مجموعه ای از اسناد فعالیتها و اطلاعیه های سازمان زنان هشت مارس (ایران- افغانستان)

به مناسبت دهمین سال آغاز فعالیت (1998- 2008)

مجموعه ای از  اسناد فعالیتها و اطلاعیه های

 سازمان زنان هشت مارس (ایران- افغانستان)

دیباچه

بیش از ده سال از آغاز فعالیت ما، از فوریه سال 1998، با انتشار فراخوانی  با نام "کمیته برگزار کننده 8 مارس" می گذرد. در آغاز برای اینکه حضور خود را به صحنه سیاسی خارج کشور اعلام کنیم، اهداف خود را بشناسانیم، فراخوان خود را در اختیار صدها فعال سیاسی زن و مرد و دهها سازمان و تشکل دمکراتیک قرار دادیم تا با حمایت شان از فراخوان، پشتگرمی ما برای آغاز راهی باشد که می دانستیم، مسئولیت های سنگینی را بر دوشمان خواهد گذاشت.

ما در فراخوان خود اعلام کردیم که مبارزه برای رهایی و آزادی واقعی زنان، بدون آماج قرار دادن رژیم جمهوری اسلامی ممکن نیست، زیرا در جامعه ما، محور ستم گری بر زنان، این رژیم است و گفتیم، این رژیم، حافظ نظامی است که تا مغز استخوان مردسالار و زن ستیز است و برای درهم شکستن کلیه روابط مردسالارانه از قلمرو خصوصی گرفته تا عمومی  با مانع رژیم جمهوری اسلامی روبروئیم. هم چنین اعلام کردیم که مبارزه برای رهایی زنان مبارزه ای جهانی است و جنبش زنان ایران بخشی از جنبش جهانی زنان است و نمی تواند بدون مرزبندی روشن با نظام مردسالاری- سرمایه داری حاکم بر جهان، گسترده ترین افق رهایی را در برابر خود نهد، افقی که محرک پس زدن تمامی سختی های راه پرفراز و نشیب مقابل پایمان شود.

در همان فراخوان گفتیم حقوق زنان، حقوقی جهانشمول است و نظریه های نسبیت گرایانه را مردود شمردیم. زیرا اینان،   تحت عنوان  "احترام گذاشتن به فرهنگ های متنوع"  در واقع  سرکوب زنان را در گوشه های مختلف جهان، توجیه می کنند. و همان موقع گفتیم و می گوئیم که هیچ مذهبی را نمی توان "فمینیزه" کرد و فمینیسم یا تلاش برای رهایی و آزادی زنان را نیز نمی توان "اسلامیزه" کرد.

در این سالها شاهد خیز نوین موج های مبارزه ومقاومت زنان علیه جمهوری اسلامی بودیم.  جمهوری اسلامی از همان ابتدای قدرت گیری و جانشینی رژیم سلطنتی سابق، سرکوب زنان را آغاز کرد و جایگاه فرودست آنان را در قوانین کشوری ، چهار میخه کرد و از همان ابتدا، با مقاومت زنان بعنوان یک نیروی اجتماعی مهم روبرو شد. وجود این رژیم سرکوبگر و زن ستیز، یکی از مهمترین دلایل رشد مبارزه و مقاومت زنان در همه حیطه ها بوده است. با این حال، مقاومت زنان در مقابل جمهوری اسلامی، علیرغم  گستردگی و بالنده گی اش، متشکل و سازمانیافته نبود. جنبش زنان، برای تبدیل شدن به یک نیروی جدی چالش گر علیه نظام زن ستیز، نیاز به تشکیلات داشته و دارد، نیاز به ابزاری که بتواند منافع کل این جنبش را در حیطه سیاست های کلان بیان کند، نیاز به زنانی که بطور نقشه مند و سازمان یافته و پیگیر، برای ارتقا  آگاهی فمینیستی و سیاسی زنان تلاش کنند. جنبش زنان، نیاز به متحد کردن صفوف خود و در عین حال نیاز به انکشاف گرایش های گوناگون درونش داشت که  هر یک بتوانند افق خود را تعریف و منسجم کنند.

زنان تشکل هشت مارس از همان آغاز تلاش کردند به این وظایف به اندازه توان خود پاسخ دهند و گوشه ای از این ضرورت را در دست گیرند. نیازهایی که بدون برآورده کردن آنها جنبش زنان نمی تواند پویایی و بالندگی و نهایتا پیروزی در تحقق مطالبات و آرزوهایش را تضمین کند. بدون آگاهی زنانه، بدون شرکت در مبارزه سیاسی از منظر منافع زنان، انرژی و فداکاری زنان، می تواند صرف تداوم نظام مردسالار، تقویت ارزشها و سنن مردسالارانه و ضد زن شود، چنان که تاریخ صد ساله زنان ایران مملو از چنین تجارب تلخی است.

