برده داری «مدرن» در جهان سرمایه داری و تحکیم زن ستیزی!

لیلا پرنیان

 

بخش اول این مقاله تحت عنوان «چرا در جهان کنونی از هر 200 نفر، یک نفر برده است و چرا زنان برده بردگان هستند؟» در نشریه هشت مارس شماره 55 درج شده است. در بخش اول به طور خاص دلایل به بردگی کشیده شدن انسانها به ویژه زنان از کشورهای فقیر آسیایی و آفریقایی و انتقال آنان به کشورهای غربی، حاشیه خلیج فارس و برخی کشورهای عربی که با فریب و نیرنگ و با قول و قرار کار مناسب انجام میگیرد، بررسی شد. در بخش دوم تلاش داریم به طور عمده به بردگی جنسی زنان در جهان «مدرن» سرمایه داری بپردازیم:

سیاست اقتصادی نئولیبرالیسم تاثیرات مخربی را بر زندگی طبقات تحتانی جامعه داشته و شکاف طبقاتی را در همه کشورها افزایش داده؛ اما به کاربرد سیاستهای اقتصادی نئولیبرالیسم در کشورهای موسوم به جهان سوم فاجعه بار بوده است. پیشبرد این سیاست اقتصادی با توجه به رقابت قدرتهای امپریالیستی برای کنترل بیشتر جهان و جنگهای مستقیم و غیرمستقیم آنان، تغییرات و تاثیرات تخریب کننده بسیار شدیدتری را بر جوامع و ساختارهای اقتصادی کشورهای تحت سلطه وارد کرده و به فقر و بیکاری گسترده، تحکیم فرودستی زنان و آوارگی خیل عظیمی از مردم، دامن زده است. در این نوشته تلاش میشود بر جنبههای مهم سیاست اقتصادی نئولیبرالیسم، کارکرد آن و گسترش تجارت انسان و بردگی، به طور فشرده پرداخته شود.

گلوبالیزاسیون و گسترش بیکاری و فقر در کشورهای جهان سوم

گلوبالیزاسیون و یا جهانی شدن سرمایه، در پی سیاستهای نئولیبرالیستی است که توسط موسسات و نهادهای مالی بین المللی وابسته به امپریالیستها همچون صندوق بین المللی پول و بانک جهانی به کشورهای جهان سوم از طریق اهرم وامها و کمکهای بشردوستانه «توصیه» و در واقع تحمیل شده و میشود. این امر با مقرراتزدایی و برداشتن تعرفهها بر کالاهای وارداتی از کشورهای امپریالیستی و حذف سوبسیدها از کالاهای اساسی و مورد نیاز تودههای مردم و… همراه بوده است. در عمل تسهیلات و امتیازات فوق العادهای به شرکتهای چند ملیتی داده میشود که بتوانند به راحتی ما فوق سود و سودهای نجومی را از سرمایهگذاری در این کشورها بدست آورند. پیشبرد این سیاستها نقش تعیین کنندهای در ورشکستگی تولیدات داخلی و نابودی اقتصاد کشاورزی سنتی در کشورهای تحت ستم در بر داشته است. براساس اعمال این سیاست ها، دهقانان را با زور و سرکوب دولتی، از زمین هایشان یعنی منبع اصلی تامین زندگی بخور و نمیرشان محروم میسازند تا شرکتهای بزرگ امپریالیستی به طور علنی و یا پنهانی، بتوانند زمینهای مرغوب غصب شده را به مراکز صنعتی محصولات صادراتی که سود آوری بیشتری برایشان در بر دارد، اختصاص دهند. نتیجه پیشبرد این سیاستها در کشوری مانند هند به خودکشی دهها هزار دهقان منجر شده است.

نابود کردن کشاورزی سنتی در خدمت به کسب سود برای سرمایه داری امپریالیستی باعث شده است که خیل عظیمی از مردم در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین از روستاها به شهرها و از شهرها به دیگر کشورها مهاجرت کنند. بزرگترین جابجایی جمعیت پس از جنگ جهانی دوم در نتیجه اعمال سیاستهای نئولیبرالیستی سرمایه داری انجام گرفته است.

