«بانويی ديگر» سريالی ارتجاعی از صدا و سيما

«بانويی ديگر» سريالی ارتجاعی  از صدا و سيما!

نوشته زير بتاريخ فروردين 1383 توسط يکی از خوانندگان هشت مارس از ايران برای اين شماره نشريه ارسال شده است.

صدا و سيمای جمهوری اسلامی برای ايام نوروز سريالی  به نام بانويی ديگر را پخش کرد که خيلی علنی و وقيح و حق به جانب تبليغ دو زنه بودن را می کرد. اين نمايش مضحک  نشان می داد از طرف زنان «پررو» به مردها هم چقدر ستم می شود. موضوع  سريال از همان فيلم مزخرف مهرجويی « ليلا» گرفته شده بود  در آن فيلم مهرجويی زنی را تصوير کرد كه بچه دار نمی شود و به زور برای شوهرش زن دوم می گيرد تا ناراحت و محروم نباشد.  در اين سريال هم زن دوم صميمی ترين دوست زن اول است و بعد هم نشان می دهند كه چطور دو هوو در كمال رضايت و رفاقت با هم می سازند. نكته مهم اينجاست كه شوهر خود « فمينيست» سرشناس و نويسنده يكی از مجلات زنان است! سردبير مجله که يك زن طلاق گرفته است  همراه با  چند زن ديگر از كاركنان اين مجله كه آنها هم  تيپ های عقده ای و بدجنس هستند و از مردها نفرت دارند با اين مرد و دو زنش كه در همان مجله كار می كنند بد می شوند. ولی آخر سر، رابطه «خوب» اين خانواده آنها را از رو می برد و حتی كار به جايی می رسد كه سردبير هم با بحث های اقناعی اين خانواده سر عقل می آيد و با شوهرش دوباره آشتی می كند. يك راننده عشق لاتی هم هست كه برای دفتر مجله كار می كند و به اصطلاح مظهر مردسالاری است و او فقط برای اين در سريال نقش دارد  كه حرفها و رفتار شوهر«فمينيست» در مقايسه با او بنظر انسانی و منطقی و عادلانه بيايد.  گفتار و رفتارهمه نقش ها در اين سريال بقدری مشمئز كننده و تنفرانگيز بود كه موجب انزجار و اعتراض  بسياری از زنان شده است.

رژيم يك كارزار بر سر مسئله زنان راه انداخته كه يك نمونه آن سريال فوق است. كارزاری شامل  سريال و مصاحبه و تفسير و غيره. تقريبا تم «بانويی ديگر»  در هر سريالی تكرار می شود، همراه با  چاشنی مسخره كردن فمينسيت ها و زنان مدافع حقوق زنان.  سئوالات هميشگی در مصاحبه با چهره های هنری و ورزشی و غيره،  اين است:«شما كه زن ذليل نيستيد ؟»

در يکی از برنامه های صدا و سيما  به نام « سينما و سياست»، سينمای فمينيستی بررسی می شد. توابی به نام مسعود فراستی که حالا منتقد و مدرس سينما شده و يك نفر ديگر به نام كاميار محسنين مشخصا به تفسير فيلم «تلما و لوئيز» (1) پرداختند و چه فحشها كه نثار اين راديكال ترين سمبل سينمای فمينيستی نكردند: «پرخاش جو، مبلغ خشونت، مرد ستيز تا سطح فاشيسم.....»