"کمیته زنان هشت مارس" به همت جمعی از زنان ایرانی و افغانستانی شکل گرفت. نقش برخی زنان کمونیست در شکل گیری این تشکل، بسیار برجسته و انکار نشدنی است. وضعیت مشابه زنان ایران و افغانستان و زبان مشترک انگیزه ای شد تا بتوانیم درون یک تشکل واحد به مسائل و وظایفی مشابه و گاها مشترک پاسخ دهیم. از همان آغاز جمعی از زنان افغانستانی که در آن روزها در کویته پاکستان در تبعید بودند ، تلاش هایی مشابه را درون زنان افغانستانی، بویژه زنان آواره در خارج از مرزهای افغانستان، دامن زدند. مراسم زنان هشت مارس در کویته با شرکت نزدیک به 1000 نفر در مارس 1998 و 1999 برگی زرین در تاریخ مبارزات زنان افغانستان است. آنان نام "دسته هشت مارچ" را برای فعالیت های خود برگزیدند و در شرایطی بسیار دشوار موفق به انتشار نشریه "نبرد زن" شدند که شماره ویژه هشت مارس 2008 این نشریه، مجموعه ای بسیار غنی و آموزنده در مورد  اشکال خشونت دولتی، اجتماعی و خانگی علیه زنان در افغانستان تحت اشغال ارتش های غربی و همه دستجات بنیادگرای مذهبی است. به دلیل اهمیت مبارزات زنان افغانستان، در این مجموعه برخی از اسناد این تشکل را نیز درج کردیم.

اگرچه بسیاری از زنان ایرانی و افغانی مجبور به ترک کشور خود شده اند اما بسیاری از این زنان نه فقط از همان سنن و فرهنگ عقب مانده مردسالار در خارج از مرزها رنج می برند، بلکه هم چنین تحت ستم و استثمار اشکال مدرنتر مردسالاری در کشورهای غربی هستند. آنان هم زمان به دلیل خارجی بودن شهروند درجه دوم و به دلیل زن بودن شهروند درجه سوم بوده و هم زمان بار رنج و ستم زن بودن و خارجی بودن را تجربه می کنند. این وضعیت، محرک مبارزات ما از یکسو در همراهی با مبازات زنان در ایران و افغانستان و از سوی دیگر همراهی و هم سرنوشتی با مبارزات زنان در کشورهای غربی است. ما  به نقش خود بمثابه حلقه پیوند مبارزات زنان ایران وافغانستان با زنان در کشورهای غربی آگاه هستیم.

اولین سال فعالیت "کمیته هشت مارس" مصادف با دهمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان 1367  (88 میلادی) به فرمان خمینی بود. ما همراه با چند تشکل دیگر زنان، یکی از درخشان ترین سلسله فعالیت های خود را به مناسبت دهمین سالگرد این قتل عام به پیش بردیم. "کمیته هشت مارس" مبتکر شعار ماندنی "فراموش نمی کنیم، عفو هم نمی کنیم" بود که بر تارک این رشته فعالیت ها درخشید و فراگیر شد. دوره ای بود که دارو دستهء عوامفریب اصلاح طلبان حکومتی (جریان "دوم خرداد" به رهبری خاتمی) در اوج دروغ پردازی های خود بودند و عده ای هم از خارج کشور سعی داشتند با طرح شعار "عفو کنیم" راه را برای عوامفریبی آنان بازتر کنند، ما تاکید کردیم که پیکار خاطره ها را ادامه خواهیم داد تا زمانی که این جنایت هولناک در حافظه تاریخی همه نسل ها ثبت شود. برخی از رادیکال ترین، سازش ناپذیر ترین هنرمندان در فعالیت های دهمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی، در کنار ما بودند.

 از مهمترین فعالیت های زنان هشت مارس، اعتراض به سفر خاتمی (رئیس جمهوررژیم اسلامی ایران) به فرانسه در سال 1999 میلادی، آلمان در سال 2000 و "کنفرانس برلین" در همان سال است. این مبارزات در ادامه  کلیه فعالیت های افشاگرانه ما علیه پروژه دوم خرداد از همان ابتدای شکل گیری آن بود، به گمان ما پروژه دوم خرداد ترفندی برای هرز بردن انرژی مردم و بویژه زنان جهت مشروعیت بخشیدن به کل نظام چمهوری اسلامی بود. دول اروپایی با برگزاری کنفرانس برلین و دعوت خاتمی به فرانسه و آلمان تلاش داشتند روابط خود با رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی را در اذهان عمومی مردم این کشورها توجیه کنند. سکوت در مقابل این برنامه ها معنایی جز تائید یا همسویی با این سیاست ها نداشت و برای ما مهم بود که بعنوان زنان در تبعید بتوانیم صدای فریاد و اعتراض میلیونها زن ایرانی در خارج باشیم و این صدا را به گوش افکار جهانی برسانیم.