برای مافیای تجارت انسان، حلبی آبادها یعنی عمدهترین پناهگاه مهاجرین روستا به شهرها، بهترین منبع شکار انسانها است. مهاجرت میلیونها نفر از روستا به حاشیه شهرها و به وجود آمدن حلبی آبادها در ابعاد وسیع در اکثریت کشورهای جهان سوم در اطراف شهرهای بزرگ، در نتیجه اعمال سیاستهای امپریالیستی و نهادهای مالی وابسته به آنان است. سیاستهایی که توسط حکومتهای ارتجاعی و ضد مردمی گردن گذاشته میشود و در نتیجه آن، تولید داخلی و اقتصاد روستایی سنتی نابود میگردد. حلبی آبادها در سطح جهان میلیونها نفر را در بر میگیرد. بیکاری، فقر، دزدی، جنایت، خرید و فروش و مصرفِ مواد مخدر و تن فروشی در این محلات بیداد میکند؛ تا جایی که حلبی آبادها را «کمربند فقر» مینامند. مجموعه این شرایط، یعنی بیثباتی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و در نتیجه افزایش فقر مطلق و بیکاری منجر به «شکوفایی» تجارت انسان به طور سازمان یافته شده است.

از دیگر مکان هایی که مافیای تجارت انسان از آن بیشترین استفاده را میبرد، کمپهای پناهندگی است. کمپ هایی مملو از انسانهایی که درگیریهای نظامی، جنگهای امپریالیستی، تخریب محیط زیست و…، به فقر و گرسنگی بیشتر آنان دامن زده و مجبور به ترک خانه و کاشانهشان شده اند. این کمپها برای قاچاق چیان انسان به مثابه انباری جهت بهره برداری عمل میکند. در میان این خیل عظیم مهاجرین، زنان و کودکان قرار دارند. تعداد وسیعی از این مهاجرین خصوصا زنان یا در «صنعت سکس» و یا برای کارخانگی بدون مزد، به کشورهای ثروتمند قاچاق میشوند. ابعاد تجارت انسان به گونهای گسترده است که حتی در کشورهای پیشرفته غربی، قاچاق چیان از مراکز پذیرش پناهندگان برای ورود زنان استفاده میکنند و آنان را به تن فروشی در سراسر اروپا وادار میکنند.

در کمپهای پناهندگی، پناه جویان به آسانترین شکل ممکن قاچاق و ناپدید میشوند و هیچ مقام دولتی هم به دنبال یافتن آنان نیست. به طور مثال 6330 پناهنده خردسال در سال 2016 وارد اتحادیه اروپا شدند. نیمی از آنان را کودکان سوریهای و افغانستانی تشکیل میدادند. از میان این تعداد، حداقل 1000 نفرشان ناپدید شدند. اما هیچ فعالیت جدی برای پیدا کردن آنان صورت نگرفت. مسلما بسیاری از آنان برای کار اجباری و استثمار جنسی ربوده شدند. بیشترین تمایل قاچاق چیان به ربودن زنان جوان و کودکان دختر است. زیرا خریداران جنسی، آنها را «دست نخورده و خالص» میبینند و در نتیجه پول بیشتری هم به شکارچیان انسان پرداخت میکنند. 1

حتی آن دسته از افراد «خوش شانسی» هم که توسط قاچاق چیان به کشورهای غربی میرسند، در معرض آسیبهای گوناگونی قرار میگیرند و به خاطر تامین زندگی مجبور میشوند تن به استثمار بیرحمانه دهند. برخی به خاطر غیر قانونی بودن و اجازه اقامت نداشتن و برخی به خاطر بیاطلاعی از قوانین و حقوق خود و یا تهدید و ارعاب و زور گویی قاچاق چیان وادار به کار با ساعاتی طولانی و در بهترین حالت با مزد ناچیز میشوند.

اگر چه در حال حاضر در تجارت انسان ظاهرا غل و زنجیری همانند دوران برده داری گذشته به دست و پای بردگان دیده نمیشود، اما مناسبات و روابط سرمایه داری، غل و زنجیر نامریی است که به مراتب محکمتر به دست و پای بردگان جهان «مدرن» بسته شده است.

