گزارشی از برنامه معرفی کتاب " خیزش زنان ایران در اسفند 57 " در دانشگاه تورنتو
مونا امیری
روز یکشنبه 7 آپریل به کوشش شهرزاد مجاب و کلاس "زنان و انقلاب در خاورمیانه " و بمناسبت چهل سال مطالعات زنان در دانشگاه تورنتو، برنامه ای به منظور معرفی دو جلد کتاب "خیزش زنان ایران در اسفند 57 " با حضور نویسندگان آن آقای ناصر مهاجر و خانم مهناز متین در دانشگاه تورنتو برگزار شد.
در این برنامه که بیش از 80 نفر شرکت کرده بودند در ابتدا شهرزاد مجاب ضمن خوشامدگویی به مهمانان برنامه و حاضرین، در معرفی این دو نویسنده گفت: "برای معرفی این دو نویسنده بهترین کار این است که از کارها و دستاوردهای بسیار مهمی که برای ما داشته اند صحبت کنم تا اینکه معرفی شخصی از آنها انجام دهم و اینها بعنوان دو پژوهشگر توانا و خود ساخته هستند، خود ساخته به این معنی که خارج از محیط آکادمیک و چهار چوب دانشگاهی به این نوع پژوهشها می پردازند و دست می زنند و زمینه کارشان تاریخ اجتماعی ایران است و تمرکزشان روی مسئله زنان و زندان است که اهمیت زیادی دارد و من خیلی از آن بهره برده ام. ایشان در ادامه گفت: این دو جلد کتاب که در حدود هزار صفحه است هر دو تحت عنوان " خیزش زنان ایران در اسفند 57 " است که جلد اول بنام تولدی دیگر و جلد دوم بنام همبستگی بین المللی است. شهرزاد در ادامه گفت: اهمیت معرفی این دو کتاب به چند نکته خلاصه می شود یکی اینکه تاریخ نگاری همیشه یک کار سیاسی بوده است. تاریخ امروز با توجه به تنوع و عدم همگونی که دارد از دیدگاههای مختلف تاریخ مبارزات زنان ایران را مورد مطالعه قرار می دهد و اتفاقی که دارد می افتد این است که مسئله زنان خاورمیانه و زنان ایران در سالهای اخیر مخصوصا بعد از انقلاب 57 تبدیل شده به زنان مسلمان و از بین رفتن هویت های دیگر زنان خاورمیانه و تمام این هویتها را در قالب زن مسلمان خلاصه کردند که به نظر من این یک پروژه تاریخ سازی است به این معنی که گذشته، حال و آینده زن را فقط در چهار چوب اسلام قابل فهم می کند. نکته دیگر اینکه مردم این منطقه از دنیا ، فقط مسلمان نیستند بلکه اسلام و یا هر دین دیگری که وجود داشته باشد مخصوصا در مورد زن و مسئله پاتریاکی و مسائل و معضلات بسیار مهمی را در مورد رهائی زن مطرح می کند، مذهب معضل بسیار مهمی برای حل رهائی زن است و در تاریخ صد ساله ایران این نکته بارها ثبت شده است. او در ادامه گفت: ما در لحظه مهم تاریخی هستیم که زنان تلاش می کنند در هر کجا که هستند از قید پاتریاکی دینی رها شوند. خیزش اسفند 57 یک حادثه معمولی نبود بلکه یک نقطه عطفی در تاریخ مبارزه با رژیم اسلامی است بخاطر اینکه انقلاب مردم ایران که زنان نقش مهم و برجسته ای در آن داشتند با به قدرت رسیدن جریانات اسلامی به پایان رسید و ضد انقلاب به قدرت رسید و مبارزات زنان علیه این ضد انقلاب تا به امروز ادامه دارد . اولین یورش ضد انقلاب به زنان بود و این تصادفی نیست این سئوال مهمی را پیش روی ما مطرح می کند و خواندن این کتاب به ما کمک می کند که چرا ین یورش انجام گرفت و چرا این مقاومت هنوز ادامه دارد و اینکه چرا نیروهای چپ به زنان پشت کردند و رهائی زنان را تاریخا تکرار به این مسئله کرد که خطر عمده امپریالیسم است نه رهائی زنان. کار مهناز متین و ناصر مهاجر اهمیت بسیار دارد؛ چرا که نگارش تاریخی این دوره را انجام می دهند. به همین منظور به گردآوری مدارک، اسناد ، مقالات و...... پرداخته و همچنین با تعداد زیادی از اقشار مختلفی از زنان که در این خیزش شرکت کرده بودند و شاهدین زنده آن دوره هستند، مصاحبه کرده اند.
