جنایت زیر لوای ناموس داری

جنایت زیر لوای ناموس داری

امپریالیستهای اشغالگر امریکائی و متحدین شان به بهانه " آزادی زنان " از قید ستم طالبانی و " مبارزه علیه تروریزم " بر این سرزمین تجاوز نمودند و تا هم اکنون نیز این موضوع را تکرار می نمایند . اما مردمان این مرز و بوم و بخصوص زنان که در طول تاریخ ستم مرد سالاری را با گوشت و پوست خویش احساس نموده اند، این را فراموش نمی کنند که ستم واستبداد رژیم طالبانی دراثر حمایت های مستقیم و غیر مستقیم امپریالیستها یعنی همین" ناجیان "  امروزی زنان بر این کشور و مردمان آن تحمیل گردید.

در شرایط کنونی سیاست امپریالیستها  در مورد مسئله زنان " تغییر " نموده است. در زمان قدرت گیری طالبان منافع امپریالیستها تقاضا مینمود تا از سیاست های خشن مردسالارانه طالبانی دفاع کنند . اما امروز منافع شان تقاضا مینماید  که " آزادی زنان " را از ستم طالبان علم نمایند و به لاف و گزاف دراین باره بپردازند.

در کشور اشغال شده افغانستان، امپریالیستهای اشغالگر و رژیم دست نشانده حامد کرزی، این شاه شجاع سوم، برای اینکه پرده فریبی روی اشغالگری و خیانت ملی شان کشیده باشند مسئله " آزادی زنان " از قید ستم  طالبانی و "  مبارزه علیه تروریزم" را علم نموده اند تا بدنیوسیله ماهیت اصلی و چهره کریه شان را از انظار مردم پوشیده نگهدارند.

رژیم پوشالی به مثابه یک رژیم تئوکراتیک اساسا دارای ماهیت زن ستیزانه و ستمگرانه میباشد و این امر در قانون اساسی رژیم پوشالی که به حمایت امپریالیستها تدوین گردیده، مسجل شده است . امروز بر همه مردم و بخصوص زنان به خوبی واضح گردیده که ترکیب این رژیم زن ستیز، تئوکرات های جهادی -  طالبی  و تسلیم شدگان به امپریالیستها ی اشغالگر را در بر میگیرد. این رژیم پوشالی به اندازه طالبان مرد سالار و زن ستیز است . درچنین شرایطی ادعای اشغالگران امپریالیست و رژیم دست نشانده درباره تامین حقوق زنان به نمایشات  مضحکه آمیز و قابل تمسخر می ماند.

آزار، اذیت و خشونت به انواع واقسام گوناگون علیه زنان یک رکن مهم جمهوری اسلامی افغانستان است. چنانچه شاهدیم که از همان وحله اول اشغالگری امپریالیست ها و شکلدهی رژیم  دست نشانده تا به امروز،  و ضعیت زنان روز به روز وخیم تر گردیده و آثار ستم بر زنان بطور همیش قوس صعودی خود را می پیماید. علت بلند رفتن این آمار و ارقام حمایت بیدریغ جمهوری اسلامی افغانستان از سیستم مرد سالاری حاکم و ستم بر زنان است .  چنانچه روزی  نیست که درافغانستان ده ها نه بلکه صد ها مورد خشونت از قبیل لت وکوب ، خشونت های کلامی و لفظی ، آتش سوزی ، سوزاندن ، تجاوزات جنسی ،  قتل و درمعرض فروش گذاشتن زنان ، اتفاق نیفتد. از ابتدای رژیم پوشالی تا همین اکنون که رژیم دست نشانده شش ساله گردیده، در هیچ نقطه ای از کشور هیچکدام از مسببین اصلی این جنایات محاکمه نشده اند. نه تنها محاکمه نگردیده اند بلکه اکثریت شان برائت حاصل نموده و از زندان آزاد شده اند و عده ای هم که زندانی گردیده مدت حبس شان کوتاه بوده است. همین پشتیبانی و حمایت جمهوری اسلامی افغانستان، به مردان ششونیست جرئت بیشتری می دهد تا هر روزه دست به جنایات بیشتری بزنند.

