خشونت بر زنان هم ریشه تاریخی طولانی دارد. تاریخی به درازای شکل گیری جوامع طبقاتی. خشونت بر زنان طی هزاران سال و نظام های پدرسالاری در هر دوره اعمال شده است. از زمان شکل گیری سرمایه داری خشونت بر زنان به اشکال گوناگون ادامه یافته است. علاوه بر قوانین، دم و دستگاه قضایی و نیروهای سرکوبگر، بکار گیری ادیان گوناگون در ستم بر همه مردم به ویژه زنان یکی از نیازهای جامعه طبقاتی بوده و هست. نظام سرمایه داری نیز از بکار گیری دین برای تحمیق توده ها به نفع ادامه یابی سیستم ستم و استثمار خود بهره گرفته و می گیرد. در همه دوران بخصوص در پنج دهه گذشته، قدرت های امپریالیستی خود از علل توسعه یابی دین در همه کشورهای تحت ستم بوده اند. انکار کردنی نیست که وجه مشترک همه ادیان، تعمیق فرودستی زنان و سرکوب آنان است. در همه ادیان مرد ها برتر از زنان هستند. در همه ادیان زن باید تابع مرد باشد. در همه ادیان وظیفه زن، بچه زائیدن و تر و خشک کردن بچه، رسیدگی به امور خانه و سرویس جنسی دادن به مردان است. در همه ادیان و دستورات در این رابطه است که از قدرت و سلطه مرد بر زن حفاظت شود.
وجود دولت اسلامی دست نشانده و قوانین اسلامی نوشته به همراه قوانین غیر کتبی یا نا نوشته ای چون بد دادن، ازدواج اجباری، لت و کوب زنان، قتل ناموسی، تحقیر و توهین و هیچ شمردن زنان، زندگی را برای اکثریت زنان که در شهرها خصوصا شهرهای کوچکتر و روستا ها بسر می بردند، غیر قابل تحمل کرده بود.
بدون شک برای ما زنان، زنانی که به امید رها شدن از خشونت های وحشیانه و زن ستیزانه طالبان می جنگیم و قدم های اولیه و مهمی را در راستای رهایی خود از ستم جنسیتی بر می داریم، مهم و تعیین کننده است که هم زمان علیه کلیه قدرت های امپریالیستی به ویژه امپریالیسم آمریکا که برای منافع خود، طالبان را به قدرت رساندند و از آن حمایت می کنند، مبارزه بی امانی را پیش بریم.
طالبان که توسط امریکا در نتیجه توافقات دوحه به قدرت رسید، زن ستیزی در مرکز سیاست های آن قرار دارد. آمریکا و غرب هم بر این مسئله آگاه بودند، اما این مشکل اساسی آن ها نبوده و نیست و به همین دلیل به سادگی نظاره گر سیاست های زن ستیزانه طالبان از جمله محرومیت های روز افزون زنان از زندگی اجتماعی و اعمال خشونت های بیشتر بر زنان، هستند و با سکوت خود رضایت خود را اعلام می کنند.
در بستر جامعه ای که با عاملیت امپریالیسم امریکا، با حاکمیت طالبان، با حضور داعش و با ایفای نقشِ سایر بنیادگرایانِ مرتجعِ منطقه، در افغانستان مهیا گردیده است، هر روز فاجعۀ انسانی تازه ای را انتظار می کشیم.
وعده رهایی زنان توسط امپریالیست های آمریکایی در اشغال خونین افغانستان، وعده دروغینی بود که زنان با گوشت و پوست خود آن را لمس کردند.
طالب با مواجه شدن با مبارزه زنان افغانستان در ۹ ماهی که در قدرت بوده است به این نتیجه رسیده که به آسانی نمیتواند زنان افغانستان را کنترل کند، در نتیجه از این طریق میخواهد که مردان خانواده را با زور و تهدید در خدمت خود بگیرد.
شعار نان؛ کار و آزادی زنان مبارز کابل جرقه امید را به دل همه انسان های آزادی خواه ایجاد کرد. مبارزات زنان افغانستان علیه رژیم و حکومتی بود که قصد داشتند مثل دوره قبل شان زنان را بدون جنجال و دردسر از سر راه شان برداشته و با خیال راحت با افکار پوسیده و ضد زن شان حکومت کنند.
از دیدن این صحنه بسیار منقلب شدم. چرا باید این بچه های کم سن و سال به جای داشتن زندگی خوب و شاد و به جای خنده و شادی به این وضع دچار شوند؟
سیر پیوستن و همدلی زنان افغانستان و اعلام حمایت و پشتیبانی زنان در گوشه و کنار جامعه با این مبارزات پتانسیل بالای مبارزاتی است که در دل جامعه نهفته است.