خواندن این کتاب باید به روشنفکران و فعالان سیاسی این هشدار را بدهد که اهمیت زنان را بعنوان یک نیروی بسیار مهم انفلابی درک کنند مخصوصا در دوران اخیرو خیزش انقلابی مردم خاور میانه و مخصوصا نقش زنان ایران در پیشبرد مبارزه علیه پاتریاکی مذهبی و اسلامی."
بعد ار این معرفی ، شهرزاد از مهناز متین دعوت به سخنرانی کرد.
مهناز متین در آغاز سخنان خود گفت: " به رغم اینکه خیزش زنان در اسفند 1357 در حافظه جمعی ما زنده است و دست کم درمیان کنشگران حقوق زن پیوسته به آن استناد می شود اما هنوز تاریخچه ای از آن در دست نداریم . تاریخچه ای استوار بر پژوهشی بیش و کم جامع که بتواند سویه های گوناگون این خیزش را ارائه کند: بستر و زمینه، دلایل و عوامل، سیر رویدادها، ترکیب شرکت کنندگان، ژرفا و گستردگی، خواست ها و شعارها ، آرمان ها و توهم ها، و سرانجام پی آمدهای این رویداد کم مانند را به عبارت دیگر، پژوهشی که چرایی و چگونگی خیزش زنان را نشان دهد. از چند ماه پیش از سی امین سالگرد جنبش رنان، به فکر تهیه مقاله ای در بازسازی این رویداد تاریخی افتادیم هدفمان در درجه نخست مستندسازی بود.
او در ادامه گفت: در میان شهادت دهندگان، فعالان زن در آن دوره هم هستند. چه آنهائی که در برگزاری روز جهانی زن در سال 1357 همت کرده بودند و چه آنها که در کار پی ریزی سازمانهای زنان بودند. شهادت آنها از این نظر اهمیت دارد که هم درک و دریافت این زنان را از مسئله زن و خیزش زنان نشان می دهد و هم ارتباط آنها را با این خیزش روشن می کند می خواستیم بدانیم این ایده رایج درست است که گویا فعالان زن که در کار تدارک 8 مارس بودند، با گفته های خمینی درباره حجاب اجباری، برگزاری روز جهانی زن را به تظاهرات خیابانی تبدیل کردند ؟ به این نتیجه رسیدیم که چنین ایده ای اساسا درست نیست. بسیاری از این زنان همانطور که خودشان شهادت داده اند، از تظاهرات زنان کاملا بی خبر بوده اند. او در مورد همبستگی بین المللی این خیزش گفت: از تاثیر خیزش زنان بر فمینیست های جهان جسته گریخته شنیده بودیم امیدی که در میان فمینیست های جهان متولد شد همبستگی بی سابقه ای را بوجود آورد. فمینیست های فرانسوی درباره این جنبش کوتاه اما فوق العاده می گویند: برای نخستین بار زنان نمی گذارند انقلابی که در آن شرکت کرده اند آن ها را بدام بیندازد. آنها نیاز و آرزوهایشان را برای نیل به آزادی بیان می کنند ..... این زنان از دور دست به ما می گویند جنبش زنان زنده است، بیش از همیشه زنده است حتی اگر در اینجا گاه بخواب می رود. راست است که جنبش زنان ایرانی ما را بیدار کرد راست است که ما را بجوشش در آورد. شاید آن را بزرگ کرده ایم .... اما زنان سرکش ایرانی وجود دارند ." از یاد نبریم که وقتی کیت میلت تردید زنان ایرانی را برای ادامه حرکت اعتراضی را دید به خود گفت: "اگر آنها می دانستند که چقدر چشم در سراسر جهان به آنها دوخته است."
