روز راهپیمایی، کوله باری پر از دستاورد، تجربه و همبستگی زنان

سرمقاله نشریه شماره15  تشکل زنان 8 مارس

5 روز راهپیمایی، کوله باری پر از دستاورد، تجربه و همبستگی زنان

 

به مناسبت هشت مارس 2005 بود که جمعی از فعالین و تشکلات زنان فراخوانی به آغاز یک کارزار دادند.

"کارزار لغو کلیه قوانین نابرابر و مجازات های اسلامی علیه زنان". این فراخوان خود، حاصل دو سه ماه بحث و تبادل نظر بین عده ای از فعالین جنبش زنان بود. با انتشار فراخوان، زنان دیگری نیز به کارزار پیوستند و بحث نظری، با شور بیشتر و به طور جمعی تر ادامه یافت و در نتیجه اش تغییراتی نیز در فراخوان اولیه صورت گرفت. در شرایطی بودیم که ورشکستگی اصلاح طلبی حکومتی بر همه عیان شده بود، رژیم مذبوحانه می کوشید سرکوب زنان را تشدید کند و جنبش زنان ایران توانسته بود خود را به عنوان یکی از مولفه های جدی تحولات دموکراتیک جامعه مطرح کند و حتی  رژیم را در مواردی به عقب نشینی وادارد. در چنین شرایطی لزوم یک حرکت متحد، حرکتی که بتواند صدای مبارزات سازش ناپذیر زنان علیه حاکمیت پدرسالار را به گوش همگان برساند حس می شد.

 

 در شرایطی که جنبش زنان پراکنده است بسیاری از ما دیدیم که اتحاد عمل در کارزاری علیه قوانین ضد زن رژیم می تواند قدم اولیه ای در راستای حل این معضل باشد. چرا که شعار لغو کلیه این قوانین، آنچه را که زنان ایران در 27 سال گذشته بالفعل برایش مبارزه کرده اند متبلور می کند. ما زنان مبتکر این کارزار در تئوری می دانستیم و در عمل دیده بودیم که این خواسته ها را جمهوری اسلامی و امپریالیست ها به ما نمی دهند. خواسته هائیند واقعی و بر حق، خواسته هائیند که تحقق شان مستلزم تغییرات واقعی و ساختاری است و خواسته هائیند که مبارزه برای تحققشان می تواند آگاهی زنان از ریشه های ستم جنسی را بالا برده و به اتحاد جنبش زنان کمک کند.1اختلافات زیادی بین ما بود. هنوز هم هست. ولی آنچه باعث شد کنار هم بمانیم، این بود که زن بودیم و از ستم های ریز و درشتی که هم از طرف جمهوری اسلامی و هم در جامعه و هم در خانواده به خودمان و یا خواهرانمان رفته بود به ستوه آمده بودیم. انقلابی بودیم و می دانستیم برای موفقیت در مبارزه باید متحد شد و برای وحدت اصولی باید مبارزه کرد. درایت داشتیم و می دانستیم در عین پافشاری بر اصول، بدون انعطاف و احترام به نظر دیگران نمی توان وحدت را حفظ کرد. تجربه داشتیم و می دانستیم که هیچ بزرگی بدون سخت کوشی میسر نیست.

 

 مبارزه برای لغو کلیه قوانین نابرابر و مجازات های اسلامی فرصتی شد تا فعالین کارزار طی سخنرانی ها و جلسات حضوری و اینترنتی درک خود را از قانون و نقش آن در ستم بر زن باز کنند و به بحث بگذارند. به جرات می توان گفت برای اولین بار در جنبش زنان ایران، درک عمیق و انقلابی از مسئله قانون و رابطه آن با ستم جنسی مطرح شد2. آگاهی همواره در رها کردن نیروی انسان ها برای شرکت فعالانه در تغییر سرنوشت خود نقش داشته و در این مورد نیز چنین بود. در پروسه بحث های نظری در جلساتی که به مسئله قانون نیز محدود نمی شد (از جمله جلسه ای داشتیم در مورد انتخابات) زنان بسیاری شرکت کردند. در واقع جلسات ما از معدود جلساتی بود که همه سخنرانان، اغلب حضار و اکثر شرکت کنندگان در آن زن بودند. همه در سطوح مختلف از این بحث های نظری آموختیم، و این برای ادامه مبارزه بهتر تجهیزمان کرد.

 

هدف از مبارزه در عرصه نظری، پیشبرد بهتر و موفقیت آمیزتر مبارزه در عرصه عمل است و ما نیز می دانستیم که صحت حرفهایمان و استحکام اتحادمان در خیابان است که محک می خورد. به مناسبت های گوناگون در شهرهای محل سکونتمان به میان مردم رفته بودیم، در مورد قوانین حاکم بر ایران با آنها بحث کرده بودیم، به عنوان فعالین زنان ایران در جنبش های ضد جنگ شرکت کرده بودیم.... ولی اتحاد عمل ما در کارزار که نماینده اتحاد عمل بخش وسیعی از جنبش انقلابی زنان بود باید در یک حرکت مرکزی تبلور پیدا می کرد. هشت مارس 2006، یک سال بعد از شکل گیری کارزار، باید با هشت مارس های قبل متفاوت می بود.

 

  گفتیم به کاری جسورانه دست بزنیم، به جای اینکه مثل همیشه روز جهانی زن را به شکل محلی و معمولا در جلسات بحث و احیانا جشن برگزار کنیم، همه با هم به خیابان ها بیائیم و فریاد زنان ایران را با صدای رسا به گوش جهانیان برسانیم.... کاری بود کارستان، تا به حال به این شکل انجام نشده بود و مثل اغلب فعالیت های انقلابی چم و خم کار را باید در حین انجامش می آموختیم. تصمیم دلهره آوری بود، ولی همگی جسارتش را داشتیم. جسارتش را زنانی که هر روز و هر لحظه با این قوانین و مجریان ریز و درشتش درگیرند به ما داده بودند.