"کمیته 8 مارس" به "سازمان زنان هشت مارس (ایران، افغانستان)" تکامل یافت.

در فوریه سال 2000 جمع زنان "کمیته 8 مارس" با حضور برخی زنان فعال از تشکلات دیگر که طی این مدت با آنها فعالیت های مشترکی را به پیش برده بودیم.، در نشستی عمومی به این نتیجه رسیدیم، که نه فقط قادریم فعالیت ها را در کنار یکدیگر تداوم بخشیم، بلکه ادامه کار نیاز به شکل سازمانی متفاوت و مجموعه ای از وظایف و حقوق مشخص شده دارد. در این نشست نام موقت "کمیته 8 مارس" به نام "سازمان زنان هشت مارس (ایران، افغانستان)" تغییر یافت و منشوری که اهداف این جمع در آن فشرده شده بود همراه با اساسنامه ای که بتواند کار منسجم و جمعی را تسهیل بخشد، به توافق عمومی رسید. در منشور خود بمثابه سند برنامه ای تاکید کردیم که در مقابل هر شکل از ستم و استثمار زنان، در هر گوشه این جهان خواهیم ایستاد و تاکید کردیم،همانقدر علیه سرکوب و ستم سیستماتیک دولتی علیه زنان مبارزه می کنیم که علیه ستم و استثمار زنان در محیط خانواده و جامعه. همانجا نیز اضافه کردیم که برای محترم ومقبول شدن، نزد دولتها یا محافل سیاسی حاضر نیستیم ذره ای بر سر اهداف مان سازش یا سکوت کنیم.

یکی از ویژگی های مهم "سازمان زنان هشت مارس (ایران- افغانستان)" حضور زنان این تشکل در کشورهای مختلف غربی است. قادر شدیم مشکل پراکندگی جغرافیایی زنان فعال ایرانی و افغانی  را در کشورهای غربی تبدیل به یک نقطه مثبت و مزیت برای فعالیت های مان کنیم. به جرات می توان گفت که اولین تجربه تشکل سراسری زنان ایرانی و افغانی در خارج کشور هستیم. اغلب ما تجربه کار و فعالیت محلی را داشتیم و توانستیم این تجارب را در فعالیت سراسری ادغام کنیم.

 شرکت ما در فعالیت های بین المللی چون اجلاس بین المللی سران هشت کشور صنعتی (جی هشت)، مبارزات ضد جنگ و علیه جنگ های تجاوزگرانه امپریالیستها  در عراق و افغانستان، اعلام هم سرنوشتی زنان ایران با زنان جهان بود. در دوره تجاوز و حمله نظامی آمریکا و دول متحدش به افغانستان اعلام کردیم که آمریکا نمی تواند زنان افغانستان را آزاد کند و با پافشاری بر روی منافع زنان در افغانستان  توانستیم این واقعیت را ببینیم که متحدین دول غربی در افغانستان فقط دارو دسته های بنیادگرای اسلامی هستند که موجودیت شان با سرکوب و بردگی زنان گره خورده است. مبارزه علیه کنفرانس بن در آلمان در زمستان 2001 (کنفرانسی که دول غربی، سران قبایل و جنگ سالار افغانی را برای تشکیل دولت جدید پس از طالبان جمع کرده بودند) یکی از مبارزات جدی و درخشان فعالین زنان هشت مارس است. روشن بودیم که دول غربی در حال جانشین کردن نیروهای بنیادگرای مذهبی دیگری بجای طالبان هستند، این در حالی بود که  برخی ها در حال هورا کشیدن برای اشغال و تجاوز نظامی "رهائی بخش و فمینیستی" ارتش های آمریکا و متحدینش در افغانستان بودند.

گوشه ای از تلاش های ما جهت ارتقا آگاهی خود و مجموعه زنان شامل دهها جلسه سخنرانی، سمینار و انتشار 18 شماره نشریه "هشت مارس" است. کوشش ما در این زمینه ارتقا دانش عمومی مان بر سر اشکال ستم بر زن، ریشه های ستم بر زن و انتقال تجارب نظری و تئوریک جنبش فمینیستی جهان به زنان فارسی زبان بوده است.

