نامه ای به فرزندانمان که در آینده به دنیا خواهند آمد

نامه ای به فرزندانمان که در آینده به دنیا خواهند آمد. ( ارسالی به زنانی دیگر(

نامه ای به فرزندانمان که در آینده به دنیا خواهند آمد.

 فرزندنم، زمان نوشتن این نامه سال 1388 است. زمانی که این نامه را می خوانی حتما شرایط به گونه ای دیگر است. حتماً جهان دیگر زیر چکمه های امپراطوری خونخوار سرمایه داران لگدمال نمی شود. حتماً منافع اقلیتی حریص و جنگ طلب و زورمدار، زندگی کودکان، زنان و مردمان زحمتکش جامعه را تهدید نمی کند. حتماً صاحبان صنایع، کارخانه دارها با استفاده از منابع طبیعی و استثمار میلیاردها انسان جان آدمی و محیط زیست و هوای پاکیزه را به یغما نمی برند. حتماً تفاوتی بین نژادها، قومیت ها و شمال و جنوب نیست. حتماً زباله های اتمی ناشی از انفجارهای هسته ای جان هزاران کودک را با نوشیدن آب و مواد غذایی آلوده نمی گیرد. حتماً دیگر از ایدز و فقر و تن فروشی و خودکشی و افسردگی خبری نیست. حتماً بهاران خجسته، از راه رسیده است.

 اما امروز، زمان نوشتن این نامه در ایران خبرهای دیگری است. امروز چوبه های دار و اعدام برپا می شود. اعدام هایی که در دهه شصت جان هزاران مبارز راه آزادی و برابری را در مخفی گاه های اوین و دیگر زندان ها گرفت. اعدام ها امروز علنی است چرا که دیگران ببینند و بهراسند و دم خود فرو برند.در توشۀ جمهوری اسلانی طی سه دهه جز سانسور و توقیف و زندان و شکنجه و اعدام و فقر و فلاکت و بیکاری و فساد، چیز دیگر یافت نشد.

حتماً از جنبش زنان، دانشجویان و روشنفکران چیزها شنیده و خوانده ای. مصلحت جویان مصالحه گر اصلاح طلب سعی در کنترل جنبش مردم و تقلیل خواسته های آنان داشتند ولی مردم آنان را واگذاشتند و خود پیش رفتند. خود پیش رفتند و برچسب ساختارشکن و محارب را بر جان خریدند.

نداها، زهراها، سهراب ها، اشکان ها، علی ها و حسین ها در خیابان ها و کهریزک ها و اوین ها جان شیرین دادند تا کام دیکتارتورها تلخ تر شود ولی تو دیدی عاقبت کار را ,که پیروزی از آن انبوه مردم بود.

تاریخ رقم زد شهامت و  تسلیم ناپذیری مردم به جان آمده را در این ماه ها و ماه های بعد که ادامه یافت. خیزشی پهناور و رادیکال تر که هراس به جان دیکتاتوری و جیره خوارانش انداخت و هراسشان به حق بود که این بار پایان کار سیه روزان از راه می رسید. هراسشان به جا بود چرا که مردم حصارهای اوین را شکستند و فرزندان شکنجه دیده شان را روی دوش به هوای آزاد و آزادی سپردند. هراسشان به جا بود چرا که آمرین و عاملین هزاران جنایت آشکار و نهان بودند .هراسشان به جا بود چرا که شعار "نترسید نترسید ما همه با هم هستیم"  را به شعار "بترسید بترسید ما همه با هم هستیم" تبدیل شد. هراسشان به جا بود چرا که مردم فولاد آبدیده شده بودند و فولاد را چه باک از زنگ خوردگی خرافه و خرافه پرستی .

جنبش های دانشجویان، زنان، هنرمندان، کارگران و دیگر زحمتکشان درس های عمیقی از خیزش های 88 آموختند.آموختند که دیکتاتوری حاکم بر کشورشان برای بقای خود حاضر به مصالحه و ساخت و پاخت و دادن امتیازخاک و آب و نفت به هر نیروی ستمگر داخلی و خارجی است .آنان آموختند تنهاپشتیبانان واقعی آنان مردمان آزاده و آزادیخواه جهانند نه حکومت های فرصت طلب و منفعت جو که ریاکارانه بر طبل دفاع از جنبش های آزادی خواهانه می زنند ولی با گرفتن امتیاز از حاکمیت های دیکتاتور(ویا حمایت از بخش رفرمیست آن) نهایتأ سعی در خفه کردن آن دارند.

 اما فرزندم، آگاهی و دانش و همبستگی انقلابی امید مردم را به بار نشاند و برگ روشنی از تاریخ بشری در سرزمینمان رقم خورد، یاد فرزندانمان که در این راه پرخطر جان دادند همیشه زنده و جاوید است.

بینا و پویا و توانا باشی