پیام هیئت مسئولین

به دهمین مجمع عمومی و بیستمین سالگرد تأسیس

سازمان زنان هشت مارس (ایران – افغانستان)

 هیئت مسئولین پیامی شادی‌بخش‌تر، امیددهنده‌تر، عمیق‌تر و ارزشمندتر از این ندارد:

سازمان زنان هشت مارس (ایران ـ افغانستان) بیست‌ساله شد!

 در دوره‌ای که بر بستر مبارزات توده‌های مردم علیه جمهوری اسلامی زنان نقش برجسته‌ای خصوصاً در مبارزه علیه حجاب اجباری گرفته‌اند، بیست‌سالگی یک تشکیلات توده‌ای، دمکراتیک، مستقل و انقلابی زنان که بر شانه‌های پرقدرت تک‌تکِ فعالین آن ایستاده و هدف مبارزه‌ی انقلابی و ریشه‌ای علیه ستم بر زنان در راه خلق جهانی بدون ستم و استثمار را بی‌مهابا دنبال می‌کند، دستاوردی غرورآفرین است.

دستاوردی نویدبخش و فرخنده در مبارزات زنان افغانستان و ایران و جنبش جهانی زنان و خصوصاً در جنبش انقلابی زنان است و مسئولیت و انتظاراتی سنگین‌تر از گذشته را به دوش اعضا و دوستداران‌اش قرار می‌دهد.

تشکیلاتی که بیست سال پیش قاطعانه و بی‌تردید اعلام کرد می‌خواهیم نقاب از چهره‌ی دشمنان آزادی و برابری زنان برداریم، دوستان دروغین را افشا کنیم، مرز روشنی با جمهوری اسلامی و امپریالیست‌های مردسالار ترسیم کنیم، نظام مردسالار را در تمام عرصه‌ها از خانه تا کارخانه از قلمرو علم تا میدان هنر به مصاف بطلبیم و به بالا بردن آگاهی حول مسئله‌ی زنان یاری‌رسانیم ... و هنوز بعد از گذشت بیست سال به عهد خود پایبند است و ذره‌ای از این اهداف عقب‌نشینی نکرده و این اهداف را با هیچ تردید و تهدیدی تاخت نزده و نخواهد زد.

بله! امروز گرد هم آمده‌ایم تا استوار و ثابت‌قدم‌تر از دیروز، نه‌فقط بیستمین سالگرد تولد سازمان‌مان را جشن بگیریم بلکه با تکیه بر آن‌چه در طول این ۲۰ سال به دست آورده‌ایم اعلام کنیم که نه‌تنها بر عهد خود استواریم بلکه مصمم‌تر از گذشته می‌دانیم که نوع برخورد نیروهای سیاسی و طبقاتی مختلف به مسئله‌ی زنان ـ و نه‌فقط ادعاها‌ی‌شان ـ برای رفع ستم جنسیتی دماسنجی برای تشخیص میزان پیشرو یا عقب‌مانده بودن آنان است.

گردآمده‌ایم تا بگوییم ما کماکان به یاد میلیاردها زنی که هرروز زیر چرخه‌ی هولناک و بی‌رحم سیستم سرمایه‌داری امپریالیستی مردسالار خرد و نابود می‌شوند،

به یاد میلیون‌ها زنی که دهشت قرون‌وسطایی بنیادگرایان مذهبی و واپس‌گراییان ضد زن را لحظه‌به‌لحظه با گوشت و پوست‌شان لمس می‌کنند و خشونت تجاوز، تجاوز گروهی، تجاوز در میدان‌های جنگ، اسارت و حراج جنسی، تجاوز در زندان، همسر آزاری، دخترکشی، تهدید به قتل، اسیدپاشی، سنگسار، ازدواج اجباری، فرزند فروشی، فرزندکشی، خودکشی، خودسوزی، کتک، ناقص‌سازی جنسی، بکارت، قتل ناموسی، پارگی واژن، آزارهای خیابانی، ساعات ناامن، مکان‌های ناامن، داد و ستد بدن زن، تن‌فروشی، خشونت دولتی، خشونت خانگی، خشونت اجتماعی، آزار جنسی در محل کار، بدنام کردن، تهدید و تخریب اینترنتی، برقع، پورنوگرافی، حجاب اجباری، ناموس، شرم و حیا، تبعیض ووو را نه نظاره بلکه زنده‌گی می‌کنند،

به یاد هزاران زنی که صرفاً به خاطر «زن» بودن زنده‌گی‌شان تباه شد،

به یاد ستایش‌ها، آمنه‌ها، بهاره‌ها، فرخنده‌ها، آتناها، کیمیاها و نداها و ... که سهم‌شان از زنده‌گی زشت‌ترین و خشن‌ترین وجوه نمایش قدرت مردان مردسالار بود،

به یاد زنان و دختران ایران‌شهر، مزار شریف، خمینی‌شهر، کابل، پارس‌آباد، بدخشان، مشهد، کرج، بامیان، نیشابور، غوریان، ورامین و ... که در ازای افشای تجاوز جنسی مردان مردسالار، محکوم به اغواگری شدند،