روز یکشنبه 10 سرطان 1386  ساعت یازده ونیم صبح تلویزیون طلوع از برنامه دهلیزها ، مسئله زنی را که همواره مورد خشونت و تجاوز بیرحمانه قرار گرفته بود، بدین قرار پخش نمود:

آمر جنائی :

" به زنی برخوردیم که این در وآن در میزد و حالش مضطرب بود. وقتیکه از او پرسیدیم که چه میکند؟ جریان زندگی  غم انگیزش را تعریف نمود . این زن قبلا یک شوهر داشته که با او برخورد انسانی صورت نگرفته، شوهرش او را در معرض معامله گری قرار داده و او را وادار به تن فروشی میکرده است. زن خودرا از آن شوهر نجات داده ، طوریکه دیده میشود مانند حیوان معامله شده و دوباره درمعرض تن فروشی قرار داده شده است. "

رژیم پوشالی آنقدر کثیف و زن ستیز است که تمام جنایات را علاوه بر اینکه درک میکند ونمیتواند آنرا انکار نماید و از تلویزیون های ارتجاعی  خودش در معرض نمایش قرارداده و معترف میشود که جنایت به شکل وحشیانه صورت گرفته و زن در معرض معامله گری قرار گرفته، اما در زمینه هیچ اقدامی نمیکند. درچنین حالاتی وقتیکه پای محاکمه به میان آید این زن است که قربانی میشود و مهر بدکاره به او زده شده و محکوم به زندان میگردد. حال جریان این حوادث المناک را از زبان خود زن پی میگیریم:

" وقتیکه از هرات آمدم بچه ای به خواستگاری آمد. پدرم مرا به او داد. وقتیکه مراعروسی نمود و بخانه اش برد چند روز بعد نفری  را به خانه آورد و با من همخوابه کرد و بالاخره وضع به حالتی رسید که روزی پنج تا ده نفر به خانه می اورد و مرا جبرا وادار میکرد تا با ایشان بخوابم. وضع بر من غیرقابل تحمل بود، با خسرم تماس گرفتم و جریان را برایش گفتم، خسرم برایم گفت که من هم ترا دوست دارم و با تو خواهم خوابید. برایش گفتم که اگر مرا دوست داشتید  پس برای خود عروسی میکردید چرا برای بچه خود عروسی کردی؟ گفت فرقی نمیکند همین حالا هم میشود که از وجودت لذت برد. این موضوع برایم غیر قابل تحمل گردیده و با زنی که با من دوستی داشت مسئله را درمیان گذاشتم. زن گفت که ترا نجات میدهم و ترا برای کسی میدهم که برایت  روزی حلال بدهد و ازین عمل نجاتت دهد. بعدا با زن رفتم ، این زن مرا به یکی ازاقوامش بنام کریم در بدل مبلغ شصت هزار افغانی داد و پولش را گرفت و رفت. من با کریم عروسی نمودم. زمانیکه به خانه اش رفتم همان آش بود وهمان کاسه یعنی کریم با من همان کاری را کرد که شوهر قبلی ام میکرد. او هر روز چند نفر به خانه  می آورد، مرا لت وکوب مینمود و حتی دستهایم را سوختاند. این علایم سوختاندن  سیگارهای کریم است و مرا با زور وادار میکرد با افرادی که به خانه آورده بخوابم و کریم برایش پول میگرفت. حتی  مرا با زور و لت وکوب شراب میداد و بعدا مرا با دیگرافراد همخوابه میکرد. هر وقتیکه از خواستش سرکشی می کردم دستهایم را میسوختاند. من از خانه شوهر قبلی به همین خاطر بیرون شدم ونمیخواستم که دیگر با این کار ها روبرو شوم ، اما  بد بختانه که کریم دوباره مرا با زور به اینکار وادارکرد . مدت پنج ماه از عروسی دوم من میگذرد، دراین پنج ماه به چنین حالتی زندگی کردم .  بالاخره صبر و حوصله ام سر رفت وخواستم که دیگر خود را از این وضعیت  نجات دهم که با پولیس روبرو شدم و فعلا پیش  پولیس میباشم . "

ابتدا شوهر زن کاملا منکر بود و میگفت که اصلا من این کار ها را با او نکردم و او دروغ میگوید ، امادرجریان سوال و جواب ها به جرمش اعتراف نمود.