مهناز متین که در دوران انقلاب 57 از فعالین و هواداران سازمان های چپ کمونیست بوده است . طبق اظهارات خودش در آن زمان هیچگونه توجه و حساسیتی به مسائل زنان نداشته است تا آنجائیکه حتی هیچ اطلاعی از خیزش زنان در اسفند 57 نداشت و چند سال بعد در تبعید وقتی که دیگر فعال حقوق زنان شده بود، پژوهش جدی در این زمینه را آغاز می کند و فکر می کند شاید بدین وسیله دینش را نسبت به این جنبش ادا کند. ادای دین به زنانی که خطر استبداد نوپای دینی را دریافته بودند و می دانستند تهاجم به جایگاه و حقوق زن، اولین گام برای تهاجم به تمامی آرزوها و امیدهای برخاسته از انقلاب است. او در زمینه مفالات متعددی که اخیرا در مورد این رویداد تاریخی پرداخته اند، می گوید این نوشته ها نه تنها تصویر درستی از آن دوران نمی دهند بلکه عنوان ها طوری انتخاب شده اند و فاکت ها طوری در کنار هم چیده شده اند که آگاهانه یا ناآگاهانه به ذهن مخاطب القا می کند که روشنفکران دست در دست رهبران بنیادگرای جمهوری اسلامی، حجاب را در ایران اجباری کردند. این نتیجه گیری نادرست، تنها مورد استقبال کسانی قرار می گیرد که دیروز در صف حزب الله ایی ها شعار یا روسری یا توسری را می دادند و امروز نظراتشان عوض شده است . هدف آنها فقط مغشوش و مخدوش کردن نقش و مسئولیت افراد و اقشار جامعه در آن دوران است چه آنهائی که قطعا مخالف حجاب اجباری بوده ولی بدلایل گوناگون در برابر اجباری شدنش مفاومت نکردند و چه آنهائی که می خواستند به زور همه ارزش های بغایت ارتجاعی را به مردم تحمیل کنند.
بخش مهمی از این کتاب به نقد جنبش چپ در مورد این خیزش مهم تاریخ پرداخته اشت. مهناز در این مورد می گوید: "نیروهای چپ، نیروهای دمکرات و به طور کلی نیروهای سکولار در برخورد به حرکت اعتراضی زنان در اسفند 57 و در برخورد به مسئله تبعیض و نابرابری جنسی، کارنامه درخشانی ندارند. در این واقعیت تردیدی نیست. هیچگونه چشم پوشی و گذشتی را در بیان این واقعیت نمی توان پذیرفت. انتقاد از چپ به گمان من، به بزرگی انتظاری از آنها بود که برآورده نشد. این واقعیت است اما نه همه واقعیت. رویکرد نیروهای چپ کمونیست نمی تواند دلیلی باشد بر کمرنگ یا بی رنگ کردن نقش بسیاری از نیروهای دیگری که در عدم حمایت از جنبش زنان سهیم بوده اند. درست مثل اینکه کاری نکردن و حرفی نزدن موجب رفع مسئولیت می شود. "
سخنران دوم ناصر مهاجر بود. او ضمن تشکر از شهرزاد که این موقعیت را بوجود آورد که آنها بتوانند در حضور این جمع باشند و به معرفی این دو اثر مهم پردازند گفت در مورد فراز و فرود این خیزش بجای اینکه یک تحلیل ارائه دهم بهتر دانستم به بررسی این خیزش شش روزه بپردازم که چگونه اتفاق افتاد با توجه به اینکه تا به امروز هنوز تاریخچه ای از این شش روز در دست نیست. ما در مورد این خیزش استناد می کنیم، فیلم وجود دارد، کتاب وجود دارد ولی واقع نگاری این شش روز را هنوز بدست نداریم. بی تردید یکی از بهترین سندی که در مورد این خیزش وجود دارد، کتاب کیت میلت (خبرنگار امریکائی که در آن زمان در ایران بسر می برد) است ولی این کتاب هم بیشتر یادمانده های ایشان است از آنچه که مستقیم دیدند و مستقیم زیستند و بجز این کتاب کار دیگری که در حد یادمانده باشد موجود نیست. او در مورد شیوه نگارش کتاب "خیزش زنان .. " گفت بازسازی آن روزها با تکیه به اسناد با وجود خبرنگاران خارجی و همچنین وجود روزنامه های ایران بویژه نقش روزنامه آیندگان بود. او عامل بلاواسطه این جنبش را سخنرانی خمینی دانست و گفت در جابجایی قدرت در بهمن 57 یک سلسله اقدامات صورت گرفت که همه این اقدامات جهت زن ستیزی داشت مانند لغو سقط جنین، لغو نظام وظیفه برای زنان، محدود کردن باشگاه های ورزشی و لغو قضاوت برای زنان بود .