گسترش مبارزه دانشجویان با حجاب اجباری

راه را برای پیوند با سایر اشکال ستم و استثمار هموار می‌کند

روز دوشنبه 23 اردیبهشت جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران در مقابله با طرح حجاب و عفاف و آزار دانشجویان دختر و در پاسخ به فراخوانی از سوی «تشکل‌های مستقل دانشجویی» دست به اعتراض زدند. این اعتراض را به‌حق باید ادامه‌ی آتش خشم جوانانی دانست که روزبه‌روز زبانه‌های آن شعله‌ور‌تر می‌شود. خشمی که زبانه‌اش از هرکجا سر بکشد بیشتر و بیشتر نشان‌دهنده‌ی پیوند تمام مبارزاتی است که از دی‌ماه ۹۶ شکل‌گرفته است. دانشجویان بار دیگر اعلام می‌کنند که «ذلت نخواهند پذیرفت». اعلام می‌کنند که حجاب اجباری «تعرض آشکار به حریم خصوصی و نقض مستقیم حقوق انسانی» است. «ستم عریان بر زنان» است. ذلت است. همان‌گونه که «بی‌کاری و بی‌گاری» ذلت است. نداشتن ابتدایی‌ترین‌ها هم‌چون «نان، کار، آزادی»، ذلت است.

این بار گویی چیز دیگری نیز در حال شکل‌گیری است. مسئله‌ی مبارزه با حجاب اجباری در حال پیوند خوردن با مبارزات دانشجویی، کارگری و ... است. گویی نطفه‌های شکل‌گیری مبارزاتی را می‌بینیم که در حال جمعی و متشکل‌تر شدن، سازمان‌دهی شدن و جنبشی شدن است. جنبشی مردمی که با خیزش دی‌ماه ۹۶ فصل نوینی را در مبارزه با رژیم زن‌ستیز جمهوری اسلامی رقم زد. جنبشی متعلق به کارگران، مال‌باختگان، فعالین محیط‌زیست، معلمان، بی‌کاران و فرودستان جامعه و ... زنان. دانشجویان و زنان در مبارزات روز کارگر شرکت می‌کنند. زنان دانشجو دستگیرشده‌اند. فریاد نام‌شان و تصویر بدون حجاب‌شان در این اعتراض نیز هست. وجود و حضور جسورانه‌ی زنان درصحنه‌ی تمام مبارزات جامعه غیرقابل‌انکار است. همان‌طور که ستم عریانی که به‌اجبار حجاب بر آنان وارد می‌شود روزبه‌روز غیرقابل‌انکار می‌شود.

مهم‌تر از آن اما شروع یک خط‌کشی صریح با تمامی نیروهای فرصت‌طلب هم‌چون مسیح علی‌نژاد است. «علی‌نژاد و ارشاد، ارتجاع و انقیاد!» پیامی که برخی دانشجویان به چنین افراد و درواقع نیروهایی اعلام کردند، اهمیت بسیار زیادی داشت. بیهوده نیست که رسانه‌های اصلی هم چون بی‌بی‌سی، صدای آمریکا، من و تو و ... این بخش از شعارها را کاملن سانسور کردند. علی‌نژاد به‌درستی در سوی دیگر محور «دو ارتجاع» قرار دارد. اگر گشت ارشاد و طرح‌های عفاف و حجاب اجباری و ... نمایش انقیاد زنان و تضمین آن است، آن‌چه امثال علی‌نژاد و دیگر نیروهای وابسته به امپریالیست‌ها بسیار فرصت‌طلبانه در حال حقنه کردن به جنبش مبارزه با حجاب اجباری‌اند نیز چیزی جز عقب‌گرد و عمیق‌تر شدن انقیاد دوباره برای زنان نیست. آویزان شدن به «مراحم» امپریالیسم آمریکا و یا در بوق و کرنا کردن همان آلترناتیوی که مردم ۴۰ سال پیش آن را سرنگون کردند به‌درستی ارتجاعی است. «آزادی و دمکراسی»‌شان برای پیاده کردن منافع این قدرت‌ها و منافع خود است. دیدیم که تحت نام آزادی زنان و دمکراسی چه بر سر زنان افغانستان، عراق و ... آمد. تکرار همان راه‌کار انتخاب بین بدتر و بدترین است درحالی‌که مردم و دانشجویان هم‌چنان فریاد می‌زنند که ماجرای اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی در کل تمام است! این رژیم را نه می‌توان اصلاح کرد و نه با یک جایگزین ارتجاعی دیگر سرهم‌بندی کرد. نه به عقب باید رفت و نه در انقیاد باید بود.

شعارهای دانشجویان به‌درستی آغازگر یک قطب‌بندی مشخص و نوید فضایی تازه در جنبش مبارزات مردم و مبارزات زنان بود. نشان داد که مبارزه با حجاب اجباری برخلاف آنچه نیروهایی هم چون علی‌نژادها و دارو دسته اصلاح‌طلبان و سابقن اصلاح‌طلب و ... با آب و لعاب «تحلیل» می‌کنند نه‌تنها فردی نیست، نه‌تنها غیرسیاسی نیست، بلکه ارتباط گسست ناپذیری با جنبش مبارزات مردم با بی‌کاری، فقر و استثمار، گرانی، فساد، بی‌خانمانی و بسیاری دیگر دارد. هرچند این تنها شکفتن جوانه‌ای در فضای مبارزات زنان و مردم است اما آن‌چه اهمیت بسیار دارد این است که بتوان آن را شکوفاتر و گسترده‌تر کرد. باید بر گسترش و هدفمند بودن آن در خدمت به سرنگونی رژیم زن‌ستیز جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگر دمید و آن را آگاهانه‌تر کرد. «دو ارتجاع» را، ارتجاع اسلامی و نیروهای قدرت‌طلب و منفعت‌طلب امپریالیستی و وابستگان آن را که سخن‌پردازی‌های‌شان و مخالفت‌شان با جمهوری اسلامی و یا حجاب اجباری هیچ ربطی به منافع مردم و زنان ندارد باید بیش از این افشا کرد. جهت‌گیری‌ها را باید صریح‌تر نشان داد و ارتباط مبارزات گسترده مردم با هم را باید بیشتر مشخص کرد. باید سدی ساخت، متشکل‌تر و محکم‌تر شد؛ متشکل در یک جنبش انقلابی. جنبشی که مبارزه‌ی زنان با حجاب اجباری را به‌عنوان یک جهت‌گیری استراتژیک از مهم‌ترین و مرکزی‌ترین مبارزاتی می‌داند که به معنای واقعی کلمه نه‌تنها لرزاننده‌ی یکی از پایه‌های مهم استحکام رژیم جمهوری اسلامی است، بلکه نقطه‌ی گشایش مهمی در خدمت به بر هم زدن و زیرورو کردن هر چه بیشتر مناسبات مردسالارانه و ستم‌گرانه، استثمارگرانه و نابرابر قدرت در جامعه است. محک و مهر آشکار ورشکستگی خفت‌بار انقلاب «اسلامی» است. آغازی بر پایان برده‌گی، تحقیر و فرودستی نیمی از جامعه است.

این است وظیفه‌ی خطیری که در برابر فعالین جنبش انقلابی زنان و جنبش انقلابی مبارزات مردم با دو ارتجاع و وابستگان آن‌ها قرار دارد.

سازمان زنان هشت مارس (ایران- افغانستان) - انگلستان

۲۵ اردیبهشت 1۳۹۸   می 2019