به یاد هزاران هزار زن که این‌همه دهشت و فرودستی را برنمی‌تابند و مردسالاری را در همه‌جا به چالش می‌کشند، از پستوهای زندانی که خانه می‌نامندش تا زندان‌هایی که قانوناً و شرعاً آزادی‌شان را به بند می‌کشد،

به یاد هزاران جان‌باخته‌ی دهه‌ی 60 و تابستان 67 که در دفاع از منافع مردم مرگ سرخ را پذیرا شدند،

به یاد میلیون‌ها زنی که لحظه‌ای حجاب اجباری را برنتافتند و شجاعانه هرروز بیشتر از دیروز این نماد فرودستی و حقارت و این پرچم اسلام سیاسی که بر بدن زنان به اهتزاز درآمده را به سخره گرفته و بی‌اعتبار کرده و امروز به دست خود آن را لغو می‌کنند،

به یاد هزاران زنی که برای دفاع از حقوق فردی و جمعی خود جسورانه به جنگ با ارتش تا بن دندان مسلح به ایدئولوژی اسلامی و ارتجاعی داعش برخاسته‌اند و سلاح در دست گرفته‌اند،

به یاد هزاران زن شورشی، مبارز، انقلابی و کمونیست که آگاهانه و داوطلبانه بی‌ذره‌ای تردید زنده‌گی خود را وقف آگاه‌گری و سازمان‌دهی مبارزه‌ی انقلابی زنان کرده و تا پای جان ایستاده‌گی کردند،

به یاد زنانی که امروز اگر جسم‌شان در میان ما نیست اما بدون عزم راسخ، اراده‌ی پولادین، دانش، تجربه و تلاش بی‌وقفه‌ی آنان مبارزه‌ی زنان، پیش‌رویِ کنونی را نداشت،

به یاد زنانی که به نیرویِ رهایی‌بخش زنان در زیرورو کردنِ جامعه باور داشتند و این باور را زنده‌گی کردند و امروز ما بر شانه‌های آنان ایستاده‌ایم،

به یاد آذر و مینای سرخ‌مان که زنده‌گی‌شان در تولد و حیات سازمان زنان هشت مارس تنیده شده و عزم راسخ، استواری، توان، اندیشه‌ها و رویاهای بلندپروازانه‌ی آن‌ها برای رهایی زنان و بشریت در لحظه‌لحظه‌ی حیات این سازمان و مبارزات انقلابی جنبش زنان در ایران و جهان امتدادیافته است،

و به یاد هزاران زنی که در طول تاریخ جنبش مبارزاتی زنان، عتاب و خطاب، فرمایشات و خرده‌فرمایشات واپس‌گرایان مردسالار در هر لباسی و با هر ادعایی ـ حتا در قبای «دوستداران» و «خیرخواهان» جنبش زنان ـ را برنتافتند و علیه هرآن‌چه ارتجاعی‌ست شورش کردند،

دهمین مجمع عمومی سازمان زنان هشت مارس را آغاز می‌کنیم تا قدم عملی دیگری در راه متحقق کردن رویای جهانی بدون ستم و استثمار برداریم.

آن‌هم در شرایطی که عروج فاشیسم و راست افراطی در کمپ امپریالیست‌های مردسالار از یک‌سو و رشد و گسترش بنیادگرایان مذهبی پدر/مردسالار از سوی دیگر جهان را هرچه بیشتر از گذشته و با سرعتی سرسام‌آور در چرخه‌ی هولناک جنگ، کشتار، جنایت، تبهکاری، فساد، خشونت، ستم، تبعیض، بهره‌کشی، تخریب کره‌ی زمین و ... فرومی‌برد و این دهشت‌های تصورناپذیر چنان روزمره و عادی شده که گویا بخشی «طبیعی» از زنده‌گی روزانه‌ی ماست و این سرنوشتِ محتوم ماست.

اما هر جا ستم هست مقاومت سر باز می‌کند!

در همین شرایط تیره و تار ما شاهد فوران خشم هزاران نفر از مردم جان به لب رسیده هستیم که هرکدام به شکلی خواست تغییر را فریاد می‌زنند و در این مبارزات جسورانه‌، زنان کماکان سهم بزرگی دارند چون زنان ستم‌دیده‌ترین ستم‌دیده‌گان هستند؛ از مبارزات زنان در ترکیه علیه قدرت‌گیری اردوغان و تثبیت قوانین ارتجاعی تا مبارزات بی‌نظیر زنان در گستره‌ی جهانی علیه قدرت‌گیری فاشیسم ترامپ، از مبارزات زنان کردستان گرفته تا مبارزات زنان هند، از زنان در کمپین «من‌‌هم!» Me Too! برای افشای آزار جنسی در محیط کار گرفته تا مبارزات زنان برای برابری دست‌مزد در بازار کار

امروز در جغرافیای سیاسی ایران نیز همین قانون‌مندی با حدت و شدت انفجاری جریان دارد. جامعه‌ی ایران آبستن تحولات بزرگی است. مهم‌ترین شاخص اوضاع کنونی ایران این است که تقابل و رویاروییِ اقشار و طبقات مختلف ـ خصوصاً کارگران، اقشار تحتانی، مال‌باختگان، بی‌کاران، کشاورزان، معلمان و زنان ... که از خیزش دی‌ماه 1396 به شکل تعرضی آغاز گشته و کماکان به اشکال مختلف ادامه دارد ـ با رژیم جمهوری اسلامی به طرز بی‌سابقه‌ای حدت یافته است. به‌جرئت می‌توان گفت که مشروعیت کل نظام جمهوری اسلامی به درجات بالایی ضربه خورده است و با تمام بگیروببندها، تهدید و ارعاب ازیک‌طرف و از طرف دیگر با وعده وعیدهای دروغین نتوانسته‌اند از اعتراضات جلوگیری کنند.

