ما زنان برده نمی‌شویم!

سارا آزاد

ارسالی از افغانستان

«زنان و مردان مساوی نیستند، زنان نمی‌توانند مانند مردان در مقام‌های بلند اداری و حکومتی به حیث رهبر، رئیس و وزیر وظیفه اجرا کنند. چنین چیزی نه در دولت‌های کنونی غرب که خود را مهد دموکراسی و برابری حقوق بشر در دنیا معرفی کرده‌اند دیده شده است و نه هم شریعت و دین اسلام چنین چیزی را گفته است و ما در سنت پیغمبر و احادیث نبوی چنین چیزی را نداریم. ما ملزم به اجرای اوامر و دستورات اسلام هستیم و اسلام برای زنان وظایف مشخصی تعیین کرده است. مطابق به شریعت اسلامی باید حکومت و نظام جدید را در افغانستان شکل دهیم.»

این‌ها بخشی از سخنان نعیم وردک سخنگوی دفتر سیاسی طالبان در قطر است که در تاریخ ۳ سپتامبر ۲۰۲۱ در یک گفتگوی خبری که با تلویزیون طلوع انجام شد، پیش گذاشته شد. این همان تفکری است که همواره طالبان داشته و امروز هم در حال پیاده کردن آن در جامعه است. دستورات اسلامی برای زنان هم یعنی وظایف زاییدن، خدمت به آلت مرد و اطاعت عام و تام از مردان و خانه نشینی.

طالبان یکی از مرتجع‌ترین گروه‌های بنیادگرای اسلامی است که به شکل وحشیانه به زنان از سال‌های ۱۹۹۶ تا امروز ستم کرده است. طالبان در حکومت قبلی‌شان که قوانین بشدت و حدت بسیار زیاد قید گیرانه علیه زنان وضع کرده بودند که در آن دوره زنان نمی‌توانستند بدون محرم از خانه بیرون شوند، به کار و فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی بپردازند، آزادی بیان و آزادی عمل نداشتند حتی حق تحصیل از آن‌ها گرفته شد و تمام مکاتب دخترانه یا سوختانده شد و یا تمام لوازم آن به تاراج رفت و بروی دختران بسته شد و شرایط کار بر آن‌ها به بدترین شکل ممکن از بین رفت. گروه‌های امر به معروف و نهی از منکرشان زنان و دختران را در هر جای، چه سرک و کوچه‌ها به زیر ضرب و شتم و شلاق می‌گرفتند و تا حد مرگ لت و کوب‌شان می‌کردند که چرا بدون محرم از خانه بیرون شده‌اند و حتی بیرون رفتن آن‌ها جرم محسوب می‌شد. زنان از هر گونه فعالیت باز ماندند و از حقوق اولیه زندگی مانند تحصیل، کار، نوع پوشش و فعالیت در هر کاری محروم و خانه‌نشین شدند. طالبان در طول تقریبا پنج سال حکومت‌شان زندگی را به کام مردم افغانستان و خصوصا زنان تلخ کردند.

بعد از سرنگونی دولت مرتجع طالبان توسط اشغالگران آمریکا و شرکای غربی آنان و بوجود آمدن دولت دست نشانده به رهبری حامد کرزی هنوز هم بساط شوم طالبان بطور کامل از گوشه و کنار افغانستان چیده نشد. آن‌ها توانستند به خاطر ماهیت دولت وابسته و عمل کردش در مدت خیلی کم دوباره قوت بگیرند و هم چنان جنگ ارتجاعی را علیه زنان و مردم ادامه دهند.

طالبان اهداف بشدت زن ستیزانه‌شان را ترک نکردند، بلکه با شدت بیشتر در مناطق تحت حاکمیت‌شان ادامه دادند. زنان را محکمه صحرایی کردند، در کوه و صحراها سنگسار کردند، در بین خانه‌ها تیر باران کردند و به طور کلی زنان را در مناطق تحت تسلط‌‌شان از هر حقوقی محروم کردند. اما دولت مزدور کرزی و غنی برای از بین بردن آن‌ها هیچ برنامه منسجم و جامعی نداشتند.

طبق گزارشاتی که امسال دررسانه‌ها پخش شد در ولایات چون پکتیا، ارزگان و هم چنان دیگر ولایاتی که فعالیت و حضور طالبان بشکل گسترده وجود داشت، آمار خیلی کمی از فارغان دختر از مکاتب این ولایات داده شد. در سطح کل بعضی از ولایات بیش از ده الی بیست نفر فارغ دختر از مکاتب نداریم و این مشت نمونه خروار است که چه برخورد وحشیانه یی علیه زن‌ها صورت می‌گرفته است.