وقتیکه از کریم سوال شد که چرا زنت را لت وکوب نمودید . جواب داد " من اورا با برادر زاده و همسایه ام گرفتم، به این خاطر لت وکوب نمودم . زمانیکه سوال شد که چرا  او را طلاق ندادید؟ درجواب گفت که او را دوست داشتم ، خواستم اصلاح کنم ، دیدم که اصلاح نمیشود ، من هم نفر آوردم و با او خواباندم.

 در سوال دیگری که از وی پرسان شد که چرا دستهایش را سوختاندی گفت که به حرفم نمیکرد ، دستهایش را با سیگار سوختاندم تا به حرفم نماید. چون ناموسم میباشد خواستم تا او را مطیع خود بسازم . در جواب این سوال که روز چند نفر می آوردی و این نفر ها چه کسانی بودند و چند پیسه میگرفتی ؟ گفت که نفر ها را نمی شناختم، روزی پنج الی شش نفر می آوردم و گرفتن پیسه  را از خود زن  پرسان کنید.

در اخیر کریم گفت که من با این زن خوش هستم، میخواهم که با من به خانه برود ، اما دختر گفت که من راضی به زندگی با کریم نیستم . پولیس از کریم  سوال کرد ، اگر این زن خانه ات برود ضمانت میدهی که دیگر این کارها تکرار نشود ؟ کریم جواب داد ، بلی برای شما خط میدهم که دیگر اینکار ها تکرار نشود. پولیس به زن گفت که تو میخواهی به خانه اش بروی؟ زن داد وبیداد راه انداخت و فریاد زد که نمیخواهم بروم و اگر شما مرا به خانه اش روان کنید خود را آتش میزنم. دختر بعدا از پولیس پرسان کرد که تو خوش هستی دوباره به خانه اش بروم ، پولیس گفت مربوط به تو است .

درجریان گفت وشنود با زن وشوهر، کسی که تحقیق مینمود دیده نمی شد، فقط صدایش  شنیده میشد. چهره جنایتکار نیز دیده دیده نمی شد. جریان گفتگو ها به خوبی بیانگر این مدعا است که محقق تمایل بیشتری داشت تا زن دوباره به آن جهنم برگردد. طبق يك گزارش ديگر ازهرات يكي از مامورين بخش جنائي قومنداني امنيه در يكي از مجالس خصوصي گفته كه " امروز درهرات يك صد و شصت فاحشه خانه وجود دارد" يعني درهر ناحيه شهر شانزده فاحشه خانه ميباشد و همه اينها روابط مستقيم با مقامات رژيم دست نشانده داشته و عملا پیش آنها راجستر ميباشد. علاوه بر اينكه سران رژيم در ولايات از وجود چنين زناني لذت ميبرند بلكه يك مقدار پول هم به جيب ميزنند ( يك سهم فاحشه خانه ها نصيب پوليس ميشود) و از آنها به عنوان جاسوسان اين رژيم نيز كار مي گيرند .

تحقيقاتي هم كه از كريم صورت گرفته فقط به اين منظور بوده كه راجستر شده نميباشد. حالا كه افشاء شده او را برائت ميدهند تا بصورت علني و شكل راجستر شده كار نمايد.

همچنین چند روز بعد يعنی به تاریخ  16 سرطان ساعت نه ونیم شب بازهم برنامه دهلیزها قتل یک زن نوجوان را در حوزه دهم امنیتی  کابل که بدست شوهر قبلی اش اتفاق افتاده گزارشی را از تلویزیون  طلوع به نمایش  گذاشت.

