سرسخن: مردمی که در افغانستانی ستیزی با رژیم فاشیست جمهوری اسلامی متحدند، هرگز آزاد نخواهند شد!

«…تحقیر و توهین حتی پس از اعتراضات زن زندگی آزادی، ادامه داشت. بارها با صدای بلند به آن‌ها می‌گفتم که شما که زن زندگی آزادی را فریاد می‌زدید، آیا آزادی شما شامل ما افغانستانی تبارها نمی‌شود؟ آزادی شما تنها برای بخشی از مردمان است؟ …»

رشد فاشیسم؛ و تشدید نژادپرستی، زنستیزی و کوئیر ستیزی!

با رشد فاشیسم و راسیسم در جهان، هر روز احزاب راست افراطی، قدرت بیشتری را در پارلمان ها به دست می گیرند. به بسیاری از عوام فریبی ها و لفاظی های لیبرالی پایان داده و دیگر نمایندگان فاشیست سرمایه که از «صندوق های رأی» بیرون می آیند و فرمان کنترل جهان را به دست می گیرند، کمتر لزوم آن را می بینند که خود را در لفافی از بشر دوستی و دمکراسی خواهی بپوشانند و به بسیاری از عوام فریبی ها و لفاظی های لیبرالی پایان داده اند.

اخراج افغان‌ها یا فاشیسم عریان دولتی؟

این فاجعه، نه تنها یک بحران انسانی است، بلکه نقطه‌ی تلاقی فاشیسم، سیاست مهاجرستیزانه دولتی-بین‌الدولی و نابرابری تاریخی است که اکنون تحت عنوان «اخراج افغانی، مطالبه ملی» به شکل سیاست رسمی دارد اعمال می‌شود.

موقعیت مهاجران افغانستانی به خصوص زنان

تعداد زیادی از مردم افغانستان و مخصوصا زنان بعد از به قدرت رسانده شدن دوباره طالبان در افغانستان به دست امپریالیرهای آمریکایی و اروپایی، نه تنها برای زنده ماندن بلکه برای نجات از تمامی احکام ضد زن طالبان، از تجاوزات جنسی، ازدواج های اجباری، زندانی و ترور شدن مجبور به ترک و فرار شدند. نزدیک ترین کشورهایی که برای فرار مردم افغانستان با نداشتن هیچ گونه امکاناتی امکان پذیر بوده، ایران و پاکستان می باشد. این مردم آواره، عزیزان، خانواده، خاطرات و تمامی تعلقات خود را ترک کرده و فقط برای زنده ماندن، نفس کشیدن و به امید ساختن یک آینده دیگر به ایران و پاکستان پناه بردند. ورنه هیچ کسی حاضر نیست راه مهاجرت را در پیش گیرد.

ما در برابر نظامی که می‌خواهد زن را از متن به حاشیه، از صدا به سکوت، از انسان به ابزار تبدیل کند، مبارزه می‌کنیم!

زنان آفریقایی تبار در ایران و مسئله سفید کردن پوست .

آیا خودکشی زنان افغانستان زن‌کشی است؟

خودکشی زنان به‌عنوان شکلی از زن‌کشی نامرئی، زمانی دقیق‌تر می‌شود که در چارچوب مثلث سرکوب‌گر شامل نهاد خانواده، جامعه و حکومت مورد بررسی قرار گیرد. این سه نهاد به‌گونه‌ی هماهنگ، هم‌جهت، و متحد همچون اضلاع مثلث بسته، نظام مردسالاری را بازتولید کرده و زنان را به جایی می‌رسانند که تنها راه نجات خود را در نابودی خود ببینند. در این مثلث، زنان از سه جهت قدرتمند تحت فشار، کنترل و خشونت قرار دارند که حق آرامش و انتخاب را از آن‌ها می‌گیرند؛ خانواده، جامعه و حکومت در کنارهم هم‌صدا می‌شوند تا زنان را هرچه بیشتر در تابعیت، سرخوردگی محض و بی‌قید و شرط قرار بدهند.

بیانیه چهار زن زندانی سیاسی، از زندان اوین در مورد جنگ تجاوزکارانه اسرائیل

‏ رهایی ما مردم ایران از دیکتاتوری حاکم بر کشور به همت مبارزه‌ی توده‌ها و با توسل به نیروهای اجتماعی میسر است. نه با دل بستن به قدرت‌های خارجی یا چشم امید داشتن به آنان. قدرت‌هایی که همواره با استثمار و استعمار، با جنگ‌افروزی و کشتار در پی کسب منافع بیشتر، ویرانی را نصیب کشورهای منطقه کرده‌اند برای ما ره‌آوردی جز ویرانی و استثمار نوین نخواهند داشت.

وضعیت زندانیان سیاسی در زندان قرچک

وضعیت زندانیان سیاسی در زندان قرچک از زبان گلرخ ایرایی، ریحانه انصاری و وریشه مرادی پس از حمله تروریست‌های اسرائیلی به زندان اوین: مسیر مبارزه هم چنان ادامه دارد

برگردان بخش چهاردهم کتاب: از گام‌های اوليه تا جهش‌های بعدی

مطمئناً همه این حقایق برای کسانی که دوست دارند اجداد اولیه ما را به عنوان نرهایی که دائماً در حال جنگیدن هستند و ماده‌های ضعیف و مطیع که آن ها را همراهی می‌کنند، تصویر کنند، خرسند نباشند! سناریوی محتمل‌تر این است که در ابتدا، مبنای کمی برای تسلط هر یک از دو جنس وجود داشت و برای مقابله با شکارچیان (که همیشه هم موفقیت‌آمیز نبود) بیشتر به فرار متکی بودند تا رویارویی مستقیم. اما اینجاست که باید بررسی کامل پیامدهای اجتماعی این گردهمایی را در حین گسترش آن در میان جمعیت آغاز کنیم.