از آن جا که افغانستان یک جامعه در کل سنتی و عقب مانده است زنانی که از خانه به در می‌شدند، مورد نفرت اعضای فامیل و مردم هم قرار می‌گرفتند. برای همین حتی جرات فرار از زنجیر و زندانی بنام خانه را هم نداشتند. اگر بعضی از دختران بدلیل ازدواج‌های اجباری با مردانی که شاید چندین برابرشان سن داشتند و یا هر ظلم و سر خوردگی که داشتند فرار می‌کردند بدلیل این که نه دولت دست نشانده و نه جامعه برای آن‌ها جای بود وباش و پناه گاه امنی در نظر نداشتند دوباره دستگیر می‌شدند. چانس زنده ماندن‌شان حتی یک فیصد هم نمی‌بود. چون یا توسط پدر یا دیگر اعضای خانواده به قتل می‌رسیدند و یا بدست طالبان، سنگسار و تیرباران می‌شدند.

در طول این بیست سال این وضعیت زنان در روستاها و قصبات و شهرهای کوچک‌تر افغانستان نادیده گرفته شد و چند تا از زنان دست نشانده در دولت و رسانه‌ها آمده و نمایش دموکراسی را بازی می‌کردند. در حالی که اکثریت زنان در روستاها و مناطق دور دست، به کلی فراموش شده بودند. با وجودی که حکومت طالبان از بین رفته بود ولی باز هم زنان حال بهتری از آن زمان که حکومت دست طالبان بود نداشتند.

حال بعد از بیست سال اشغال و حضور نظامی و سیاسی امپریالیزم آمریکا و ناتو با وجود هزینه‌های هنگفتی که برای پیشبرد اهداف‌شان در افغنستان پرداختند و با ناکامی روبر شدند، تصمیم گرفتند که افغانستان را به قهقراتر برده و به دست طالبان بسپارند. آن گونه که می‌بینیم امپریالیزم آمریکا در صدد است که برای مشروعیت بخشیدن به طالبان، چهره جعلی از آنان را به جهان با شعار این که طالبان، طالبان بیست سال قبل نیستند و تغییر کرده‌اند را نمایش دهند.

افغانستان یک بار دیگر بدست طالبان افتاد و نیروهای وحشی طالبان با زور و خشونت تمام دوباره بر کشور مسلط شدند و زندگی را بر مزاج مردم و زنان تلختر و غیر قابل تحمل ساختند. چنان چه در دومین روز تسلط طالبان شاهد اعتراض و اعلان انزجار و نفرت زنان با وجود تمام وحشی گریهایی که از طالبان وجود داشت بودیم که به خیابان‌ها و سرک‌ها آمدند و علیه آن‌ها ایستادند و شعار سر دادند که این اعتراضات گسترده‌تر شده و دامنه آن در بسیاری از ولایات کشیده شد. چون بسیاری از زنان و مردم درک کرده‌اند که طالبان بر خلاف ادعای امپریالیزم آمریکا، تغییر ناپذیر و حتی وحشی‌تر از گذشته شده است. آنان هیچ احترامی نه به حقوق زنان و نه به حقوق انسانی هیچ یک از افراد جامعه را ندارند. از روزی که طالبان تسلط را به دست گرفته‌اند ترس از دست دادن جان و مال بین مردم و وحشت از این گروه وحشی بیشتر شده است و خیلی از مردم چه زن و چه مرد مجبور به فرار شدند و به کشورهای دیگر رفتند. این مردم دیگر نمی‌خواهند زیر شکنجه دین و ظلم و استبداد طالبان زندگی کنند.

طالبانی که می‌گویند تغییر کرده است، با گذشت تقریبا یک ماه واضیح و آشکار گردید که دروغ و فریب بیش نبوده و این شعارهای دروغین فقط و فقط برای مشروعیت گرفتن از سوی مردم و جامعه جهانی و برای فرو نشاندن خشم و انزجار مردم بوده است. طالبان نشان داد که در ذات و عقاید مرتجع اسلامی‌شان و رفتار وحشیانه‌شان علیه زنان هیچ تغییری بوجود نیامده است و برعکس بسیار هم وحشی‌تر و زن سیتزتر و ضد مردمی‌تر شده اند.

طالبان که هنوز دولت‌شان را به طور کامل تشکیل نداده و بر سر قدرت با هم در جنگند، نخستین حمله‌ها و مواضع‌شان را علیه زنان شروع کردند. چرا که بر سر ستم بر زنان و اعمال قوانین شریعت بر زن را همواره در قوانین خود داشته‌اند و از این لحاظ باهم اختلاف ندارند.