برادر مقتول  گفت : "  حدودا 4  - 5   سال پیش این نفر برای خواهرم  خواستگار روان کرد. ما هیچکدام  راضی نبودیم  چون قوم پدرم بود، پدرم حاضر شد تا خواهرم را برایش بدهد. دراین  زمان برادرم نبود ، زمانیکه برادرم آمد سر وصدا راه انداخت که چرا  خواهرم را به این آدم بی بند و بار دادید. به هر صورت عروسی اش صورت گرفت. هنوز یکنیم ماه از عروسی اش نگذشته بود که خواهرم  را به چاقو زد و او را متهم به بد کاره نمود وگفت که دیگر او را نمیخواهم طلاقش داد و ما او را به خانه آوردیم . چون در ایران مهاجر بودیم نخواستیم  که با او جنگ و دعوا راه بیندازیم . چهار سال خواهرم به خانه ما بود ، روابط ما با اين بچه كاملا قطع شده بود و هيچ گونه رفت وآمدي با وي نداشتيم. بعد از چهار سال پسر مامایم برای برادرش  به خواستگاری آمد وگفت که من درمدت این چهار سال خوب تحقیق نمودم و دانستم که این دختر پاک است لذا حاضرم که او را برای برادر خود بگیرم و ماهم حاضر شدیم که او را عروسی کنیم . البته نامزد ساختن خواهرم در افغانستان صورت گرفت و ما مدتی است که  از ایران آمده ایم . همین فعلا  فقط 14 ماه  از عروسی خواهرم میگذرد. من درخانه نشسته بودم که زن برادرم چیغ زد ، بیرون شدم دیدم که خواهرم افتاده و غرق در خون است ، چندین ضربه کارد خورده است و یکنفر پوزش بسته و کارد در دست اوست، مرا که دید گریخت ، با چند نفر دنبالش رفتیم، او خود را در بین کوردهای بادنجان مخفی نمود او را پیدا نموده و گرفتیم و به پولیس تسلیم نمودیم. " قاتل موضوع را چنین بیان نمود: " من در ایران بودم به خانه ایشان رفت وآمد داشتم ، چندین مرتبه برای دختر خواستگار روان نمودم و بالاخره او را گرفتم و با وی عروسی کردم . من او را طلاق ندادم . آنها آمدند به افغانستان و دراینجا  زنم را عروسی کردند . وقتیکه خبر شدم که او را عروس کردند من تصمیم گرفتم  که او را بکشم . یکروز  صبح ساعت 7 تا 8  در کوچه منتظر فرصت بودم ، برادرش آمدم، میخواستم که او را بکشم اما اینکار را نکردم و رفتم . روز بعد کارد را در پلاستیک انداخته و آمدم. دختر از درب  کلکین مرا دید . او فهمید که به خاطر او آمدم ، من دروازه  را با لکد زدم ، دروازه باز شد و داخل شدم. دختر خود را از کلکین انداخت، من رسیدم و کارش را تمام کردم . من از عمل خود هیچگاه پشیمان نیستم ، زیرا ناموسم میباشد واینکار را به خاطر ناموس داری انجام دادم . غیرتم به من اجازه نمیداد که ناموسم دربغل دیگری بخوابد. این حق من بود و حق داشتم که چنین کاری را انجام دهم !!