ضمنا در مورد فيلم تلما و لوئيز اين بزدلها  حتی داستان را هم تحريف كرده بودند. مثلا جايی كه لوئيز آن مرد متجاوز را می كشد و مجازات می كند را حذف كرده بودند و می گفتند او را تهديد كرده است!!! (فيلم را نشان ندادند و فقط صحنه هايی از آن را با گفتار خودشان نشان دادند). بعد هم از سبك سری تلما انتقاد كردند كه چرا تبليغ آزادی جنسی را می كند و فحش دادند كه فيلم تلما و لوئيزاز فمينيسم (با خنده تمسخر) اسطوره ساخته است! آخر كدام زنی تا به حال خودش را برای فمينيسم كشته است ؟ ! (2) اين خودكشی آخر فيلم فقط برای تحت تاثير قرار دادن و مظلوم نمايی است و غيره!!!! بعد هم فيلم پيانو را نقد كردند كه ايده ال زن را آزادی جنسی نشان می دهد و رابطه با يك مرد بومی به جای يك فئودال غير بومي، و اين نوعی اكو فمينيسم است يعنی فمينيسم طرفدار محيط زيست و مناطق بومی استعمار زده!!!

يك زن حكومتی هم آمده  بود و تحليل «فمينيستي» می کرد. وی می گفت فمينيسم  چهار موج داشته است.  موج اول در قرن نوزدهم خوب بوده چون خواسته های معقول داشته در سطح حق راي! موج دوم راديكالتر شده و در همه زمينه ها می خواست  با مردان برابر شود كه از همينجا به انحراف رفته و خصائل زنانه را ناديده گرفتند! موج سوم در دهه پنجاه و شصت از همه بدتر بوده و مرد ستيز شده و «عاطفه» و« زنانگي» و «مادري» را نفی كرده  است! و آتش ها هم از گور سيمون دوبوار بلند می شده كه كتاب شهروند دوم را نوشته!!!! (حتی حاضر نبود بگويد جنس دوم). حالا يك موج چهارم آمده كه منطقی و خوب است و برگشت به خانه را می خواهد و در مقابل كاخ سفيد با اين شعار تظاهرات می كند!

بنظر اين بخشی از  کارزاری است که رژيم  برای مقابله با جنبش بالنده  براه انداخته است. آنها سعی می كنند مردان جامعه را با تاكيد بر امتيازات مردانه و خطر زنان حول ايدئولوژی و قوانين رژيم بسيج كنند. خيلی سعی می كنند مردان را از شورش زنان بترسانند و در ضمن مردان را مظلوم جلوه دهند.  اين کارزار ارتجاعی را بايد از طريق مبارزه آگاهانه مان نقش بر آب کنيم.

توضيحات

1- فيلم «تلما و لويئز» به کارگردانی ردلی اسکات و بازی سوزان ساراندون، برد پيت و جينا ديويس محصولی از آمريکاست.  اين فيلم، عكس العمل هيستريك نمايندگان ايدئولوژيك و سياسی سرمايه داری را در آمريكا برانگيخت؛ از آن بعنوان فيلمی "فاشيستی و ضد مرد" نام بردند و گفتند كه "جنايت" را تبليغ ميكند. از نظر بورژوازي، افشای ارزشها و مناسبات اجتماعی ستمگرانه بورژوائي، "فاشيسم" است. طغيان سازش ناپذير ستمديدگان عليه اين مناسبات اجتماعي، "جنايت" است. "تلما و لوئيز"، فيلمی است كه گرايشات طبقاتی متفاوت در مورد مسئله رهائی زنان را رو می آورد و به بوته آزمايش ميگذارد. توده های ستمديده از عصيان قهرمانان فيلم عليه مردان مستبد، سرپيچی از قانون، و تصميم خلل ناپذير آنها به اينكه هرگز به چارچوب زندگی گذشته باز نگردند، از دل و جان حمايت ميكنند. بسياری از زنان در دل آرزو ميكنند به جرات تلما و لوئيز دست يابند تا بتوانند قيود زندگی كهن را پاره كنند.

2- بنظر می آيد اين وادادگان تظاهرات سال 57 زنان عليه حجاب اجباری را  فراموش کرده اند. يکی از شعارهای زنان در اين تظاهرات  عبارت بود: «لحظه به لحظه گويم زير شکنجه گويم يا مرگ يا پيروزي