انعکاس مقاومت و مبارزه زنان ایران جهت مطالباتشان، جلب حمایت زنان غربی از این مبارزات، افشای سرکوبگری های رژیم جمهوری اسلامی در حق زنان و افشای مظاهر گوناگون این سرکوب مانند، سنگسار، طرح ارتقا امنیت اجتماعی، احکام قصاص، افشای جنایات نیروهای بنیادگرای مذهبی علیه زنان در افغانستان، عراق، تلاش برای بهبود وضعیت زنان پناهجو در کشورهای غربی و هم چنین ترکیه، از فعالیت های  مداوم سازمان زنان هشت مارس است.

ما طی دهسال گذشته تلاش های بسیاری برای اتحاد صفوف مبارزاتی زنان خارج کشور را دامن زدیم. گرچه بسیاری از فعالیت های ما همواره با سایر تشکلات زنان و در کنار تشکلات سیاسی مبارز در خارج کشور بوده است. اما شاید بتوان گفت یکی از برجسته ترین فعالیت های ما ابتکار "کارزار زنان علیه قوانین نابرابر و مجازات های اسلامی در ایران" بود. شکل گیری این کارزار، مبارزات موفقیت آمیزش، گام مهمی برای جنبش رادیکال و انقلابی زنان بود و می توان گفت کارزار زنان یک عرض اندام جدی از سوی جنبش انقلابی زنان در خارج از کشور در مقابل جمهوری اسلامی بود، بعلاوه  کارزار زنان بیان قدرتمند بخش رادیکال و انقلابی جنبش زنان  بود که  مرتبا توسط جریانات راست درون جنبش زنان حذف میشوند، گرایشات لیبرال راستی  که ویژگی شان مماشات با نظام زن ستیز حاکم است. "کارزار زنان"، با پیگیری بر روی پایه ای ترین مطالبه زنان یعنی لغو کلیه قوانین زن ستیز و مجازات های اسلامی انگشت گذاشت. طی کارزار با مجموعه ای از مقالات و سخنرانی ها، توانستیم درک خود و مجموعه زنان را از رابطه قوانین ضد زن با کل مناسبات روشن کنیم و نشان دهیم که لغو کلیه قوانین زن ستیز با واژگونی نظام موجود در کلیه وجوهش امکان پذیر است.  کارزار  زنان قادر شد نقدی جدی را علیه درک های بغایت مردسالارانه که تحت لوای "چپ"  قصد دارند مسئله زنان را دور بزنند، دامن زده و آگاهی زنان را در این زمینه ارتقا دهد.  تجربه زنان عراق و افغانستان را چون بخشی از تجربه خود دیدیم و از این منظر بطور قاطع علیه هرگونه ادعای دول امپریالیستی تحت عنوان "رهایی" زنان ایران مرزبندی کردیم. هم چنان که تاکید داشتیم هرگونه تحولی در موقعیت زنان ایران، نه از طریق سازش با نظام جمهوری اسلامی که از مسیر آماج قرار دادن این رژیم پیش خواهد رفت.

همانطور که گزارشات و اطلاعیه ها نشان می دهد  تشکل زنان هشت مارس مانند هر ارگان زنده و پویا، دوره هایی پر فراز و نشیب، پیشروی، مکث و تامل، اشتباه و تصحیح،  اما تلاش خستگی ناپذیر را از سر گذرانده است. برخی آمدند، برخی رفتند، اما همواره تعهدی بود که تحت هر شرایطی راه باید ادامه یابد.

طی ده ساله گذشته، در زمینه  ارتقا آگاهی زنان، دخالت گری در صحنه سیاسی و تلاش برای اتحاد صفوف زنان تلاش های چشمگیری انجام دادیم، تلاش هایی که بدون شک نمی توان از کتاب پر ورق تلاش های زنان طی چند دهه گذشته جهت دست یابی به آزادی و رهایی حذف کرد.

مجموعه ای که پیش رو دارید، در حقیقت ثبت تجاربی است که فقط متعلق به ما یعنی سازمان زنان هشت مارس، نیست. از لحظه ای که یک جمع  فعالیت های آگاهانه ای را در خدمت به رهائی ستمدیدگان سازمان می دهند،  از آن لحظه به بعد، همه چیز به اقیانوسی که خود این زنان از آن برخاسته اند باز می گردد و تبدیل به تاریخ پیشروی ها، عقب گردها، دانستن ها و ندانستن های آنان می شود. این ضرورت ما را بر آن داشت که این اسناد را تا جایی که امکان داشت، از گوشه و کنار کتابخانه های خانگی و اینترنتی یافته و در مجموعه حاضر منتشر کنیم.

ژوئن 2008

 

جهت تهیه این کتاب لطفا توسط ایمیل زیر با ما تماس بگیرید.

 

zan_dem_iran@hotmail.com

zan_dem_iran@yahoo.ca