گلوبالیزاسیون و عرصههای جدید در تقسیم کار بین المللی

تقسیم کار بین المللی در گردونه جهان امپریالیستی بعد از جنگ جهانی دوم شکل آشکارتری بخود گرفت. اما با گسترش عملکرد نئولیبرالیسم و جهانی شدن سرمایه در مقیاس کنونی نه تنها عرصههای جدیدتری در تقسیم کار بین المللی بوجود آمد بلکه نقش مهمتری را برای تابع کردن اقتصاد کشورهای جهان سوم و ادغام عمیقتر در شبکه جهانی سرمایه بوجود آورد.

بر اساس این تقسیم کار وظیفه تامین کالا برای تجارت سکس و برده جنسی به برخی از کشورهای فقیر در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین محول شده است. این تقسیم کار، برخی از کشورهای فقیر اروپای شرقی به خصوص پس از سقوط بلوک شرق را نیز در بر گرفت. بر اساس این تقسیم کار، صنعت گردشگری در بسیاری از کشورهای آسیای جنوب شرقی بر حول گردشگری جنسی و تن فروشی میچرخد.

بخش مهمی از درآمدهای ارزی در کشورهایی مانند تایلند، کامبوج و فیلیپین در آسیا؛ کنیا در آفریقا و برزیل و کوبا در آمریکای لاتین از تن فروشی زنان کسب میشود. ناگفته نماند که موسسات مالی بین المللی نقش مهمی در ترغیب و تشویق جهت گیری این کشورها به صنعت به اصطلاح گردشگری بازی کرده اند. در نتیجه، این کشورها و بسیاری از کشورهای دیگر نیز منبع صدور برده جنسی شده اند. زنان و کودکان از مناطق فقیرنشین این کشورها ربوده میشوند و در بازار حراج به دلالان انسان فروخته میشوند تا «صنعت سکس» را در کشورهای اروپایی و آمریکایی، استرالیا، اسرائیل و امیرنشینهای عربی و دیگر کشورهای مرفه جایی که بازار بزرگی برای این تجارت موجود است، تامین کنند. طبق گزارشات در اوایل سالهای 2000 در برخی از روستاهای فیلیپین نوجوانان دختر زیر 17 سال نایاب شدند. چرا که یا ربوده شده و یا خود برای فرار از فقر و تامین زندگی خانواده، وارد «صنعت سکس» شده بودند.

بر طبق آمار تخمینی سازمان ملل هرساله بین یک تا 4 میلیون زن و کودک در سراسر جهان به منظور تن فروشی اجباری و دیگر اشکال استثمار، تجارت میشوند. کشورهای جنوب و جنوب شرق آسیا - کامبوج، ویتنام، فیلیپین، نپال، بنگلادش، تایلند و هند - از منابع اصلی و مهم شکارچیان انسان میباشند. اما کشورهای دیگری در آفریقا و آمریکای لاتین و هر جای دیگری که فقر بالاست، مکانی برای قاچاق چیان انسان و به ویژه زنان و دختران نوجوان است. هرساله دهها هزار زن از کشورهای مکزیک، هندوراس، لتونی، کامرون، تایوان و… به آمریکا انتقال داده میشوند. بر طبق گزارشی در بیبی سی شهر کوچکی در مکزیک به نام تنانسینگون بر پایه تجارت زنان و تن فروشی آنان ساخته شده است.

ملوین سی و ششساله و مادر سه کودک در سفری طولانی از کشورش گواتمالا، یکی از هزاران هزار زنی است که به آمریکا تحت نام کار و زندگی بهتر قاچاق شد. ملوین میگوید: اوایل مرا در اتاقی بدون پنجره زندانی کردند و پس از مدتی به من گفتند که برای سایر مهاجرین که به طور غیر قانونی وارد آمریکا شدهاند و در خانه هایی شبیه به همین خانه زندگی میکنند، غذا درست کنم. بعد از چند روز، مرا با تحقیر و توهین و ضرب و شتم به اتاقی در طبقه بالای همین خانه بردند و به نوبت به من تجاوز کردند. کار هر روزشان این بود که به زور به من مواد مخدر بدهند. پس از سپری شدن دورهای که با تجاوز و مواد مخدر همراه بود، مرا وادار کردند که در هتل ها، سالنهای ماساژ و… به تن فروشی بپردازم و پول دریافتی را تماما به عنوان قرضی که در نتیجه آوردن من به آمریکا به آنان بدهکارم، بدهم…2