این اقدامات یک بیم و هراسی برای زنان در جامعه بوجود آورد بویژه برای کسانی که حساسیت آگاهانه زنانه داشتند. یک قشر متوسط زنان اجتماعی و مدرن در ایران وجود داشتند که اینها موجب تحرک آن بودند. همچنین بسیاری از زنان که در این اعتراضات شرکت کردند زنان خانه دار بودند و وجود آنها را نباید کم اهمیت دانست. او در مورد شعارهای مهمی که در این خیزش شش روزه مطرح شد از جمله شعار تاریخی "ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم " گفت این شعار به بهترین شکلی روح مبارزات مردم ایران را بعد از انقلاب بیان می کند. دیگری شعار "نه شرقی نه غربی آزادی جهانیست" شاید هیچ نیروی اجتماعی در ایران بخوبی مثل این شعار نمی تواند روح مبارزات مردم را بیان کند. یکی از نقاط مهم این خیزش شش روزه قطعنامه بسیار مهمی بود که در روز شنبه در جلو دادگستری خوانده شد که هنوز هم جایگاه مهمی در مبارزات زنان دارد. شعار آزادی شعار محوری این جنبش و دیگر اینکه شعار آزادی را با برابری حقوقی توام می کند این دو تا از ویژگی مهم این جنبش است. " در ادامه ناصر مهاجر مروری تحلیلی بر این خیزش شش روزه داشت
بعد ازیک تنفس کوتاه ؛ بخش دوم برنامه که شامل پرسش و پاسخ بود شروع شد.
در ابتدا آناهیتا رحمانی خاطره خود را از حضور در تظاهرات اسفند 57 بیان کرد او گفت " که همراه با عده ای به طرف وزارت کشور راه پیمائی کردند. می گفت هیئتی از میان تظاهر کنندگان داخل وزارت خانه می روند. با وزیر صحبت می کنند این هیئت شامل، آناهیتا، یک زن پرستار و یک زن دیگر بود. هاشم صباغئیان به آنها می گوید به زنها بگوئید شلوغ نکنند از "آقا" می خواهیم که فتوایش را پس بگیرد نگران نباشید کسی نمی خواهد بر سر شما چادر کند. " بعد از آن یکی از حاضرین سئوال کرد: چرا اسم این اعتراض شش روزه را خیزش نام نهاده اید (و نه جنبش) خیزش از چه الگوئی پیروی می کند؟ در جواب آقای مهاجر گفت خیزش ناگهانی بودن و غافلگیر بودن این حرکت را بیان می کند. این خیزش یک اپیزود از جنبش زنان است و چون آغاز دوباره ای بود برای جبش زنان، تولدی دیگر اسم گذاشتیم. او در جواب به پرسش " آیا مردان هم در این خیزش نقشی داشتند " گفت شمار مردانی که در این خیزش شرکت داشتند هر روز بیشتر از پیش می شد ما می دانیم که مردان نقش مهمی در تظاهرات روز دوشنبه داشتند. زنجیر انسانی که برای محافظت از زنان بسته بودند نشان از آن دارد. طبق گزارش خبرنگاران خارجی بسیاری از مردانی که حمایت می کردند مردان چپگرا بودند. او گفت جریانات چپ حملاتی را که مرتب به زنان می شد محکوم کردند ولی پرسش فقط محکوم کردن نبود پرسش این بود آیا از حق زن برای پوشش دفاع می شد یا نه؟ که به این پرسش جواب داده نشد. یکی از پرسشها با این مضمون بود که چون در دوران انقلاب بحث وحدت کلمه بود بسیاری از گروههای سیاسی چپ هواداران زن خود را وادار می کردند بهمین منظور روسری سر کنند که بخشی از آن برمی گردد به دورانی که سرکوب شروع شده بود. مهناز متین در جواب گفت: یک سری از سازمانهای چپ بودند که می گفتند چون به محلات کارگری می روید گاهی تشویق می کردند که زنان هوادار خود روسری سر کنند که برخوردی پیش نیاید....... و این یک نگاه مرد سالارانه در جنبش بر روی مسائل زنان بود. در جنبش سال 68 فرانسه، زنان همین تجربه ما را داشتند و می گویند که در آن زمان جرات نداشتند مسائل زنان را مطرح کنند....
