تجاوز به یک زن، تجاوز به همه زنان است!

در چند هفته گذشته بسیاری از زنان خبرنگار، دانشجو، دانش آموز و... سکوت درد‌آور و زجردهنده را شکستند و در شبکه‌های اجتماعی خصوصا توئیتر تجربه‌های تلخ خود را از آزار جنسی و تجاوز به‌میان آوردند. هر روز زنان بیشتری سکوت را می‌شکنند. پای متجاوزین و آزار دهنده‌گان جنسی در حوزه‌های مختلفی هم‌چون نویسنده، عکاس، موزیسین، استاد دانشگاه، معلم، کارگردان، مدیر تورهای گردشگری و.... به‌میان آمده است.

کشتار یک نسل از آزادی‌خواهان، در دهه ۶۰ و تابستان خونین ۶۷ !

ما فرامش نمی‌کنیم و نمی‌بخشیم اعدام مصطفی صالحی را که همین هفته اجرا شد. «جرم» مصطفی، این کارگر زحمت‌کش نجف آبادی، بلند کردن صدای اعتراض‌اش به گرسنگی، فقر و بی‌آینده‌گی بود که در خیزش دی ماه ۹۶ با صدای هزاران نفر دیگر از تحتانی‌ترین اقشار و طبقات جامعه در هم پیچید.

علی نژاد و ارشاد، ارتجاع و انقیاد

مسیح علی‌نژاد با استفاده از موج عظیم نارضایتیِ یکی از تحتِ ستم‌ترین اقشار جامعه یعنی زنان از یک‌سو و محروم بودن‌شان از تشکلات رادیکال و انقلابی در ایران از دیگر سو، با حمایت‌های گسترده‌ی مالی و رسانه‌های امپریالیستی، در کنار بزرگ‌ترین دشمنان زنان نه‌ تنها در ایران بلکه در سراسر جهان قرار دارد.

فرزانه انصاری فر و سایر دستگیر شدگان اعتراضات بهبهان را فورا آزاد کنید!

فرزانه خواهر فرزاد انصاری فر، یکی از جانباختگان اعتراضات آبان ۹۸ توسط نیروهای امنیتی در ۲۶ تیر ۱۳۹۹ برابر با ۱۶ جولای ۲۰۲۰ در بهبهان بازداشت شد.

سلبریتی های خود فروخته!

جمهوری اسلامی مانند هر حاکمیت ارتجاعی نظم یافته بر اساس حذف دیگری، نیازمند ایجاد و به کارگیری بازوهای توجیه در تمامی عرصه‌هاست. حذف زنان با فرمان حجاب اجباری و اعمال وحشیانه‌اش بر تن و جان آنان، حذف خلق‌ها با یورش به ترکمن صحرا، کوردستان و خوزستان، حذف مبارزین و انقلابیون برای استحکام استقرار ضدانقلاب، حذف روشنفکران، نویسندگان و هنرمندان راستین ازعرصه‌های فرهنگی و هنری و...........
در این پروسه‌ی حذف دیگری‌ها، دستگاه سرکوب همیشه خودی‌هایی را به عنوان تنها و بهترین گزینه‌ی ممکن، چماق‌وار بر سر مردم کوبانده است. چنان که «انتخاب» همیشه و همواره، تنها میان «خودی‌ها»ی گذشته از صافیِ سرکوب و تقدیس‌گران آن به عرصه ی امکان می‌رسند.

در هم کوبیدن ماشین سرکوب رژیم جمهوری اسلامی با سرنگونی انقلابی آن گره خورده است!