در هند برای قاچاق چیان انسان، تن فروشی از زنان و کودکان دختر، تجارتی است مهم که از قِبَل آن 8 بیلیون دلار در سال کسب میکنند. در این کشور هرساله 500 هزار کودک فقط در 275000 خانههای مختص تن فروشی به تن فروشی وادار میشوند. برخی از این کودکان حتی به سن نوجوانی هم نرسیده اند. مافیای انسان علاوه بر دزدیدن، اغفال و خرید کودکان دختر از خانوادههای فقیر تحت نام پیدا کردن کار برای آنان، از دیگر کشورها همچون نپال و بنگلادش نیز سالانه حداقل بین 7 تا 10 هزار کودکان دختر را میخرند. این قاچاق چیان، علاوه بر فروش کودکان دختر «باکره» به مردان به ویژه مردان ثروتمند در هند، تعدادی از آنان را به کشورهای غربی و خاورمیانه «صادر» و میلیونها دلار کسب میکنند. تن فروشی بیش از 10 میلیون زن و صدها هزار کودک دختر بخش مهمی از «جاذبه گردشگری» و ایجاد در آمد ارزی این کشور را تشکیل میدهد. 3

رانی هونگ که در سن 7 سالگی از خانواده ش در هند ربوده شد پس از فرار از بردگی میگوید: «قربانیان میتوانند در رستوران ها، خانههای مختص تن فروشی، مزارع، خانهها به زور به تن فروشی وادار شوند و حتی برای قاچاق اعضای بدن و فرزند خواندگی مورد استفاده قرار گیرند. من مورد آزار جنسی و جسمی و بردگی قرار گرفتم تا این که به فرزند خواندگی غیر قانونی در کانادا و بعدا در ایالات متحده فروخته شدم. من وقتی به آمریکا رسیدم، نمیتوانستم راه بروم زیرا در یک قفس کوچک حبس شده بودم. این کاری است که این صنعت انجام میدهد و برای من اتفاق افتاد.» 4

افزایش دامنه فقر در سراسر جهان به ویژه در کشورهای تحت ستم یکی از عوامل مهم در گسترش تجارت انسان شده است. این اوضاع زمینه بازتر شدن دست مافیاهای تجارت انسان گشته که بتوانند هر چه بیشتر زنان جوان و کودکان فقیر را با فریب و قول و قرار برای کار، بدل به برده جنسی کنند. این زنان و دختران جوان بیتجربه هنگامی که متوجه این فریب کاری میشوند دیگر دیر شده است و در دام و تلههای غیر قابل برگشت مافیای تجارت انسان که معمولا با پلیس و مقامات بالای دولتی ارتباط نزدیک دارند، افتاده اند. در این تجارت سودآور، آن دسته از زنانی که ممکن است برای تن فروشی و بردگی جنسی «مناسب» تشخیص داده نشوند را به بردگی کار خانگی وادار میکنند.بر اساس این تقسیم کار سرمایه داری امپریالیستی و نهادهای مالی وابسته به آنان است که «صنعت» استثمار تن زنان و کودکان دختر توسعه یافته و بخش بزرگی از بودجه سالانه بسیاری از کشورها را تامین میکند. در حقیقت در تقسیم کار امپریالیستی، بردگی جنسی زنان و بردگی کار خانگی و اساسا بردگی در جهان «مدرن» کنونی، بخش مهمی از استراتژی «توسعه» در کشورهای تحت ستم شده است.

تامین منافع سرمایه داری از طریق بردگی انسان

سوالی که با توجه به ابعاد این فاجعهی هولناک پیش میآید این است که چرا برای مقابله با این معضل واقعی اجتماعی در جامعه سرمایه داری به غیر از چند انتقاد تو خالی اقدامات جدی صورت نمیگیرد؟ یا بهتر است گفته شود که چرا سرمایه داری زمینههای گسترش یابنده بردگی «مدرن» را بیش از پیش فراهم ساخته است؟ به طور کل منافع سرمایه داری در بردگی انسان چیست؟

