داشت!! ابعاد گسترده این فاجعه بدون در نظر گرفتن نقش دولت سرکوبگری چون جمهوری اسلامی قابل درک نیست.

جمعه، اولین روز وقوع زلزله، حتی مسئول سازمان هلال احمر تا ساعتها وسیله ای برای رفتن به بم پیدا نکرد!

به ده ها و صدها دانشجوی داوطلب کمک در فرودگاه مهرآباد اجاره پرواز  به شهر بم ندادند!

بسیاری محموله های کمک پس از ساعتها سرگردانی در فردوگاه ها به کشور مبدا برگردانده شدند!

گروه سازمان ملل مستقر در بم از عدم همکاری مسئولین ایران شاکی شده و گفتند در حالی که زمان طلایی در روزهای نخست از دست می رفت مسئولان دولت با بی تفاوتی از کنار مسئله می گذشتند و حاضر نبودند اطلاعات مفید و امکانات حمل و نقل به ما بدهند!

در روزهای نخست، امکانات این رژیم در خدمت فرستادن صدها طلبه و ملا بود تا بروند فاتحه شهر بم را بخوانند! بروند مواظب باشند ناموس شریعت خدشه دار نشود، مبادا دست نامحرم به اجساد زنان بخورد و مبادا اجساد با آداب اسلامی دفن نشوند!

مسئله  بی کفایتی و ناتوانی این رژیم در هماهنگی نیروهای امداد گر نیست. مسئله این است که این دارو دسته حتی در این روزهای اضطرار در فکر کنترل مردم بودند، فکر اینکه همه کمک ها از فیلتر آنان عبور کند و در مقابل تلاش های خودجوش و مستقل مردم کارشکنی کنند.

 حاکمان اسلامی طور دیگری نمی توانند عمل کنند. این رژیمی  است که کارنامه اش  25  سال سرکوب، قتل عام زندانیان سیاسی، دستگیری و شکنجه و غارت ثروت و دسترنج مردم است.  رژیمی که از بالاترین امکانات و سرعت عمل برای سرکوب هر اعتراض برخوردار است. رژیمی که طی حاکمیت منحوسش حداقل چهار زلزله ویرانگر رخ داده است.  و این چهار زلزله ذره ای دل آنان را نلرزاند!

اگر این رژیم ذره ای برای جان مردم ارزش قائل بود، این زلزله و زلزله های قبلی این همه قربانی از مردم ما نمی گرفت. آیا شهر بم به اندازه کافی سود به جیب این دولت زالوصفت نریخته بود که بخشی ناچیز از آن را کمک به مردم می دادند تا سرپناهی مطمئن و مقاوم در مقابل این بلایای طبیعی برای خود فراهم کنند...

اگر این رژیم ذره ای برای جان مردم ارزش قائل بود آیا حداقل دو بیمارستان شهر را محکم تر از این نمی شد ساخت که در مقابل چنین لرزش های زمین مقاوم باقی بمانند. آیا حداقل فراهم کردن گروههای امداد ویژه زلزله در کشور ما ممکن نبود؟

آیا تلخ تر از این ممکن است که نیروهای دولتی  بیشتر از این که در فکر کمک به بازماندگان این شهر در خاک و خون غلتیده باشند، چهارچشمی حجاب زنان را کنترل می کنند!

آیا تلخ نیست در روزهای اول حتی به زنان پزشک داوطلب اجازه رفتن به منطقه را ندادند! و امدادگران خارجی مجبور به رعایت حجاب اجباری بودند تا کسی یادش نرود فاجعه در جهنم اسلامی رخ داده است!

و تلخ نیست وقتی هنگام اعلام اقلام مورد نیاز بازماندگان زلزله از اعلام نوار بهداشتی برای زنان طفره می رفتند!

این تلخی هاست که  خشم  و نفرت سوزانی  در دل مردم انباشته، تا حریقی شود بر جان این جنایتکاران.  این تلخی هاست  که هیچ شکی باقی نمی گذارد که این حکام اسلامی فرومایه گان  فاسدی بیش نیستند.  نهادهای این رژِیم، سیاست ها و برنامه ها، تفکر و ایدئولوژی اش همه اجزایی از یک ماشین سرکوب اند که هیچ گاه در خدمت مردم نبوده و نخواهند بود!

نه! این فقط قهر طبیعت نبود که ما را این چنین به سوگ نشاند.  دشمن دیگری سالهاست که در کار است و هر روز از ما قربانی می گیرد. رژیمی که  بیش از 25 سال است چون زلزله ای بر سر مردم ما خراب شده است. قتل عام مردم کردستان و ترکمن صحرا، به مسلخ بردن صدها هزار جوان در جنگی ویرانگر، قتل عام هزاران هزار زندانیان سیاسی در مدت کمتر از یک ماه و اسارت هزاران زن و مرد در زندانهای این رژیم. مردم کشور ما مرتب قربانی می شوند: یا بلایای طبیعی یا سوانح رانندگی  یا قتل عام و کشتار توسط حکام اسلامی !

نه! ما محکوم به مرگ نیستیم! مردم کشور ما شایسته زندگی انسانی هستند، مردم کشور ما همواره لیاقت خود را برای اداره امور جامعه نشان داده اند، مردمی که در این روزهای درد و رنج جلوه باشکوهی  از حس همبستگی، همدردی  و تعاون را به نمایش گذاشتند.

نه حق مردم بم نبود که این چنین در ماتم و سوگ به خاک نشینند.

نه مادر غمگینم، پدر ماتم زده ام گریه نکن! بر ما دردی است که گریه درمان آن نیست. آه سوزان ما باید حریقی بر جان جنایتکاران حاکم شود و خشم مان زمین لرزه ای سهمگین برای دفن سردمداران جنایتکار اسلامی زیر خروارها خاک!  زلزله خانمانسوز اینان هستند!

بله! زندگی ادامه خواهد یافت! ولی برای مردم بم و سایر نقاط ایران زمانی زندگی به معنای واقعی ادامه خواهد یافت که  دیگر نشانی از این رژیم جنایتکار نباشد و ثروت و دسترنج مردم در جهت بهبود و رفاه و زندگی شایسته انسانی برای همه مردم ایران صرف شود!  مدتهاست زمانش رسیده است. مدتهاست که بی لیاقتی و فاسد حاکمان بر همگان آشکار شده است.  می توان و باید با این همه همبستگی و اتحادی لرزه بر جان آنان افکند!

دی ماه 1382