گزارشی از یاد رفیق آذر درخشان در شهر استکهلم

مراسم یاد رفیق آذر روز شنبە ٧ جولای ازطرف یک کمیتە برگزاری (رفقای آذر در شهر استکهلم)، برگزار شد، برنامە یاد آذر از ساعت ١٣ تا ١٦ با شرکت بیش از ٦٠ نفر انجام گرفت. قبل ازاعلام برنامە، ترانەهای رهایی با صدای رفیق آذر همراە با نمایش تصویر این رفیق در سالن شنیدە شدە و سالن با عکسها و گلهای سرخ وشمعهای زیبا تزیین شدە بود.

مجری برنامە فریدە رضایی با قرائت شعری مراسم را آغاز کرد.

آنگاە کە میرفت کاروان، گرما دە تنت باشد

آن سان کە باید حاصل تلاش سختت را درو نمایی

چە زود بود ، چە بناگاە بود

کە ستم بر تو کینە ورزید، کە ستم آخرین زهرش را ریخت

و قلب خستە ات برای همیشە خاموش شد.

ای یادگار بیاد ماندنی، ای یادگار جنبش انقلابی زنان کمونیست

آسودە بخواب، آسودە بخواب

چون کاروان، همچنان رە پیمای راهت است.

چون خانە ی ساختەات همچنان پا بر جا خواهد ماند،......

سپس فریدە برنامە را اینچنین ادامە داد:

مهمانان گرامی، دوستان و رفقای عزیز

ضمن خوش امد بە همگی شما، خوشوقتیم کە امروز دور هم جمع شدەایم تا یاد رفیقی کمونیست و زنی خستگی ناپذیر را گرامی بداریم رفیق مهری علی ملایری( آذر درخشان)  کە زندگی را عمیقا دوست داشت ، قلبش بزرگ بود و افقش گستردە، زندگیش شکوفا و سرشار ازطراوت و شادی، هموارە میگفت پس از مرگم عزاداری نکنید، زندگی کنید، مبارزە کنید شاد باشید و بدنبال تحق آرزوهای بزرگ.،،،،،،،

برنامە با سرود انترناسیونال سرود همبستگی جهانی طبقە کارگر و سپس اعلام ١ دقیقە سکوت بە یاد همە عزیزانی کە در  راه آزادی و برابری و رسیدن بە سوسیالیسم جانشانرا باختەاند. سکوت با خواندن پیشگفتاری کە آذر در کتاب ،،زنان سال صفر،، نوشتە بود شکستە شد

(با خاطرە مادر بزرگم ننە خاور زنی زحمتکش کە راە و رسم زندگی مستقل از مردان را بە من آموخت، با خاطرە مادرم صدیقە کە هموارە داغ حسرت آخرین دیدار با برادرم را بر دل داشت و هرگز نشانی از مزارش نجست. برادری ١٧ سالە کە همراە ٩ تن دیگر از رفقایم پس از نبردی دلیرانە در ٩ بهمن ١٣٦٠ در استادیوم شهر امل در ملا عام تیر باران شد. برادری کە کوتاە، اما در اوج زیست.)

سپس فهرست برنامە از طرف فریدە بە شرکت کنندگان اعلام گردید کە عبارت بود از:

نمایش فیلم پرواز را بە خاطر بسپار،شرح زندگی و فعالیتهای رفیق آذر از زبان خودش و رفقای نزدیک وی،

بعد از نمایش فیلم، استراحتی کوتاه وسپس نمایش ٨ دقیقە از مراسم وداع با آذر در گورستان پر لاشز پاریس،

بعد از نمایش فیلم از طرف ر، عباس سماکارشاعر انقلابی شعری کە برای یاد آذر سرودە بود را تقدیم کرد.

ر ، عباس در وصف آذر گفت رفیق آذر درخشان چهرە درخشان در گذشت، اما هرگز تسلیم نشد . من و دخترم هر دو بسیار اندوهگین شدیم برای از دست رفتن آذر.

به یاد آذر درخشان. شعر عباس سماکار

هنوز

حالا که به تصویرت نگاه می کنم

می بینم

که در مغزت هیچ نبوده است

مگر اوهام خوفناک آزادی

و طلائی که از خونت بر گونه هایت بازمی تابد

ریشه در اندیشۀ آزاد ِ زیبای خفته­ ای دارد

که دیگر نیست

و شاید کشف کنم

که رنگ سرخ پیراهنت

بازتاب ترانه سرود ی ست

که دانسته

از لبانت برآمده است

و چیزی که در نگاهت تا آخرین دم

به این جهان خیره بوده است

ناشی از جیغ پرندگانی ست

که در اعماق جانت پرواز کرده ­اند

در آخرین نگاهت

اما هنوز می شود دید

بر این باوری

که سرزمینی

خونبارتر از میهنت

در اعماق تاریک این جهان

پیدا نیست.