جمهوری اسلامی در شرایطی که بحران اقتصادی و سیاسی محاصره‌اش کرده، از زاویه بین‌المللی و روابط‌‌اش با امپریالیست‌ها خصوصا آمریکا با بحران عمیق‌تری روبروگشته، در شرایطی که ویروس کرونا و گسترش آن در اقصی نقاط جامعه، جان میلیون‌ها نفر را به خطر انداخته، فقر، بی‌خانمانی، بیکاری، گرسنگی دامن اکثریت مردم تهی‌دست و زحمت‌کش جامعه را گرفته، شیوع ویروس پدر/مردسالاری که در خشونت‌های وحشیانه تبلور وسیع یافته است و.... تنها یک راه را برای جلوگیری از وقوع هر خیزشی از جانب زنان و مردم تهی‌دست شهر و روستا برای جلوگیری از فروپاشی خود می‌بیند: سرکوب وحشیانه، گسترده و خونین.

غلیان خشم مردم آمریکا، سیستم نژاد پرست و فاشیستی را به چالش طلبیده است!

خیزش توده‌های جان به لب رسیده خصوصا جوانان شورشگر در آمریکا پس از قتل وحشیانه جرج فلوید،علیه کشتار، نژاد پرستی، فقر، گرسنگی، بیکاری، بی‌آینده‌گی، ستم جنسیتی، مرگ گسترده در نتیجه ویروس کرونا و فاشیسم و... برخواسته از سیستم سرمایه داری‌- امپریالیستی که زانو بر گلوی میلیون‌ها انسان نه تنها در آمریکا بلکه در سراسر دنیا نهاده است، امید و شور و شعفی وصف ناشدنی در میان همه ستمدیدگان به‌ وسعت جهان برای تغییر این اوضاع دهشتناک به‌ وجود آورده است.

به یاد رفیق آذر درخشان

رویای آذر نابودی جهان کهنه و پوسیده سرمایه‌داری بود. آذر خشم و نفرتی عمیق نسبت به سیستم سرمایه‌داری‌ هم از نوع رژیم زن ستیز و پدرسالار جمهوری اسلامی و هم از نوع امپریالیست‌های مردسالار داشت.

قتل زنان از ایران تا پاکستان، از مکزیک تا انگلستان، از هند تا آمریکا ...!

سالانه بیش از ۵۰۰۰ زن در سراسر جهان تنها قربانی قتل ناموسی می‌شوند. همین چند روز پیش، «هاجره» زن جوان باردار از بلوچستان ایران که تنها، «شک» شوهر معتادش منجر به خوراندن اسید به او، تکه‌تکه شدن با چاقو و سرانجام سوزاندنش شد. کمی دورتر از بلوچستان، دو دختر نوجوان از پاکستان که پخش ویدئوی معاشقه‌شان با یک مرد منجر به قتل‌شان شد.... زنانی که تنها به دلیل رسانه‌ای شدن از قتل‌شان خبردار شده‌ایم. زنانی که جرم‌شان «زن» بودن در مناسباتی بس عقب‌مانده و پوسیده است که در آن هرگونه شایعه سازی ناموسی، اقدام به جدایی و طلاق از سوی زنان، مقاومت در برابر ارزش‎ها و ﺑﺎورﻫﺎ و تعصبات سنتی یا مذهبی در رابطه با رفتار و نقش زنان، هر نوع رابطه و اظهار علاقه و عشق به جنس مخالف و یا هم‌جنس، مساوی با تحقیر، ضعف، بی‌آبرویی و شرمی است که تنها خون می‌تواند آن را پاک کند!

جنایت دیگری توسط مرزبانان رژیم شونیست و ارتجاعی جمهوری اسلامی علیه کارگران افغانستانی!

جنایت دیگری توسط مرزبانان جمهوری اسلامی علیه کارگران افغانستانی در آستانه اول ماه مه، انجام گرفت*. مرزبانان جمهوری اسلامی ۵۰ نفر کارگر افغانستانی که قصد داشتند از مرز عبور کرده تا خود را به ایران برای پیدا کردن کار و نجات از گرسنگی برسانند، دستگیرنموده و آنان را لخت و شکنجه کردند و سپس به رودخانه انداختند . طبق گفته های کسانی که نجات یافته اند، بیش از ۳۰ تن از این کارگران افغانستانی جان خود را از دست داده اند. در میان آن ها کودک کار ۱۱ ساله نیر دیده شده است.