در این میان شرکت وسیع زنان در عرصه‌های مختلف مبارزاتی، خصوصاً مبارزه با حجاب اجباری نقش مهمی در ضربه زدن به مشروعیت رژیم بازی کرده است. حرکت دختران خیابان انقلاب بیش از هر چیز نماد آشکار مخالفت زنان علیه حجاب اجباری است که توسط رژیم جمهوری اسلامی به مدت چهل سال بر زنان تحمیل‌شده است. حجاب برداشتنِ زنان، جسارت و شجاعت مبتکران و ادامه‌دهنده‌گان آن الهام‌بخش بسیاری از زنان در هر سن و سالی شده است.

زنان با برداشتنِ حجاب، شکل نوینی از مبارزه را خلق کرده‌اند که فشرده‌ی چهل سال مبارزه و مقاومت در برابر حجاب اجباری و سایر عرصه‌های ستم بر زنان است. نوین بودن حرکت دختران خیابان انقلاب در این است که قانون حجاب اجباری را به دست خود لغو می‌کنند. بی‌تردید این مبارزه می‌تواند، به‌طور متشکل و آگاهانه به مبارزه‌ی میلیون‌ها زن بدل شود.

در همین بزنگاه‌های تاریخی است که زنان، جنبش زنان و مشخصاً جنبش انقلابی زنان می‌توانند دشمنان و متحدین خود را بازشناسی کنند و بر بستر یک قطب‌بندی صحیح، جنبشی زنده، پویا و رهایی‌بخش را از زیر سیطره‌ی دیدگاه‌های رفرمیستی، فرصت‌طلبانه و منفعل بیرون بکشند.

بله! از دل همین شرایط معوج و دهشت‌بار، امکان تغییرات بزرگ و زیرورو کردن روابط ستم‌گرانه و استثمارگرانه در جهت رهایی زنان، بیرون خواهد آمد؛ اما برای دستیابی به چنین راه‌حلی باید به تمام توان مادی و علمی، به دستاوردهای درون جنبش زنان و جنبش انقلابی تکیه کنیم. باید بتوانیم بهترین و صحیح‌ترین و علمی‌ترین جمع‌بندی‌ها از تجربه‌ی مبارزات زنان و مردم در سراسر جهان را به کاربندیم تا بتوانیم گامی محکم‌تر در جهت خلق جهانی دیگر برداریم. شاید سختی و پیچیده‌گی اوضاع، قدرت و بی‌رحمی حکمرانان مردسالار در تخریب جهان و ضعف و انفعال نیروهای انقلابی در تمام عرصه‌های مبارزه‌ی طبقاتی و در درون جنبش انقلابی زنان احساس ضعف و ناامیدی و انفعال را تقویت کند، اما نباید فراموش کنیم که قدرت واقعی ما در حقیقتی است که در دست داریم و در حقانیت راهی‌ست که برمی‌گزینیم و اکثریت را به منافع‌شان آگاه و مبارزه‌ی انقلابی برای آن را سازمان‌دهی می‌کنیم. در این راه یک نیروی کوچک اما مصمم هیچ راهی جز خلاف جریان رفتن ندارد تا جایی که بتوانیم جریان آب را برگردانیم.

مجمع عمومی سازمان زنان هشت مارس تلاشی است تا با اتکا به توان جمعی‌مان گامی مؤثر برداریم هم در جهت جمع‌بندی حداکثری از آن‌چه از سر گذرانده‌ایم و هم حدادی راه دشوار و امیدبخشی که در پیش داریم. هیئت مسئولین سازمان زنان هشت مارس تلاش کرد تا با استفاده از تمام امکانات و توان سازمان شرایطی را فراهم آورد تا امروز ما جمعی از زنان مبارز و انقلابی در کنار هم بنشنیم و برای ترسیم افق‌های بلندمان در خدمت به راه‌اندازی جنبش انقلابی در جهت سرنگونی رژیم زن‌ستیز جمهوری اسلامی و راه رسیدن به آن هم‌فکری و هم‌راهی کنیم. امید که این مجمع بتواند توان انفجاری ما زنان را در خدمت به این هدف بزرگ آزاد نماید و هرکدام از ما بتوانیم به بار این مجمع بیفزاییم.

 ۲۰ ژوئيه‌ی ۲۰۱۸ / ۲۹ تیر ۱۳۹۷

آبان 1397 / نوامبر 2018

برگرفته از نشریه هشت مارس شماره 45