 

 تصمیم گرفتیم، تقسیم کار کردیم، فراخوانی برای دعوت به راهپیمائی نوشتیم و تصمیمان را به جهانیان اعلام کردیم. سه چهار ماه بیشتر وقت نداشتیم. باید موفق می شدیم.

  باید با فعالین زنان و نیروهای سیاسی مختلف تماس می گرفتیم و این فقط محدود به ایرانی ها نمی شد. با موانع سیاسی ریز و درشت روبرو بودیم. یکی اهمیت مسئله زنان را درک نمی کرد، یکی به اتحادهای تاکتیکی اعتقاد نداشت، یکی می گفت مسئله زنان ایران را به امپریالیسم چه کار، دیگری (و این بخصوص در میان نیروهای غیر ایرانی صادق بود) می گفت در شرایطی که آمریکا قصد حمله نظامی به ایران را دارد حمله به جمهوری اسلامی چرا.3 پیشبرد این مبارزات زمینه ای شد برای شناخت بیشتر از نیروها و نظرات موجود در عرصه سیاست و یافتن متحدین بسیاری که اسامی شان و گزیده ای از نامه ها شان را در این شماره می خوانید.

 

باید مرتب اعلامیه و بیانیه صادر می شد، باید در مورد شعارها تصمیم گیری می شد، متونی جهت معرفی کارزار به رهگذران لازم بود، نوع شرکت جریانات و احزاب سیاسی و پرچم هایشان مسئله بود... و در همه این موارد، و با وجود وقت کم و کار زیاد، موافقت جمع بزرگ و رنگارنگمان لازم بود. جلسات درونی کارزار جلوه ای بود از مبارزات نظری و اعتماد متقابلی که تا حدودی در عرض چندین سال مبارزه و تا حدودی در همین یک سال بدست آمده بود. بعلاوه کارهای به اصطلاح تکنیکی هم کم نبود: اجازه پلیس، اجاره اتوبوس، تامین جای خواب، ترجمه متون به زبان های مختلف، تهیه پلاکاردها و شعارها، تکثیر اطلاعیه ها، برنامه ریزی برای فعالیت های هنری.... کارهایی که بدون آن برگزاری راهپیمائی میسر نبود. هر کسی یک جای کار را گرفت و به هر طریقی بود و البته با کمک و امکاناتی که متحدینمان در اختیارمان گذاشتند، کار را به انجام رساندیم.

 

 این شماره نشریه را به راهپیمائی 5 روزه کارزار اختصاص داده ایم. برای اینکه باید از مبارزاتمان و از موفقیت هامان تجلیل کنیم. چرا که در جهانی که در حاکمیت ستمگران و مردسالاران است، همیشه ارزش مبارزات انقلابیون و زنان تحقیر می شود تا مبادا این مبارزات رشد کند و بساطشان را برچیند. ولی به تجلیل بسنده نمی کنیم. راهپیمائی نطفه های بسیاری در دل خود داشت4 و آموختن از آن برای موفقیت مبارزات آتی ما ضروری است. سعی کرده ایم فشرده ای از این تجربه گرانبها، و گزیده ای از جمعبندی ها را در این شماره هشت مارس منعکس کنیم. این راهپیمائی بار دیگر، به زبانی دیگر، در عرصه ای دیگر، تبلور بالندگی نیرویی بود که وارد عرصه سیاسی جامعه ایران شده است. نیرویی که نیاز و شوقش به تغییر، انرژی سرشارش، افق های وسیع و روشنی را در مقابل مردم ایران و جهان می گشاید. نیرویی که تمام آنان که خواستار تغییرات واقعی اند باید متواضعانه در مقابلش سر فرود آورند و به خواسته هایش ارج نهند. به رسمیت شناختن نیروی زنان و باز کردن عرصه برای ابراز وجودش ضامن پیروزی های بزرگ در مبارزات پیش روست.

 

  امروز خطر جنگ بر ایران سایه افکنده است. جنگی با اهداف ضد بشری و جنگی که زنان از اولین قربانیانش خواهند بود. کارزار و راهپیمائی آن نشان داد که زنان ایران می توانند نقش مهمی در شکل گیری یک قطب سوم در جهان امروز بازی کنند. قطبی متشکل از نیروهایی که در عین مبارزه با دخالت های امپریالیستی، با نیروهای ارتجاعی و بنیادگرا در منطقه نیز  سازش نمی کنند، چرا که هدفشان رهائی از ستم است.  باشد که درس های این کارزار برای ایجاد اتحادهای بزرگتر مبارزاتی در خدمت به پیشروی جنبش زنان به سوی اهدافش به کار آید.

 

پانویس ها

  1 ما درک خود را در این زمینه در مقاله «کارزار لغو قوانین، پرسش ها و پاسخ ها» به وضوح مطرح کرده ایم. رجوع کنید به هشت مارس شماره 12

  2 گزیده ای از این نوشتجات در هشت مارس شماره های 13 و 14 منتشر شده و کلیه این مطالب به صورت فایل های صوتی در سایت های هشت مارس و کارزار قابل دسترسی است

  3 در این زمینه مثلا رجوع کنید به  «در حاشیه کارزار لغو قوانین، دو سوال و یک پاسخ» نوشته لیلا پرنیان - هشت مارس شماره 14

  4مثلا رجوع کنید به «بذرهای امید در دل پنج روز راهپیمائی» نوشته آذر درخشان - در سایت های هشت مارس و کارزار زنان            

 

www.8mars.com