تعدادی از سازمانهای زنان و رفقای حاضر در مراسم پیامهایی را تقدیم کردند از جملە این رفقا استی پیروتی، مهشید، نوال محسن ،ماریا رشیدی از طرف انجمن حق زن، قرائت شعری از طرف ثریا فتاحی، گلاویژ حسینی، میدیا رستمی از جانب تشکل سراسری هرگز فادیمە و پلا را از یاد نبریم، آواز محمود صالح بە نمایندگی از طرف تشکل راسان (کردستان عراق) و لیلا قرایی شبکە زنان و صدیقە محمدی .

هر یک از این رفقا از آذر گفتند از خصوصیات برجستە و ویژە آذر گفتند. خلاصەای از صحبتهای این دوستان:

استی گفت: در مورد آذر صحبت کردن هم سختە هم آسون، خیلی آسوونە چون در زمانی کە هنوز در میان ما بود این فیلم تهیە شدە و آنرا دیدە بود کە  یک دید همە جانبە را از آذر نشان داد آذر با فقر بزرگ شد ولی آگاهانە بر علیە فقر و سیستم مبارزە کرد، وحدت محور هدفش بود مراسم امروز نشانگر آن است کە آذر در میان دیگر فعالین جنبش زنان جایگاە ویژە ای دارد و رفقای حزبیش اینجا حضور ندارند ،آذر سکتاریست نبود اما عاشق حزبش و سربداران بود، ضمن اینکە اختلافات را بە رسمی میشمرداما وحدت انقلابی زنان برایش مهم بود......

ماریا رشیدی در بخشێ از صحبتهایش خاطرات دوران ٥ روزە کارزار زنان را و نقش و جایگاه آذر را علیرغم وضعیت جسمیش بازگو کرد، ماریا گفت هر چند سعادت این را نداشتە کە بیشتر با او باشد اما در سمینارها در راهپیمایی کارزار از آذر یاد گرفتم درس شهامت و مقاومت را در مقابل مشکلات جسمی و از پری توکلی و آذر آموختم کە زندگی زیباست و باید از لحظەهای زندگی استفادە کرد، مهمترین چیزی کە از آذر آموختم اتحا د بود کە در بین ما فعالین جنبش زنان خالیست، با انسانها ایدئولوژیک برخورد نمیکرد، یادش را گرامی میداریم.

میدیا در بخشی از پیام تشکل سراسری هرگز پیلا و فادیمە را از یاد نبریم رو بە حاضرین گفت، آذر درخشان زن فعال و برجستە حقوق بشر ،و یکی از بنیان گذاران سازمان ٨ مارس، یکی از مبتکرین خستگی ناپذیر کارزار زنان از میان ما رفت زنی خستگی ناپذیر کە مبارزە کرد برای تمام اهداف و آرمانهای برابری طلبانەاش، انسانهای بزرگ لازم نیست از نزدیک باهاشون روبرو شویم، همانقدر کافیە کە افکار و عقایدشان را بشناسیم انگارسالهاست کە از آنان شناخت داریم و آذر جزو آن دستە بود کە با افکار و عقایدش ما را بە طرف خود جلب کرد راهش را ادامە میدهیم و تا آخر مبارزە میکنیم.

مهشید در چند جملە در مورد آذر چنین گفت، آذر مسئول مطالعاتی سازمان زنان ٨ مارس بود و خیلی براش مهم بود کە فعالین عرصە زنان، از لحاظ نظری و آگاهی سیاسی خود را ارتقا دهند همیشە میگفت آروزم اینە زنانی کە دور و برم هستند و میشناسم قلم بە دست گیرند اگر این گونە باشد ما چند گام بە جلو خواهیم رفت، آذر در اوج بیماری و شیمی درمانی همیشە در فکر یاد گیری بود مینوشت میپرسید ،اخرین مقالەاش را ٦ روز قبل از مرگش تمام کرد ،از تمام ثانیەهای زندگیش استفادە میکرد و بە ما یاد داد از وقت چگونە استفادە کنیم.

ثریا فتاحی با قرائت سرودەای از ر. مینا حق شناس یاد و خاطری آذر را گرامی داشت و چند جملە از پیامی را کە نوشتە بود تقدیم جمع کرد.

به یاد آذر درخشان می خواهم قبل از هر صحبتی، قطعه ای شعر، از سروده های زنده یاد مینا حق شناس را برایتان بخوانم، که انگار آذر و حرف هایش را جلوی چشم من مُجسّم می کند. یادش در دل ما زندە است.

شعر:

 می آيم

با كوله باری از درد

قلبی پر اميد

مرا درياب

ای دوست، ای همدرد!

می خواهم

كوله بارم پر از شادی باشد

پر از نان

پر از دوستی

آزادی

پر از برابری

به وسعت بی كران

به بزرگی و حرمت زن

و به سنگينی مسئوليت انسان

شانه هايمان

توان آن را دارند

و دست هايمان

توان آن را می يابند،

برای تقسيم آن

به هر كس به اندازه نيازش!

