ال جی بی‌تی کیو پلاس‌های افغانستان در سایه وحشت از مرگ

هرچند آمار و ارقام مشخصی از شکنجه، تجاوز، زندان، قتل و مهاجرت افراد ال‌جی‌بی‌تی‌کیو پس از حاکمیت طالبان و حتی پیش از آن وجود ندارد و گزارشات متعدد، منقطع و غیر یکدستی وجود دارند، اما با آنهم نظر به یک گزارش از سازمان افغان ال‌جی‌بی‌تی‌، بیش از ۸۳۵ درخواست کمک از اعضای جامعه رنگین‌کمانی در افغانستان دریافت کردند. ۷۲ درصد این افراد به آن‌ها گفتند که مستقیما از سوی طالبان مورد آزار و اذیت قرار‌گرفته‌اند. ۶۷ نفر توسط طالبان مورد تجاوز جنسی قرار‌گرفته که بیشتر آن‌ها افراد ترنس‌جندر و زنان هم‌جنس‌گرا بودند. ۸۶ درصد از این افراد گفته‌اند که در طول زندگی توسط خانواده و دوستان خود مورد آزار و اذیت قرار‌گرفته‌ بودند.

« با این که ١٩ سال از سن‌ام می‌گذرد، اما مثل یک زن چهل‌ساله شده‌ام »

از زمان به قدرت رساندن طالبان توسط امپریالیست‌های آمریکایی، ابعاد خشونت‌های وحشیانه بر زنان گسترش بی‌سابقه یافته است. روزی نیست که امارت اسلامی طالبان هم از طریق انواع و اقسام احکام زن ستیزانه مبتنی بر شریعت اسلامی‌شان و هم با گسیل نیرو‌های ضد زن سرکوبگر به زنان حمله نکند و زندگی را بر آنان تنگ‌تر نکند. در نتیجه احکام صادره ضد زن، خشونت‌های خانگی بر زنان بیش‌از‌پیش گسترش یافته و خانه بدل به قتلگاه زنان شده است.

طالبان زنستیز و دشمنی با زنان!

اما طالبان این بار نمی‌تواند هم چون دوره اول حاکمیت خود زنان را به خانه‌نشینی وادار کنند. چرا که از آن زمان تا کنون مبارزات گوناگونی از جانب زنان علیه قتل «ناموسی»، علیه ازدواج اجباری، علیه چند همسری و... پیش برده شده است. هم چنان زنان تحصیل کرده نسبت به گذشته افزایش داشته است. زنانی که در دانشگاه، مدارس و ادارات مشغول به‌کار بودند.

دلایل افزایش ازدواج اجباری زیر حاکمیت طالبان

ازدواج اجباری، یکی از مصداق بارز و روشن پایمال کردن حقوق اساسی (حق آزادی انتخاب) یک فرد است و هم چنان یکی از نمونه های خشونت جنسیتی نیز محسوب می شود. زنان و کودکان دختر قربانی اصلی این عمل و یا معامله اند. کشورهای سنتی، عقب مانده و اسلامی مانند افغانستان، ایران، پاکستان و سایر کشورهای اسلامی، بلندترین آمار ازدواج های اجباری را دارند. اما در افغانستان اکثر ازدواج ها اجباری و بدون رضایت زن صورت می گیرد و در نقاط دور افتاده و قریه جات ازدواج اجباری یک سنت و رواج پسندیده است.

سایه های ناپیدای تبعید جنسیتی_حکومتی زنان در دور دوم ارتجاع امارتی!

تنها راه نجات زنان، آگاهی- بیداری- و بیزاری از سکوت است، برای برهم زدن و گردن زدن این مناسبات مرد/ پدرسالارانه نیاز به برهم‌ زدن مناسبات سرمایه‌‌دارانه و ایستادگی در برابر پایه‌های استحکام امپریالیسم که عبارت از ناسیونالیسم و اسلام‌سیاسی اند، داریم. جامعه طبقاتی اسکلیت نظام‌سرمایه‌داری و مردسالاری است.

زنان و ضرورتِ داشتنِ تشکلات مستقل و انقلابی در افغانستان!

ما زنانی که با ظلم و ستم دست و پنجه نرم می‌کنیم و نطفه‌های تشکیلات انقلابی‌مان را در شرایط خفقان و دیکتاتوری بنیادگرایان اسلامی طالب پی ریخته‌ایم، باید مبارزه خود را با هدف سرنگونی انقلابی امارت اسلامی طالبان پیش برده و برای جامعه‌ای مبارزه کنیم، که در آن انسان‌ها فارغ از جنسیت بتوانند برای پیشروی کل جامعه مبارزه متحدانه‌ای را سازماندهی کنند. مبارزه‌ای که به هر شکل از ستم و استثمار نقطه‌ی پایان بخشد.

از سلیطه خواندن زنان در ایران تا شلیطه خواندن زنان در افغانستان

از آنجایی که زنان در افغانستان همچنان با عین همین کلیشه‌ها تحت عنوان شلیطه، بی‌حیا، فاحشه و... مواجه‌اند، خواستم که روایات تجربی زنان تحصیل‌ کرده طبقه متوسط و آنهایی را که نسبت به موقعیت اقتصادی_اجتماعی و فکری شان از افکار سنتی و نقش‌های سنتی زنانه، خودشان را دورتر احساس می‌کردند و از این رو، بیشتر در معرض آزار جامعه با این کلیشه‌ها قرار داشتند مورد بازتاب قرار دهم.

تشکیلات انقلابی زنان ضامن پیشروی جنبش انقلابی زنان در افغانستان

در دوسال و نیمی که از به قدرت رساندن طالبان، این نیروی بنیادگرای اسلامی که تا مغز استخوان، زن ستیز و ضد مردمی است می‌گذرد. در این مدت جنگ طالبان در تمام ابعاد علیه زنان سازماندهی شد. دو سال و نیمی که ستم جنسیتی بر زنان یکی از اصلی‌ترین برنامه‌های امارت اسلامی طالبان را تشکیل داد. دو سال و نیمی که طالبان با صدور فرمان‌های ضد زن و با حمله به زنان برای خانه‌نشین کردن آنان، افغانستان را به جهنمی برای زنان بدل کرده است.

اهمیت جنبش رادیکال زنان در افغانستان!

بناً آنچه که جنبش زنان در افغانستان میخواهند و هدف قرار دادند بسیار وسیع است و محدود به آزادی زنان نمیتواند شود هر چند تاکید اولیه شان بر نجات زنان است اما این جنبش، این را به خوبی درک کرده است، که زنان تا حضور استعمار، اشغال و ایادان داخلی آنها هرگز آزاد نخواهند شد و یک سری مهمی از آزادی زنان وابسته به آزادی جمعی توده‌هایی اشغال شده است.

روایتی از زلزله هرات - ارسالی از افغانستان

هر شهروند ساکن هرات، روایت به خصوصی دارد از زلزله؛ حادثه‌ای که به جان و مال و روان همه آسیب رساند. می‌دانم روزی زمین آرام خواهد گرفت اما قلب‌های ما آرام نمی‌گیرند. ما همه در این رنج شریک بودیم و با هر زنده جانی که زیر آوار ماند، جان دادیم.