برای پاسخ دهی به این سوال مهم در درجه اول باید درک درست و علمی از کارکرد سیستم سرمایه داری داشت. آن چه که میتوان به طور فشرده بیان کرد این است که محرک اصلی در سیستم سرمایه داری، کسب سود است. در نتیجه این سیستم شرایط را به گونهای سازماندهی میکند که بتواند به بالاترین سطح ممکن به سود و انباشت عظیم سرمایه در خدمت به کل اقتصاد سرمایه داری دست یابد. همان گونه که قبلا اشاره شد، بخش بزرگی از قربانیان برده داری «مدرن» را زنان تشکیل میدهند. اما برای سرمایه داری علاوه بر کسب سود که از بردگی زنان در کل حاصل میکند، جنبه ایدئولوژیک این مساله از درجه اهمیت بالائی برای تداوم سیستماش برخوردار است.

سود:

استثمار به شیوه بردگی برای سرمایه داری سود سرشاری در بر دارد. به گفته بسیاری از کارشناسان برده داری از جمله «سیذارت کار»، یک کارگر برده کار اجباری، حداقل 8000 دلار سود سالانه برای استثمارگر خود به وجود میآورد. و بنا بر گزارش آماری «اول حقوق بشر» 5 مافیای تجارت انسان سالانه از طریق بردگی زنان در کار خانگی، چیزی بیش از 8 بیلیون دلار و استثمار جنسی زنان، نزدیک به 100 بیلیون دلار سود از طریق غیر قانونی ایجاد میکند. بر اساس گزارش سازمان امنیت و همکاری اورپا (OSCE) میانگین سود سالانه هر زن در بردگی جنسی شش برابر میانگین سود تولید شده توسط هر برده قربانی در عرصههای دیگر است.

پشت این ارقامی که نمایانگر سودهای کلان برای سرمایه داری است، تن، جسم و روان زنانی قرار دارد که آمال و آرزوهایشان پایمال شده است. زنانی که با قول و قرار کار و کسب درآمد برای تامین زندگی خود و خانواده به بردگی کار خانگی و یا بردگی در «صنعت سکس» توسط شکارچیان انسان کشیده شده اند. آن چه این جا عمل میکند منطق سرمایه داری است که تنها تحت رهبری سود عمل میکند. در نتیجه امپریالیستها جهان را به گونهای معماری کردهاند که بتوانند سودهای کلان کسب کنند. در پی این سازماندهی است که تلاش کردهاند تمایز کار قانونی و غیر قانونی را در صحنه جهانی لاپوشانی کرده و به نوعی آن را محو نمایند. پیشبرد این شکل از معماری در سطح جهانی است که آنان را قادر میسازد از قَبل بردگی انسانها و استثمار وحشیانه آنان در کار اجباری هم چون صنعت ماهیگیری، جنگل داری، کشاورزی، ساختمان سازی، کار خانگی، استثمار جنسی، و بنا بر تخمین سازمان جهانی کار، 150 میلیارد دلار سود از طرق غیر قانونی حاصل کنند. آن چه را که باید در نظر داشت این است که این رقم سرگیجه آور150 میلیارد دلار سود، کماکان نسبت به سودی که سرمایه داری به طور واقعی از قَبل استثمار انسانها در بردگی مدرن در جهان به دست میآورد تخمینی بسیار پائین است.

جنبه ایدئولوژیک:

دو سوم از150 میلیارد دلار سود از کار غیر قانونی، از بهره کشی تن زنان حاصل میشود. این رقم بالا و تکان دهنده نه تنها ابعاد هولناک بردگی زنان را نشان میدهد، بلکه هم چنین نشان دهنده ماهیت این بردگی است که با تحقیر و فرودستی زنان رابطه تنگاتنگ دارد. هرساله میلیونها زن و کودک به منظور عمدتا تن فروشی تجارت میشوند. فروش تن زنان در سراسر جهان از جمله در کشورهای پیشرفته و به طور مشخص در غرب به یک «صنعت» مهم برای کسب سودهای نجومی و درآمد ملی بدل شده است. به طور مثال کشور امپریالیستی هلند را میتوان نام برد که یکی از جاذبههای گردشگری ش را تن فروشانی که نزدیک به 75 در صد آنان زنان مهاجر هستند، تشکیل میدهد. 5 درصد از درآمد ملی این کشور را «صنعت سکس» تامین میکند. به همین دلیل، این کشور به مکانی امن برای مافیای تجارت انسان و خرید و فروش بردگان، به ویژه بردگان زن تبدیل شده است. برای سرمایه داری علاوه بر کسب میلیارد ها دلار سود از قَبل بهره کشی از تن زنان، در انقیاد نگاه داشتن زنان نقش ایدئولوژیکی مهمی را برای تداوم سیستم ش بازی می کند.