اما از اول تا آخر پرسش ها هیچگاه  از قاتل سوا ل نشد که اگر او را طلاق ندادی و او زن توبود چرا در ظرف  4 سال از او خبری نگرفتی ویااینکه کدام خرجی برایش روان نکردی ؟ یقینا که این پرسش  در اذهان تمامی کسانیکه  جریان را از تلویزیو ن طلوع دیدند خطور نموده، چطور میشود که  پولیس این سوال را به میان نمی کشد . یک چیز به خوبی نمایان است و آن اینکه رژیم پوشالی و دارودسته ارتجاعی حاکم  حامی سیستم مردسالاری است و طوریکه از جریان گفت وشنود به خوبی مشخص بود موضوع به نفع  قاتل خاتمه  پیدا میکند .  زمانیکه  قاتل بحث داشت در زير عكس آن نوشته میشد مظنون ، درحالیکه  خودش صریحا به قتل اعتراف داشت و به این عمل وحشیانه اش افتخار میکرد. ثانیا از لابلای  صحبت های خانم هما سلطانی مسئول بخش تخطی های حقوق بشر بدرستی فهمیده میشد که  او مرد را محق میداند زیرا گفت "  حق فسخ نکاح را فقط مراجع  با صلاحیت  دارا میباشد (محکمه ) ،  فامیل  ها حق ندارند که جبرا از دواج ها را فسخ کنند . "  مگر خانم هما سلطانی از قاره دیگری به این سرزمین آمده است؟ آیا او نمیداند که امروز بیش از 95 فیصد ازدواج وطلاق به شکل عنعنوی آن صورت میگیرد. این حکم  بدون معنی است که چون نکاح از طریق محکمه با صلاحیت فسخ نشده لذا جایز نیست. این مرد و زن باهم زن وشوهر محسوب میشوند و این غیر مستقیم حکمی است به نفع قاتل . چرا خانم  هما سلطانی در مورد 4 سالي که زن بی سر نوشت به خانه برادرش بوده صحبتی نکرد وحکمی در این زمینه نداد. محور اصلي سخنان خانم هما سلطاني روي نقش محاكم عدلي و قضائي دور ميزد، نتيجتا تمام بحث هايش اين بود که فسخ نکاح زمانی صحت دارد که از طریق محاکم عدلی وقضائی صورت گیرد. او ازدواج  ها رابه بشکل عنعنوی اش قبول دارد ، اما طلاق را نه . این بدترین شرایطی است که یک زن حامی سیستم مردسالاری است و ستم بر زن را به اشکال مختلف توجیح میکند. مشت قلیلی از زنان که در خدمت امپریالیزم وارتجاع در آمده از جمله خائنین ملی بوده و حامی این سیستم سرا پا کثیف میباشد. ننگ و نفرین باد بر چنین زنانی  .

امروز رژیم پوشالی نه تنها حامی سیستم مرد سالاری و متجاوز به حقوق زنان میباشد بلکه پسرهای نوجوان نیزدراين سيستم مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند . درتاریخ  15 سرطان 1386 یک عسکر 16 ساله بنام سمیع و لد غلام سرور که درقوماندانی امنیه هرات به حیث پولیس ایفای وظیفه میکند ، چون یک پسر بسیار حسین و خوش رو است توسط یکی از  صاحب منصبان  پولیس  در قرارگاه  پولیس مورد  تجاوز جنسی  قرار میگیرد. عسکر بعد از اینکه مورد تجاوز  قرار گرفته موضوع را به آمر امنیت  قوماندانی امنیه هرات میگوید و از دست صاحب منصب عارض میشود . آمر امنیت  همراه عسکر نزد قوماندان امنیه میرود و موضوع را بازگو میکند. چون صاحب منصب از اقوام قوماندان امنیه است از وی بدفاع بر میخیزد و موضوع را یک توطئه می پندارد. موضوع بین آمر امنیه و قوماندان امنیه حاد میشود و هر کدام  به دیگری حرفهای رکیک میزنند . اما از پخش موضوع توسط رسانه ها جدا جلوگیری به عمل می آید و این مسئله در درون قوماندانی امنیه باقی میماند. عسکر را به دارالتادیب روان میکنند تا درآنجا ادب را یاد بگیرد ؟! و دیگر مفعول واقع نشود . اما درباره صاحب منصب گزارشات ضد ونقیض  وجود دارد . طبق  یک گزارش ، آمر امنیت صاحب منصب را دستگیر نموده و فعلا در قوماندانی امنیه محبوس است. اما گزارش دیگر بیانگر آنست  که قوماندان امنیه او را به خانه اش در کابل روان نموده است . مشاجرات لفظی تندی که بین آمر امنیت و قوماندان امنیه درگرفته نه بخاطر اینست که آمر امنیت مخالف با اعمال جنایتکارانه میباشد . علت مسئله اختلافات منطقه یی بین قومندان امنیه و آمر امنیت است. خود آمر امنیت یکی از  سر باندهای تروریست اختطاف اطفال و دزد ها است .  چنانچه مرضیه دختر جوان توسط همین  آمر امنیت دستگیر و تسلیم شورای قومی زیر کوه شیندند  شد و محکوم  به مرگ گردید و صدایش بطور ابد در گلو خفه شد.

