نشریه شماره 16

نشریه شماره 16

زنان فلسطین و بازبینی تجارب

جمیله ب.

در نوامبر 2001 آذر درخشان مصاحبه ای داشت با جمیله ب. از فعالین زن جنبش فلسطین. در این مصاحبه که به نام «برای زنان فلسطین، دوره نگاه کردن، به نقد کشیده و از نو آغاز کردن شروع شده است...» در نشریه شماره 5 هشت مارس به چاپ رسید، جمیله به طیف گسترده ای از مسائل و مشکلات جنبش فلسطین و نقش زنان در این مبارزه می پردازد. آنچه در زیر می خوانید بخش هایی از این مصاحبه است که در آن جمیله در مورد نقش ان جی او در رابطه با زنان صحبت می کند. – هشت مارس

 

 یکی از مشخصات جنبش فلسطین آن است که از همان ابتدای این  جنبش زنان فلسطینی در پروسه انقلاب درگیر  بودند. و از همان ابتدا تشکلات توده ای خود را داشتند. نمایندگان خود را درون " ساف " و نمایندگان منتخب خود را در این جبهه داشتند.تمام سازمان های توده ای جنبش فلسطین در زیر چتر یک سازمان توده ای " ساف " متشکل بودند، هر چند هر یک از فراکسیون های مختلف " ساف " نیز سازمان های توده ای خودشان را داشتند. زنان حتی در مبارزه مسلحانه و عملیات چریکی شرکت داشتند، البته نه به معنای نیم نیم، اما در هر حال درگیر بودند. در اوج جنبش فلسطین با مناسبات پدرسالارانه و مرد سالارانه بشدت مبارزه می شد. مناسبات میان زنان و مردان بسیار باز بود.در میان انقلابیون بسیار پیشرفته تر بود. البته  در میان روشنفکران سطح پیشرفته تری بود. اما بطور کلی توده زنان نیز درگیر جنبش فلسطین بوده اند . چه در مبارزه علیه اسرائیلی ها یا امدادرسانی به پناهندگان و آموزش سیاسی و غیره.البته یک کار صورت نمی گرفت ، این سازمان های توده ای زنان وظیفه خود را صرفا" در زمینه اینکه چگونه می توانند به انقلاب فلسطین کمک کنند می دیدند و کمتر به مسئله تغییر موقعیت و تغییر دیدگاهها و مناسبات بر سر زنان درون خانه، محله و اردوگاهها و بطورکلی جامعه پرداخته می شد. وقتی که انقلاب در اوج خود بود، موقعیت زنان به دلیل آنکه در مبارزه سیاسی و انقلابی  عمیقا" درگیر بودند، بهتر بود. و همه اینها تاثیر زیادی بروی زندگی روزمره زنان می گذاشت. اما زمانی که انقلاب افت کرد، زنان خود را در موقعیت بسیار سختی یافتند....

 برخی از آنان در جنبش چریکی بودند، برخی دیگر فعالین سیاسی اردوگاه های پناهندگی بودند، برخی در زمینه آموزش دهی سیاسی کار می کردند.برخی هم برای جنگجویان غذا می پختند و امکانات برایشان ایجاد می کردند.اما فعالیت زنان صرفا" محدود به اینکه به رزمندگان دیگر خدمت کنند نبود بلکه خودشان مبارز و فعال بودند. این زنان درگیر سازمان های توده ای بودند که مشغله شان این نبود که چگونه از زنان در چارچوبه نقش سنتی شان در خدمت جنبش فلسطین استفاده کنند. بلکه مشغله شان این بود که زنان به مثابه انقلابیون چه نقشی باید در انقلاب داشته باشند. یعنی اینطور نبود که زن در خانه می نشست و به چریکها و فعالین سیاسی میگفت « یا حبیبی » تو مبارز هستی و شهید هستی بیا برایت غذا بپزم یا لباس ات را وصله بزنم. روند غالب این نبود بلکه روند غالب این بود که زنان در انواع و اقسام پروژه ها و فعالیت های سیاسی و نظامی یا کار با مادران و بچه های زندانیان سیاسی و جان باختگان و غیره فعال بودند و هنوز هم هستند. این موقعیت زنان در میان فلسطینی های تبعیدی بود.                        

... بنابراین سازمانهای سیاسی و بخصوص  سازمانهای چپ بر پایه برنامه فمینیستی شروع به سازماندهی زنان کردند که زنان خود را رها کنند و بطور برابر در مبارزه برای رهایی از اشغال شرکت کنند و شروع به ساختن ساختاری کنند که مبتنی بر برابری زن و مرد باشد. تا بدانجا که در 14 نوامبر 1988 وقتی عرفات در تبعید بیانیه تشکیل دولت فلسطین را اعلام کرد دومین یا سومین نکته آن برابری کامل زنان و مردان بود. این برای یک کشور عرب یا اسلامی بسیار مهم بود که چنین بیانیه ای را صادر کند. اینها همه نتیجه مبارزه زنان بود وگرنه خیلی عذر میخواهم عرفات برایش اصلا مهم نیست که زنان چه می شوند....

... وقتی انتفاضه اول سر بلند کرد، زنان ستون فقرات آن بودند. زنان هم در مقابله با نیروهای اشغالگر نقش داشتند و هم در بقا، اهالی. این زنان بودند که محاصره را می شکستند.و مدارس را ادامه میدادند. و بطور برابر با مردان  کار میکردند.در آن یک رهبری سراسری انتفاضه شکل گرفته بود که سازمانهای زنان بخشی از آن بودند. اما متاسفانه سازمان های فمینیستی غرب بسیاری از رهبران چپ سازمانهای زنان را جذب کردند و خط فمینیسم فردی را در میان آنان رواج دادند. بخصوص پس از انتفاضه این سازمانهای زنان فلسطینی مقدار زیادی پول از اروپا برای راه انداختن پروژه های مختلف دریافت کدرند. پس از تمام شدن انتفاضه و آغاز پروسه اسلو این ارتباط مالی تبدیل به عامل فاسد کننده ای شد و این سازمانهای زنان را از محتوا و ماهیت اولیه شان دور کرد. به این ترتیب جنبش توده ای زنان تبدیل شد به این و آن پروژه کوچک که منابع مال شان از سوی اروپائی ها تامین می شود...

...ان جی او  هائی مربوط به " دیالوگ میان اسرائیلی ها و فلسطینی ها " و " خشونت علیه زنان ، ایجاد " خط تلفن امدادی برای زنان کتک خورده " ، فراهم کردن امداد قانونی به زنان برای طلاق و غیره. خلاصه پس از اسلو همراه با سقوط همه چیز جنبش زنان نیز به این حد سقوط کرد و سرزندگی خود  را از دست داد. مضافا" صعود حماس نیز بسیادی از زنان را بسوی خود جلب کرد ه است. یعنی بسیادی از زنان را از صفوف جنبش سکولار زنان بیرون کشیده است. حماس از فقر زنان نیز برای جلب آنان استفاده می کند. زیرا این زنان برای بقای خود و کودکشان نیاز دارند که تحت حمایت ارگانی قرار گیرند و حماس و سازمان های اسلامی دیگر ثروتمند می باشند .به این ترتیب درون جامعه فلسطین یک روند بالعکس در مقابل سکولاریسم و رهایی زنان براه افتاده است. و ارزش های پدرسالارانه و محافظه کارانه تقویت شده است و اوضاع سختی شده است. بطوریکه دربرخی مناطق زنان بی حجاب نمی توانند در خیابان ها ظاهر شوند.