در مناسبات و روابط اجتماعی پوسیده سیستم مبتنی بر ستم و استثمار در سراسر جهان و به طور مشخص در تن فروشی، تمام زندگی یک زن در مدخل جنسی او خلاصه میشود. مردانی که سالانه حداقل 200 میلیارد دلار برای تن فروشی و دریافت سکس به اشکال مختلف خرج میکنند و تن نزدیک به 40 میلیون زن را برای خوش گذرانیهای خود له میکنند. مردانی که زنان تن فروش را تنها یک واژن، پستان و مقعدی میبینند که در اختیار دارند و به همین دلیل هر عمل زشت و غیر انسانی را با آنان انجام میدهند. 6 در حقیقت با پرداخت پول توسط مردان برای خرید تن زنان، هم زمینه کسب سود برای استثمار گران فراهم میشود و هم زنان از هر گونه مفهوم کرامت انسانی محروم میشوند. چنین جهت گیری ایدئولوژیکی بر حفظ و تعمیق فرودستی زنان، نقش تعیین کنندهای را برای همه جوامع مبتنی بر ستم و استثمار بازی میکند.

در پورنوگرافی خصوصا در غرب که یک «صنعت» چند صد میلیارد دلاری است، پورنوگرافها راهی را پیدا میکنند که هر چه بیشتر و بیشتر بتوانند از زن، انسانزدایی کنند. بیجهت نیست که باز دید کنندگان سایتهای پورن روز به روز افزایش مییابند. یکی از این سایتهای معروف، هاپ پورن است که بنا بر گزارشات در سال 2019 روزانه 115 میلیون نفر به آن مراجعه کرده اند. اکثر بازدید کنندهگان را مردانی بین 18 تا 30 سال تشکیل میدهند. مردانی که برای دیدن فیلمهای مربوط به زنانی که به طور وحشیانه با آنان سکس انجام میشود، به این سایت و سایتهای مشابه مراجعه میکنند. مردانی که آموزش دیده و میبینند که زن را مخزنی برای «آبریزگاه اسپرم» ببینند. در حقیقت تلاش این است که در پورنوگرافی تفکری را در کل جامعه به ویژه در بین مردان نهادینه کنند که زن، شیئیای است برای مصرف مردان، در نتیجه فرودستی آنان، امری است طبیعی و گریز ناپذیر.

علاوه بر هزاران سایت پورنو، افزایش فیلمهای مستهجنی که تحقیر و انسانزدایی از زن را به نمایش میگذارند، از طرق مختلف هم چون کلوپهای استریپ، رستورانهایی که زنان برهنه و نیمه برهنه با رقص میلهها مشتریان را سرگرم میکنند و… که این نوع تفریحات هم به عنوان تفریحات مردان پذیرفته شده است، تلاش دارند فرهنگ عمومی را، پورنویی کنند. این طریقی است که هر چه بیشتر زنان را به عنوان موجوداتی پست و خوار، حقیر کرده و تحت سلطه و قدرت مردان نشان دهند. این گونه است که سرمایه داری حاکم از زاویه ایدئولوژیکی قادر میشود با متحد کردن مردان با خود علیه زنان، کل جهان را تحت انقیاد در آورند.

در "صنعت" پورن که از فیلم های هالیودی و کمپانی هایی نظیر نت فلیکس (Netflix) هم پر درآمد تر است، کارشناسان بر این ادعا هستند که این فیلم ها ابزاری است که به نسل جوان آموزش سکس (Sex Education) می دهد. این آموزش اما، دقیقا آموزش برخورد تحقیر آمیز، بی رحمانه و خشونت بار بر زنان است. در پورنوگرافی به جوانان و نوجوانان پسر به گونه ای آموزش داده می شود که از شکنجه جنسی زنان لذت ببرند. این آموزش ها هم موضوعی اتفاقی و یا از روی اشتباه نیست، بلکه کاملا آگاهانه و برنامه ریزی شده است.

