منشور ما و منشور آن ها!

بندهای این منشور به گونه ای تنظیم شده که به قدرت های امپریالیستی غرب اطمینان دهند که در صورت بر گزیدن اینان، منافع شان بهتر، همه جانبه تر و گسترده تر از دورانِ حاکمیتِ جمهوری اسلامی، تامین خواهد شد. با این هدف است که می خواهند به مردم بقبولانند که تنها از طریق دخالت امپریالیست ها می توانند از شر جمهوری اسلامی خلاص شوند. به همین دلیل کل منشور به ویژه بندهای اولیه آن، قصدشان را از مصادره کردن خیزش انقلابی روشن تر می کند: حفظ سیستم ستم و استثمارحاکم. برای حفظ سیستم حاکم است که بند مربوط به ادغام سپاه پاسداران در ارتش را پیش گذاشته اند تا به امپریالیست ها نشان دهند که اگر اینان را به عنوان راننده گان «جدید» سیستم ستمگرانه حاکم برگزینند، با اتکا به این نیروی نظامی نخواهند گذاشت مبارزات زنان و همه ستمدیدگان جامعه به سمت ریشه کن کردن بساط ستم و استثمار سرمایه داری حرکت کند.

انقلاب و رهایی زنان!

بدون شک هیچ جامعه طبقاتی از جمله پیشرفته ترین کشورهای سرمایه داری نه تنها ستم بر زن را از بین نمی برد بلکه آن را در خدمت به تداوم سیستم ستم و استثمار خود حفظ می کند. روشن است که در جوامع سرمایه داری روابط مرد سالارانه را نمی توان از طریق فرمان ها و حتی وضع قوانین از بین برد. چرا که این مناسبات از طریق روابط زیربنایی پیوسته تولید و بازتولید می شوند. بنابراین برای از بین بردن انقیاد زنان و روابط مردسالارانه باید مناسبات تولیدی استثماری را از بین برد. زنان زمانی به معنای واقعی از انقیاد مناسبات و روابط اجتماعی مردسالارانه رها خواهند شد که طبقات و مناسبات استثمارگرانه و ستم گرانه از بین برود. با این هدف است که باید زنان بویژه زنان پیشرو و مبارز برای تکامل و عمق یابی خیزش ژینا در راستای یک انقلاب واقعی حرکت کنند تا بتوانند صف وسیعی ای از زنان را در چنین انقلابی متشکل و سازماندهی نمایند.

قدرت گیری طالبان و افزایش خشونت بر زنان!

خشونت بر زنان هم ریشه تاریخی طولانی دارد. تاریخی به درازای شکل گیری جوامع طبقاتی. خشونت بر زنان طی هزاران سال و نظام های پدرسالاری در هر دوره اعمال شده است. از زمان شکل گیری سرمایه داری خشونت بر زنان به اشکال گوناگون ادامه یافته است. علاوه بر قوانین، دم و دستگاه قضایی و نیروهای سرکوبگر، بکار گیری ادیان گوناگون در ستم بر همه مردم به ویژه زنان یکی از نیازهای جامعه طبقاتی بوده و هست. نظام سرمایه داری نیز از بکار گیری دین برای تحمیق توده ها به نفع ادامه یابی سیستم ستم و استثمار خود بهره گرفته و می گیرد. در همه دوران بخصوص در پنج دهه گذشته، قدرت های امپریالیستی خود از علل توسعه یابی دین در همه کشورهای تحت ستم بوده اند. انکار کردنی نیست که وجه مشترک همه ادیان، تعمیق فرودستی زنان و سرکوب آنان است. در همه ادیان مرد ها برتر از زنان هستند. در همه ادیان زن باید تابع مرد باشد. در همه ادیان وظیفه زن، بچه زائیدن و تر و خشک کردن بچه، رسیدگی به امور خانه و سرویس جنسی دادن به مردان است. در همه ادیان و دستورات در این رابطه است که از قدرت و سلطه مرد بر زن حفاظت شود.

واژه های مقدس! «آزادی»، «دمکراسی»، «حق انتخاب»

به جرأت می توان گفت که آزادانه ترین انتخابات در ایران، انتخابِ «سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی» است که زنان و مردانِ جان به لب رسیدۀ کشور، در کف خیابان جسورانه و با صدایی رسا، به کلیت نظام ستم و استثمار جمهوری اسلامی، اعلام کردند. انتخابِ «لغو حجاب اجباری» است که زنان با به آتش کشیدنِ روسری های خود در سراسر کشور، و با حضور بدون حجاب خود در اماکن عمومی، آن را اِعمال کردند. انتخابِ «لغو هر گونه نابرابری و سرکوب ملیت ها»است که در سراسر کشور در شعارهائی که در حمایت از کُرد و بلوچ و ترک و عرب و...، روی بنرها و بر سینۀ دیوارها نوشتند، آن را اعلام کردند و ملیت های مختلف با وحدت آزادانه و داوطلبانۀ خود در کف خیابان ها آن را فریاد زدند. انتخابِ «پایان دادن به سرکوب دگرباشان جنسی» است که برای اولین بار در سطح گسترده به بحث گذاشته شد. انتخاب «پایان دادن به نابرابری طبقاتی»،«نه به فقر و گرسنگی»، «نه به بیکاری و ناامنی اقتصادی» است که در شعارهای کف خیابان و در اعتصابات مختلف، محکم و شفاف، بیان شد.

