سر سخن

اول ماه مه

ویروس کرونا، بحران جهانی سرمایه و روزنه انقلاب‌!

امسال در شرایطی اول ماهمه، روز کارگران جهان، جدا از مرز، ملیت، جنسیت، رنگ و نژاد فرا میرسد،که شیوع ویروس کرونا بحرانی جدی را در مقابل همه مردم دنیا قرار داده است. اگرچه حملات این ویروس به بدن انسانها، فقیر و غنی نمیشناسد، اما وقتی این ویروس به بدن انسانهایی وارد میشود که از خوردن میوه و غذاهای ویتامیندارمحروماند، در خانههای فرسوده، چندین نفر در یک اتاق کوچک زندگی میکنند، از بیمه درمانی برخوردار نیستند و مهمتر اینکه در پیلقمهای نان، برای اینکه خود و فرزندانشان از گرسنگی نمیرند، ناگزیرند از خانه خارج شوند و بیشتر در معرض ابتلا به این ویروس قرار گیرند، روشن است که بیشترین قربانیان از میان این مردم زحمتکش خواهد بود.

در شرایطی روز کارگر فرا میرسد که مردم جهان بهچشم خود میبینند که همه کشورها از جمله کشورهای امپریالیستی، همان کشورهایی که از چپاول و ویرانی و فوق استثمار اکثریت مردم جهان فربه شدهاند، هیچگونه آمادهگی برای این شرایط بحرانی نداشتند. چرا که موضوع این سیستم سرمایه داری-امپریالیستی حاکم بر جهان کسب سود و مافوق سود است؛ مافوق سودی که حاصل روابط تولیدی و اجتماعی استثمارگرایانه است. بر این پایه، سلطهگری، رقابت، ستم، استثمار و فوقاستثمار، نژاد پرستی، جنگ، جنگهای نیابتی، ستمجنسیتی و.... قرار داشته و دارد و بر اساس این منطق سرمایهداری، جان انسانها ارزش ندارد.

در گیرودار این بحران جهانی که هر روزه جان هزاران نفر را میگیرد، رقابتهای امپریالیستی در رابطه با کشف داروی ضد کرونا بالا گرفته و هر یک تلاش دارند تحقیقات علمی و پیشرویها در این زمینه را از یکدیگر پنهان کنند. چرا که مهمترین منطق این سیستم و گردانندهگان آن را نه رفع نیازهای مردم، نه رفاه و آسایش مردم، نه بهداشت و سلامتی مردم، بلکه سود و فرماندهی سود بر همهچیز حتا نسبت به جان انسانها تعیین میکند. کشف داروی ضد کرونا توسط هر کشورامپریالیستی قرار است به عنوان اهرمی جهت کسب هرچه بالاتر سود و انباشت سرمایه عمل کند.

در شرایطی که گسترش ویروس کرونا جان میلیاردها انسان را تهدید میکند، بسیاری از مردان و زنان در سراسر جهان بهخاطر حفظ سلامت خود و فرزندانشان مجبورند در خانه بهسر برند. خانهای که قرار است مکان امنی برای فرار از مبتلا شدن به ویروس کرونا باشد. اما این خانه برای میلیاردها زن در سراسر جهان نه تنها امن نیست بلکه به مکان زجر، شکنجه و خشونت گسترده و قتلگاهشان توسط مردان بدل گشته است. قرنطینه شدن بسیاری از خانوادهها در مقیاس جهانی نه تنها خشونت بر زنان را تشدید نموده است، بلکه فشار مضاعفی را بر زنان در سازماندهی "وظایف" خانگی و همزمان روبرو شدن با انتظارات بیش از حد مردان خانه وارد آورده است. کار طاقتفرسای خانه چندین برابر شده و انرژی میلیونها زن را به خود اختصاص داده است. مردان در خانهها نقش دولت و نیروی نظامی را بر عهده گرفته و از زنان و کودکان نسقکشی میکنند. در بروز خشونتی که از جانب مردان بر زنان در همین دوره اعمال شده و میشود، مرز، ملیت، رنگ و نژاد و طبقه معنایی ندارد، اگرچه سهم اکثریت زنان یعنی زنان طبقات زحمتکش و محروم از تقسیم ستم جنسیتی و خشونت ناشی از آن بیداد میکند.