ارائه تن زن به مثابه کالایی برای لذت بردن مردان چه از طریق تن فروشی و یا تهیه فیلمهای پورن و یا به مثابه چاشنی فیلمهای تجارتی و تضمین ادامهیابی آن، امتیازی است که در جوامع طبقاتی به مردان داده میشود که نه تنها سلطه خود بر زنان را حفظ کنند، بلکه طبقه حاکمه را در سرکوب و فرودستی زنان به مثابه یک کل در جامعه یاری رسانند. اینها خود نه تنها شیوههایی برای تحقیر زنان و ادامه انقیاد آنان است، بلکه زمینه ساز بردگی جنسی و خانگی و در کل بردگی زنان در ابعاد هولناک کنونی است.

در حقیقت بهره کشی از زنان و تن شان، عملکرد سرمایه داری را هم در عرصه اقتصاد و هم در عرصه ایدئولوژی نشان میدهد. همه اینها به گسترش تجارت میلیونها زن در «صنعت سکس» و به طور مشخص به بردگی زنان در این ابعاد پا داده، آن را تقویت نموده و به آن گره خورده است.

گسترش تجارت انسان در دوران کرونا

همه گیری کرونا با خود محدودیتهایی را به همراه آورد و تاثیرات بسزایی بر اوضاع اقتصادی همه کشورها گذاشت. بسیاری از کسب و کارها ورشکست شدند و یا به سختی توانستند به بقای خود ادامه دهند. این شرایط به بیکاری میلیونها انسان به ویژه در کشورهای فقیر جهان سوم منجر شد. اما کار و کسب تجارت انسان نه تنها ضربه نخورد بلکه بیش از گذشته رونق یافت. چرا که حیات و گسترش تجارت انسان ربط مستقیمی با گسترش فقر دارد.

فقیرترین و شکنندهترین گروههای اجتماعی یعنی زنان حتی در کشورهای پیشرفته، بیشترین آسیب را در همین دوره همه گیری کرونا متحمل شدند. بطور مثال بیش از 15000 کارگر زن کارخانه تولید پوشاک در میانمار که پس از لغو سفارشهای برندهای غربی تعطیل شد، کار خود را از دست دادند. تعداد زیادی از این زنان کارگر برای فرار از فقر و تهیدستی مجبور شدند از طریق قاچاق چیان به بردگی جنسی در همین دوره کرونا، تن دهند. 7طبق گزارش روزنامه گاردین در تاریخ 4 آوریل 2021، بردگی زنان و استثمار جنسی آنان در سال 2020 در بریتانیا، 42 درصد رشد داشته است. طبق همین گزارش که از کشف یک مزرعه حشیش و بیگاری کارگران خصوصا کارگران مهاجر و پناهنده خبر داده است، برده داری «مدرن» در چنین مزارعی در این دوره 95 درصد افزایش داشته است.

بنا بر گزارشات منتشر شده توسط یونیسف در همین دوره اپیدمی کرونا، در بسیاری از کمپهای پناهندگی در خاورمیانه کودکان دختر و زنان جوان، بدون رضایت، توسط قاچاق چیان انسان، به ازدواج داده شدند و «صاحبان» جدید، آنان را در کشورهای مختلف برای استثمار جنسی به تن فروشی وادار کردند. 8

در حقیقت قاچاق چیان انسان از اپیدمی کرونا بیشترین استفاده را کرده و دامنه فعالیتهای جنایتکارانه خود را در همه عرصهها گسترش دادند. استفاده بیش از پیش از فضای مجازی و به دام انداختن زنان خصوصا زنان جوان و کودکان یکی از این عرصهها است. علاوه بر آن، «صنعت سکس دوربینی» را «رونق» بخشیدند و بیشمار زنانی را به ارائه سکس دوربینی وادار کردند.

در این دوره، «صنعت» پورن رشد بیسابقهای داشته است. «صنعتی» که در آن ویدئوهائی از تن زنانی که مورد وحشیگری برای انجام سکس و تجاوز به آنان قرار میگیرند، سوءاستفاده جنسی وحشتناک از کودکان، سکس انتقام جویانه و…، را به نمایش میگذارند و مردان را در دورانی که به خاطر کرونا در خانه به سر میبرند، «سرگرم» میکنند. از این طریق نه تنها میلیاردها دلار سود کسب میکنند، بلکه ایدئولوژی منحط و مردسالارانه را بیش از پیش در جامعه و خصوصا در بین مردان اشاعه میدهند که وظیفه زنان را در هر شرایطی از جمله دوران کرونا، لذت بخشی به مردان میداند.