حجاب اجباری و حاکمیت بنیادگرایان اسلامی

وجود دولت اسلامی دست نشانده و قوانین اسلامی نوشته به همراه قوانین غیر کتبی یا نا نوشته ای چون بد دادن، ازدواج اجباری، لت و کوب زنان، قتل ناموسی، تحقیر و توهین و هیچ شمردن زنان، زندگی را برای اکثریت زنان که در شهرها خصوصا شهرهای کوچکتر و روستا ها بسر می بردند، غیر قابل تحمل کرده بود.

جدایی دین از دولت

شکل آشکار تنیده بودن دین و دولت در ایران بیش از هر چیز در زمینه‌ی مناسبات اجتماعی عقب‌مانده و قوانین زن‌ستیزانه خود را نشان می‌دهند. ادغام دین که یکی از ستون‌های اصلی‌اش انقیاد زنان است با دولت طبقاتی که یکی از ستون‌های اصلی‌اش بر پایه‌ی اسارت زنان شکل گرفته، ستم بر زنان را تشدید کرده است. مبارزه علیه ستم بر زن را نمی‌توان به جدایی دین از دولت محدود کرد، اما این خواست از پایه‌ای‌ترین و فوری‌ترین خواست‌های زنان است. از این‌رو زنان در تحقق جدایی قطعی دین از دولت ذینفع‌ترین‌اند.

راه گاندی، راه اسارت بار

گاندی زمانی که در آفریقای جنوبی اقامت داشت، مردی به دو زن جوان هوادار او تعرض جنسی می نماید، برخورد گاندی مثل همه پدر/مردسالاران محکوم کردن زنان بود. او شخصاً موهای آن دو دختر را تراشید و اعلام کرد که "این حرکت، تضمینی است برای اخته کردن چشمان گناهکار". شباهت این دیدگاه در رابطه با موی زنان با تفکر زن ستیزانه جمهوری اسلامی تصادفی نیست، بلکه نشات گرفته از منافع طبقاتی مشترک بین آنهاست. گاندی اعتقاد داشت که این زنان هستند که عامل آزار جنسی و تجاوز به خود می باشند.

برگردان بخش هشتم کتاب: «ازگام‌های اولیه تا جهش‌های بعدی» درباره پیدایش انسان

مورگان با روشی که معمول امروزی بین سوسیو بیولوژیست ها است با این مسئله برخورد می کند: با قاطی کردن سطوح انتخاب و تاریک نمودن تمایز بین فاکتور های برنامه ریزی شده بیولوژیک و فاکتورهای فرهنگی در جوامع بشری. او بطور قطع بیان می کند که تنها روش بررسی پیدایش تکامل یائسگی در زنان بعلت مفید بودن شان برای "قبیله به مثابه کل" بوده است. زیرا که ماده های مسن نازا "منبع تجربه و خرد" (در زمینه های مواظبت از پرستاری و مراقبت از بچه ها، برای نمونه مردان منبع تجربه و دانش شکار بودند). بنابراین از نظر مورگان "جهش یائسگی" می تواند " برای موجودات به مثابه کل، انطباقی" و در خدمت انتخاب طبیعی قرار گیرد.

اتحاد و همبستگی امری عاجل و ضروری است، اما چه نوع اتحادی؟

خواست اتحاد در میان زنان و مردان معترض در خیابان‌ها و در میان نیروهای مبارز و انقلابی، خواست درست و بر حقی است و در چگونگی طی کردن پروسه صحیح مبارزه و جهت گیری‌های آتی آن نقش تعیین کننده دارد. در حقیقت مردم به ویژه آنان که در میدان نبردند به خوبی به امر حیاتی اتحاد و همبستگی وسیع برای پیشروی مبارزه واقف‌اند و در شعارهای‌شان همچون «اتحاد، مبارزه، پیروزی»، آن را پیش گذاشته اند.

زنان جسور و پیشرو

این مبارزه پرقدرت و شورانگیز و سازش ناپذیر و جلودار بودن زنان به وسعت جامعه ویژه‌گی اصلی و تعیین کننده این خیزش و یا قیام سراسری است و توانسته صفوف مبارزه علیه حجاب اجباری و آتش زدن آن را به یک فرم وسیع در بین مردان هم فراگیر کند. بستری با این مبارزه به وجود آمده است که زنان و مردان در کنار هم مبارزه را در ابعاد وسیع‌تری پیش برند. این ویژه‌گی «زنانه» نه تنها کل مردم ایران را به معنای واقعی تحت تاثیر عمیق خود قرار داده، بلکه مردم جهان به ویژه زنان جهان را تکان داده است. این تاثیر ژرفی که در نتیجۀ مبارزه زنان ایجاد شده را می‌توان در جهانی شدن شعار «زن زندگی آزادی» به روشنی دید.