در جوامعی همچون ایران که رژیمی تئوکراتیک در آن حاکم است، هر مردی تحت حمایت قانون ضد زن مبتنی بر شریعت اسلامی، عرف و سنت و فرهنگ تهوعآور پدرسالاری حاکم حق دارد هر نوع خشونتی را بر زن اعمال کند. در همین دوره شیوع ویروس کرونا در ایران، خشونت بر علیه زنان بهقدری تشدید شده است که سازمانی همانند بهزیستی مجبور شده است شماره تلفن مخصوص برای زنان خشونت دیده باز کند.

در شرایطی به استقبال روز جهانی کارگر میرویم که زنان این نیمی از جمعیت کارگران و زحمتکشان جهان به عنوان کارگر "آزاد مزدی" به رسمیت شناخته نمیشوند. چرا که پنهان کردن این حقیقت توسط سرمایهداران امپریالیستی، آنان را قادر میسازد که نیروی کار عظیم زنان را به ارزان ترین قیمت در اختیار بگیرند. میلیونها زنی که در کشاورزیهای مکانیزه شده توسط سرمایهداران امپریالیستی در کشورهای در حال "توسعه" سازماندهی شدهاند برای صادرات انبوه محصولاتشان به کشورهای پیشرفته، فوق استثمار میشوند. علاوه بر صنعت کشاورزی میلیونها زن در کشورهای جهان سوم همچون بنگلادش در مشقت خانههائی از قبیل صنایع نساجی برای سرمایهداران غربی، شش روز در هفته با ساعات کار طولانی، حقوقی معادل یک دلار در روز به تولید مشغولاند و چرخ کارخانهها را به حرکت در میآورند. نیروی کار ارزان زنان در سراسر جهان نسبت به هم طبقه خود یعنی مردان کارگر باعث شده است میلیونها زن سرپرست خانواده برای اینکه بتوانند زندگی محقرانه خود و فرزندانشان را ادامه دهند به هر بیگاری و فوق استثماری تن دهند. این ها نمونههای کوچکی است از "دستاوردهای" جهانی شدن سرمایه.

در شرایطی طبقه کارگر و زحمتکشان در ایران به استقبال اول ماه مه میروند که اقتصاد ورشکسته جمهوری اسلامی، ورشکستهتر شده است. اقتصاد بهگل نشسته و ادامه تحریمها، باعث بیکاری، فقر و فلاکت اکثریتی از مردم خصوصا کارگران، زحمتکشان و تهیدستان جامعه شده است. با شیوع ویروس کرونا تضاد طبقاتی در ایران به نقطه اوج رسیده و هر آن میتواند آتش مبارزات را برافروخته و موجوار پیش رود. موج مبارزاتی که در پیش است مختص به ایران نخواهد بود و محرومان و تهیدستان بسیاری از کشورها را در بر خواهد گرفت.

همین دوره چند ماهه از پیدایش و شیوع ویروس کرونا بیشازپیش روشن کرد که نظام سرمایهداری حاکم بر جهان که اساس و حیاتش بر مبنای کسب هرچه بیشتر سود قرار داشته و جان انسانها هیچ ارزشی برایش ندارد ومحیط زیست را در خدمت به انباشت سرمایه به مرز نابودی کشانده است را باید از بیخ و بن سرنگون کرد.

در این دوره حساس و سرنوشتساز، وظیفه همه نیروها، کارگران و زحمتکشان مرد و زنی که رویکرد، متد و روش آگاهانه و انقلابی برای رها کردن خود و طبقه خود از بند ستم و استثمار دارند، این است که  در راه رهایی همه ستمدیدگان گام بردارند. میبایست روابط و مناسبات تولیدی، فرهنگ و ایدئولوژی طبقات ستمگر را از ریشه دگرگون سازند. میبایست همه زنان از قید ستم جنسیتی رها شوند و همچنین میبایست کره زمین را  از نابودی نجات دهند. تنها با این دورنما است که کارگران و زحمتکشان آگاه و انقلابی میتوانند مبارزاتی که در پیش است را هدایت کرده و مسیر پیشروی آن را تضمین نمایند.

 برگرفته از نشریه هشت مارس شماره50

می 2020/ اردیبهشت 1399