طالبان کوشش دارد جامعه را به طرف یک عقبگرد تدریجی و آپارتاید سوق دهند و حقوق نسبی که با تلاش و زحمت فراوان در طی سال‌ها بدست آمده است را از مردم سلب کنند. در همین مدت کوتاه، تعداد زیادی از زنان جوان فرصت درس و تحصیل را از دست داده‌اند و حالا نمی‌توانند به درس های‌شان ادامه دهند. خیل عظیم از زنان از وظایف‌شان سبک دوش شدند و بدلیل تهدیدهای امنیتی که از طرف طالبان وجود دارد نمی‌توانند به اشتغال ادامه دهند. بخش بزرگی از این زنان، زنانی هستند که پدران و همسران‌شان که سر پرست و نان‌آور خانه محسوب می‌شدند کشته شده اند. این زنان چاره‌ای جزء کار کردن در بیرون و پیدا کردن مصارف خانواده‌شان را ندارند. اما اگر از خانه بیرون روند، طالبان آن‌ها را می‌گیرد، شلاق می‌زند که بدون محرم مرد از خانه به در شدند. زنان از این وضعیت نا بسامان که از قبل هم بود و در این دوره بدتر هم شده است به سطوح آمده اند.

باید این را با صدای بلند گفت این طالبان نیستند که تغییر کرده اند، بلکه این زنان و مردم افغانستان هستند که تغییر کرده و به هیچ وجه تن به بردگی و اسارت طالبان نخواهند داد. چنان چه شاهد اعتراضات مردم که زنان پیشگام و به محوریت زنان علیه طالبان و دولت اسلامی که بر مردم تحمیل می‌کنند بودیم و استیم که تا امروز بر علیه طالبان و حکومت مرتجع اسلامی‌شان ادامه دارد. ناگفته نباید گذاشت که در همین اعتراضات مسالمت‌آمیز که داشتند هم با مقاومت شدید نیروهای وحشی طالبان روبرو شدند و طالبان خیلی زود چهره اصلی ضد زن و قرون وسطایی خود را حتی در این زمان که همه جهان دارند اوضاع افغانستان را دنبال می‌کنند، نشان داد. البته نا گفته مشخص است که از این نیروی پدر سالار و ضد زن بعید هم نبود و قابل تصور بود. تعدادی زیادی از زنان از طرف طالبان توسط شلیک مستقیم و شلیک‌های هوایی کشته و زخمی شدند و بصورت ظالمانه یی لت و کوب شد و برای برخی اسلحه در پیشانی‌شان قرار گرفت، ولی باز هم این زنان از پا ننشستند و هرگز صدای‌شان خفه نخواهند شد.

مردم افغانستان و زنان اصلیت طالبان را درک کرده و می‌دانند که بر خلاف ادعای امپریالیزم آمریکا، آن‌ها هرگز تغییر نکرده و نخواهند کرد. اعتراضاتی که برای دفاع از حقوق بدست آمده زنان و ترس از محدود شدن این حقوق مانند حق تحصیل، کار و فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی صورت گرفت با شعارهای مانند: «نترسید! نترسید! ما همه با هم استیم» و «تحصیل، کار و فعالیت اجتماعی حق ماست!» و «ما زنان برده نمی‌شویم» و غیره اعتراض‌شان را بر علیه طالبان شروع کردند. چون این زنان، ظلم، استبداد و وحشی‌گری طالبان را با گوشت و پوست‌شان لمس و تجربه کرده‌اند و به هیچ وجه حاضر به خاموشی نیستند و نمی‌توانند نظاره‌گر اوضاع و از دست رفتن حقوق‌شان باشند. زنان نمی‌خواهند زیر پرچم گروهی زندگی کنند که آن‌ها را ضعیفه می‌خوانند، مانع رشد و شکوفایی آن‌ها می‌شوند و آن‌ها را در حد یک برده و خدمت کار خانه تقلیل داده برای‌شان هیچ حقوق انسانی قایل نیستند.

طالبان دشمنان آشتی ناپذیر زنان و آزادی هستند که هیچ بویی از انسانیت نبرده اند. اعتماد به آن‌ها یک خیانت محض به مردم رنج دیده افغانستان است. آن‌ها بلافاصله بعد از بدست گیری قدرت جستجو و تلاشی خانه به خانه را برای یافتن افرادی که در دولت کار می‌کردند، در پولیس و دیگر نهادهای نظامی و دولتی پیشین، فعالان جامعه مدنی و مخصوصا زنان شاغل شروع کردند. طبق گزارشی که از منابع محلی ولایت غور مرکز افغانستان پخش گردید یک عضو پیشین پولیس زن بنام «نگار» توسط نیروهای وحشی طالبان به تاریخ ۱۳ سنبله ۱۴۰۰در حالی که حامله و مادر یک کودک شیرخوار نیز بود در خانه‌اش تیر باران شده و بقتل رسید. این تنها یک مورد از جنایت این گروه خون خوار است. تاریخ شوم این گروه ارتجاعی بنیادگرا پر است از چنین جنایات ضد زن و ضد بشری.

برای همین زنان افغانستان هرگز سکوت نخواهند کرد و حصارها را نمی‌پذیرند. زنان افغانستان، زنان قبل و حداقل بیست سال پیش نیستند و بردگی و اسارت را نمی‌پزیرند و صدای اشان هرگز خاموش نخواهد شد.

نشریه هشت مارس شماره ۵۴

اکتبر ۲۰۲۱/ مهر۱۴۰۰