در جواب یکی از حاضرین که سئوال کرد "دلیل عدم ادامه کاری این جنبش چه بود با توجه به اینکه سرکوب به آن شدت نبود ......" آقای مهاجر گفت: در دو روز آخر این خیزش، سیاست سرکوب را اعمال کردند ولی قبل از آن سیاست وحشت پراکنی بود وبا تبلیغات دروغین سعی در انشقاق صفوف و شکستن آن داشتند ولی در دو روز آخر حتی با قمه، چاقو و انواع سلاح سرد حمله کرده و از نیروهای سرکوب استفاده کردند...... این وحشت را نیروهای شرکت کننده احساس کردند چه نیروهای غیر متشکل و چه نیروهای متشکل حس کردند که از طرق دیگری باید ادامه داد و فضائی که در جامعه بود این بود که تمام کنید. این نگاه در جامعه ما وجود نداشت که در پیکار برای دمکراسی، جنبش زنان و نیرو زن یکی از ستونهای این پیکار است و چون این نگاه وجود نداشت، این مبارزه (جنبش زنان) مبارزه ای بود که اصلا بعضی وقتها مزاحم بود..... چرا امروز هر حرکت زنان مورد استقبال قرار می گیرد چون امروز به این درک تاریخی و این آگاهی دست یافته ایم که اگر برای دمکراسی مبارزه می کنیم یکی از نیروهایش نیروی جنبش زنان است. در این جنبش، روشنفکران بنام جامعه که بعضی از آنها از بسیاری از نیروهای سیاسی با نفوذتر بودند یکی نبود که بگوید چرا زن باید حجاب داشته باشد این حق زن است چه با حجاب چه بی حجاب. این صدا در انقلاب مشروطیت ایران وجود داشت. روشنفکران جنبش مشروطیت و پیشامشروطیت ایران مردان روشنفکر ما در کنار زن بودند و از آزادی زن صحبت می کردند می دانستند آزادی در این مملکت تحقق پیدا نمی کند مگر اینکه زن از این قیود رها شود ولی در این مقطع تاریخی به دلایلی که جای بحث دارد این نگاه در بین روشنفکران وجود ندارد. بنابراین ما هیچ روشنفکر جدی نمی بینیم که روی حجاب موضع بگیرد. انگشت شمار صداهایی هست که نمی رسد. بنابرین، این شامل نیروهای چپ، لیبرال ،سکولار، و.... می شود. فقط احزاب سیاسی نبودند که مثلا می گفتند رفیق به تظاهرات می روی برای احترام یک روسری سر کن...... این را در یک نگاه وسیعتر تاریخی باید نگاه کنیم. باید ببینیم این پروسه ترانزیسیون، پروسه گذار ما از مناسبات پیشامدرن به مناسبات مدرن چه طور پیش می رفت. چگونه این مردم می توانند با پذیرش همدیگر، نه با حذف همدیگر و نه با سانسور خودشان با آزادی در کنار همدیگر قرار بگیرند. ما تا آنجائیکه می شد در کتاب به دید و نگاه های چپ انتقادی برخورد کردیم اما غیرمنصفانه است و گرفتاری های بزرگ جامعه را ندیدیم اگرفقط مسئله را در چپ ببینیم .باید مسئله را در کل جامعه ببینیم که آن روز همه این فشار را که از هر سرکوبی بدتر بود کنار گذاشتند و گفتند تمام کنید ، مسئله اصلی فقط لچک نیست آلان مسئله امپریالیسم و غیره است.... "
این برنامه با استقبال خوبی همراه بود .سخنرانی ها و گفت وشنود بسیار مفید و خوبی انجام شد که تا به امروز بعد از این همه سال که از این خیزش و جنبش نوین زنان می گذرد، به این روشنی طرح نشده بود. جا دارد که از این پژوهشگران تشکر و قدردانی کرد که توانستند بخش مهمی از تاریخ جنبش زنان را روشن و ثبت کنند. در ضمن در گوشه ای از سالن میز کتابی دایر بود که شامل مجموعه ای از کتابهای خاطرات زندان، مسائل زنان و غیره بود .استقبال خوب شرکت کنندگان از خرید این دو جلد کتاب نشان از تاثیر مثبت این برنامه بر آنها بود.
15 آپریل 2013