چیزی که آذر را از دیگران برای من متمایز می کرد، این بود که علیرغم تفاوت های حزبی و تشکیلاتی که داشتیم، او هرگز فرقه ای برخورد نمی کرد. در ذهن من، آذر کمونیستی به تمام معنا بود، که اگرچه به یک حزب معیّن تعلّق داشت، اما هرگز طوری برخورد نمی کرد که منافع تشکیلاتی و یا شخصی اش، مقدّم بر منافع جنبشی قرار گیرد. او با تمام وجودش مبارزه را فریاد می زد، فریادی بلند در برابر ظلم و ستمی که به زنان و تمام مردمِ فرودست می شد. او همیشه می گفت:" این مبارزه و این کارزار به عنوان جزئی از مبارزه ما، درست مانند یک کشتی است که عدّه زیادی بر آن سوار می شوند و هرکس تا یک جایی با آن پیش می آید. اشکالی ندارد، بگذاریم همه سوار شوند و هرکس تا هرکجا که دوست می دارد، پیش بیاید و همراهی کند.

بحث ليلا قرايي , از آذر صحبت كردن كار سختيه، اذر يكی ار ويژگيهاش اين بود كه ميگفت بعد از مرگم در مورد من غلو نكنيد، اذر در مقدمه كتاب زنان سال صفر نوشت اين حاصل كار جمعي زنان سوسياليست است ، كتاب را متعلق به جنبش زنان سوسياليست ميدانست وقتی به ملاقات آذر میرفتم هميشه نگران و غمگين بودم از اينكه شايد آخرين بار باشد كه ببينمش اما در بيمارستان فرصت اين نبود كه از بيماريش حرف بزنيم مرتب سوال میكرد در مورد خواندن و مطالعه كردن، بحث و گفتگو بود وقتی بر می گشتم ميگفتم اذر نميميره آذر جاودانه است، ضرورت كار جمعی هدف اذر بود میگفت زنان كمونيست بايد آگاهي خودشونو بالا ببرند بايد مسئوليت داشته باشند اين كاری كه ما امروز كرديم همکاری زنان از سازمانها واحزاب مختلف و زنان منفرد، برپائی مراسم مشترک. چیزی است كه اذر مي خواست.

گلاويژ ، حرف زدن از آذر به قول استی هم سخته هم آسون ، سختيش پیدا کردن جملاتیە كه بتونه شخصيت و تأثيرگذا رى اذر در جنبش سياسي، جنبش زنان، جنبش چپ و كمو نيستي وصف کنە  من يكي از پیدا كردن اون جملات عاجزم. مشکلە آنطور كه شايسته آذر باشد، توصيفش كنم. اذر برای من ماندنيست در جريان كارزار شناختمش . او موثرترين شخصی بود كه توانست زنان مبارز كرد را به جنبش سراسرى نزديك كند و همبستگى بوجود آورد، به من آموخت كه به نقاط مثبت افتخار كنم. او با تواضع نقاط ضعفها را بيان ميكرد و راه چيرگى بر مشكلات را نشان ميداد به همه اعتماد ميكرد، سكتاريست نبود. آذر در ميان ما زنده است، تاثير گذاريش قابل ارزش است وهرگز فراموش نميشود، در هر ملاقات وسفری ميكوشيد تا فضا را به بحث و تبادل نظر تبديل كند، همه آرمانهايش حركت بود و عمل و زندگی را دوست داشت.

آواز محمود صالح از کردستان عراق چنین گفت:

من نمایندە تشکل زنان راسان هستم. تشکل ما از سال ٢٠٠٤ تشکیل شدە و در جهت رفع خشونت بر زنان و برای آگاهگری زنان تلاش کردەایم با  ایجاد دورەهای آموزشی و حرفەای، توان زنان را برای بهبود وضع اقتصادیشان بالا ببریم. یاد آذر درخشان زن مبارز و خستگی ناپذیر گرامی باد، ما تشکلهای همە ٤ بخش کردستان باید از این زنان یاد کنیم و نگذاریم راهشان بی رهرو بماند. ما زنان با ارتباط و اتحاد میتوانیم دستاوردهای بیشتری برای جنبشمان کسب کنیم.

صدیقە گفت: آذر را از سال ١٩٩٩ میشناسم، ویژگیهای آذر او را منحصر بفرد کردە بود. تابحال ندیدەام اینچنین از زنی یاد شود. آذر زنی انقلابی بود کە در جهت تقویت  و انسجام مبارزات زنان چپ، تاثیر چشمگیری داشت. آذر در افشای گرایش لیبرالی زنان درایران بسیار موثر بود. او علیرغم بیماری بسیار با روحیە بود. عشق عمیقش بە زحمتکشان و زنان نوع مادرش، او را سخنگوی آنان کردە بود. آرمانخواە و خستگی ناپذیر بود. بە زنان دیگر جسارت و جرات و اعتماد بنفس میداد. صادق  ومعتقد بود. از انتقاد نمیهراسید و بە مخالف خود گوش میداد، مغرور نبود، متواضع بود و میگفت از تو یاد گرفتم کە .... یادش هموارە با ماست. از او بیاموزیم و با ادامە راهش یادش را گرامی بداریم.

کمیتە برگزاری یاد رفیق آذر درخشان. استکهلم ٩ جولای