مقامات این رژیم پوشالی ازپائین تا بالا سر تا پا کثیف و جنایتکاراند و درخدمت اشغالگران امپریالیست قرار دارند. درطول مدت شش سالی که از عمر رژیم پوشالی  می گذرد ، تمامی این ها حامی ستم ، غارت و چپاول بوده اند.

اگر به اصل  قضیه قتل زن جوان بر گردیم به خوبی دیده میشود که مرد درمدت  4 سال که زن درخانه برادرش میباشد به سراغش نیامده و هیچگاه حاضر نشده که بگوید زنم میباشد، زیرا که او را بطور عرفی طلاق داده ، اما زمانیکه مرتکب جنایت میشود و زن را به قتل میرساند، ادعای ناموس داری را دارد. چنین مردانی این را به خوبی درک می نمایند که زیر لوای " ناموس داری "  میتوان از مراجع دولتی برائت حاصل کرد و همیش در طول عمر رژیم دست نشانده  مردان در ارتکاب چنین جنایاتی مدعی ناموس داری شده و از مراجع عدلی وقضائی برائت حاصل نموده اند.

در طول مدت پنج سالی که از عمر رژیم پوشالی میگذرد علاوه بر اینکه وضعیت زنان  افغانستان اساسا بهبودی نیافته ، بلکه روز به روز وخیم تر گردیده و زنان همه روزه قربانی خشونت های خانوادگی و قبیلوی میگردند.

مروزه در افغانستان خرید وفروش دختران و زنان وسیعا در جریان است. زنان از کارهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی محروم و اساسات این محرومیت ها دست ناخورده باقی مانده است . برهمین منوال زن به عنوان ناموس مرد و ملک خصوصی او تلقی میگردد. چنانچه اگر بخواست شوهر حاضر به تن فروشی نشود علاوه بر لت وکوب جانش را میسوزاند تا او را مطیع خواسته های جنایتکارانه اش نموده و در معرض معامله گری  قرار دهد و بعدا با کمال پرروئی ادعا میکند که چون " ناموس "  من است او را سوختاندم تا به خواسته هایم عمل کند. رژیم پوشالی هم بر این ادعا مهر تائید می زند وبا جنایتکاران همنوا میشود . در این زمینه فقط زن است که قربانی میشود .

اعمال ستم  بر زنان بخش لایتجزایی از کل نظام ستمگرانه حاکم بر جامعه بوده و در پیوند با استثمار طبقاتی وهم چنان دریک رابطه تنگاتنگ با ستم ملی، اعم از ستم ملی امپریالیستی  وستم ملی شئونیستی قراردارد. تا زمانیکه نیروهای اشغالگر بیرون رانده نشوند و رژیم پوشالی  سرنگون نگردد و انقلاب دموکراتیک نوین به پیروزی نرسد، مسئله حقوقی زنان لاینحل باقی خواهد ماند. زن ها باید بدانند که این فریبکاری ها ی امپریالیستهای اشغالگر و جمهوری اسلامی دست نشاده شان را فقط با تشدید مبارزات اصولی زنان میتوان و باید بیشتر از پیش افشا ورسوانمود، و زمینه های برپایی مقاومت ملی مردمی وانقلابی در افغانستان  را فراهم نمود.

جنبش انقلابی جوانان افغانستان معتقد است که تا دست اشغالگران امپریالیست و رژیم پوشالی زسر مردمان ما کوتاه نگردد ، آزادی زنان نیز میسر نخواهد گردید ؛ به این خاطر این شعار را سر میدهد که ما عزم راسخ داریم تا یک جنبش  مقاومت ملی مردمی وانقلابی قدرتمند علیه تجاوز ، تهاجم واشغال امریکا و رژیم دست نشانده بر پا نمائیم .

درشرایط کنونی، مقاومت ملی مردمی وانقلابی علیه امپریالیستهای اشغالگر وخائنین ملی دست نشانده، آن چوکات عمومی است که مبارزات  حق طلبانه  زنان علیه ستم مر د سالاری نیز عمدتا در داخل آن پیش برده میشود.

 

زنجیر ها را بگسلیم وخشم زنان را به مثابه  نیروی قدرتمندی  برای انقلاب رها کنیم .

جنبش انقلابی جوانان افغانستان