در حقیقت کسب سودهای بیلیونی و اشاعه فرهنگ مردسالارانه با تشویق و ترغیب مردان برای خرید سکس، عاملی در قاچاق انسان و برده کردن میلیونها انسان خصوصا زنان شده و بازار تجارت انسان را «رونق» بخشیده است. بر همین پایه است که اکثریت قریب به اتفاق یعنی 98 درصد افرادی که برای استثمار جنسی در سطح هر کشور و در سطح جهانی قاچاق میشوند، زن و کودکان دختر هستند.

برده داری «مدرن» بخش جدا ناشدنی از کارکرد و روابط استثمارگرانه و ستمگرانه جهان سرمایه داری است....

سیستم حاکم بر جهان در پی این است که شرایطی را ایجاد کند که مردم خصوصا طبقات محروم و تحتانی آن آماده پذیرش و گردن گذاشتن به ریاضت کشی بیشتر برای باز پرداخت «خساراتی» شوند که در بحران کرونا به اقتصاد سرمایه داری وارد آمده است. آن چه که مسلم است بخش قابل ملاحظهای از جبران «خسارات» اقتصادی به سرمایه داری قرار است از طریق گسترش برده داری «مدرن» و ایجاد شرایط مناسب و پا دادن به مافیای انسان بر طرف شود.

 نتیجه آن که:

تا زمانی که در جهان سیستم ستم و استثمار حاکم است، وجود میلیونها برده به ویژه زنان، این برده بردگان، الزامی است و این سیستم به آن نیاز دارد و با چنین اجباری روبروست. این نیازی است که از تضاد اساسی سرمایه داری یعنی مالکیت خصوصی و اجتماعی بودن کار بر میخیزد.

در نتیجه راه مقابله با سیستمی که تجارت انسان و به بردگی کشیدن آنان جزئی از تار و پود ش برای کسب بیشتر و بیشتر سود و انباشت سرمایه و تحکیم کردن خود در مقابل رقبا، میباشد، تغییرات سطحی و تعدیل کردن آن نیست. نمیتوان با محاکمه کردن افرادی که مستقیما در تجارت انسان نقش دارند و یا استعفای فرد و افرادی از طبقات حاکمه که به طور آشکار در این جنایت دخالت دارند، تصور کرد در ادامهیابی و گسترش تجارت انسان که مورد نیاز و حیات سیستم انگلی سرمایه داری است، خللی ایجاد میشود.

تنها راه حل واقعی این است که این سیستم چرکین و خونین بر انداخته شود. نه استعفا، نه اخراج و نه تغییرات سطحی قادر نخواهند بود که برده داری «مدرن» را که ستم و استثمار غیر قابل تصور بر میلیونها انسان اعمال میکند، از بین ببرد. قادر نخواهد بود استثمار زنان که به خاطر زن بودن مورد وحشیانهترین خشونتها از زمان در دام افتادن آنان برای بردگی، تا زمانی که در چنگال مافیای تجارت انسان قرار میگیرند، را از بین ببرد؛ چرا که این سیستم بر زن ستیزی بنا شده و به آن نیاز حیاتی دارد. باید با چنین سیستمی به طور هم جانبه جنگید و آن را به زیر کشید و این گونه به تجارت انسان و بردگی آنان، به اسارت و فرودستی زنان پایان داد.

منابع:

1- Must Target Demand to Fight Sex Trafficking. Hannah Bondi-20Sep 2018

2- Human Trafficking-28July2015

3- Fact and details

4 - بخشی از گزارش سازمان ملل در 19 ژانویه 2019

5- Human rights first- Jan 07/20

6- NoBullying.com

7- Humanity United 22 Oct2020

 8- از گزارش سازمان ملل در 29 ژانویه 2019

از نشریه هشت مارس شماره ۵۶

ژوئن ٢۰٢٢ / بهمن ۱۴۰۱