جایگاه اینترنت برای نیروهای انقلابی

جایگاه اینترنت برای نیروهای انقلابی

 نامه سرگشاده به دوستان اتاق ميز گرد

رزا

اگرچه در شرایطی زندگی می کنیم که رسانه های عظیم خبرپراکنی و تولید ایدئولوژی اساسا در انحصار سيستم سرمايه داری و منافع آن هستند. اما،  با این حال فعلا امکان آن نيز وجود دارد که نیروهای انقلابی بتوانند در سطح اندکی از این امکانات استفاده کنند. می گویم سطح معینی! به دو دلیل: یکم،  بخشی زیادی از مردم جهان، بطور مشخص کشورهای موسوم به جهان سوم دسترسی به  تلفن و یا توان خریداری کامپیوتر و هزینه اتصال به اینترنت را ندارند. بنابراین مخاطبان این وسیله ارتباطی قشر محدودی از مردم شهرنشین هستند. دلیل دیگر اینکه مبارزه  و راهکار نیروهای انقلابی برای تغییر جهان است. البته تغییر جهان تنها به دست اکثریت مردم محرومی که دیگر حاضر نیستند در چارچوب جامعه نابرابر فعلی زندگی کنند میسر خواهد شد و این هم واضح است که جهان را با ایده تنها نمی توان تغییر داد بلکه باید با  عمل مبارزاتی این دگرگونی صورت بگیرد.  در واقع، عمل مبارزاتی برای تغییر جامعه مقدم است بر هر  فعالیتی!

 

در این راستا باید اشاره کرد که تکنولوژی اطلاعاتی و در صدر آن اینترنت می تواند  وسیله ای باشد ارزان، فراگیر و  مناسبی برای آشنائی،  همفکری، مناظره،  تبادل افکار، چالش، نقد، افشاگری  و حتی سازماندهی در سطحی فرا کشوری و منطقه ای!  اینترنت برای نیروهای انقلابی می تواند (مانند هر وسیله ی دیگری) وسیله ای برای اشاعه افکار نو و علمی باشد. وسیله ای که در خدمت بهتر مبارزه کردن تمام ستمدیدگان و استثمارشدگان برای درهم کوبیدن تمام نابرابری ها و ساختن جهانی نو می تواند مبدل بشود. اینترنت مانند هر رسانه ی همگانی دیگر ( و به مراتب وسیع تر) وسیله  است برای تبادل تجربه و ایده های مبارزاتی مردم جهان. وسیله ای که اخبار مبارزاتی مردم هر گوشه جهان به گوش بخش دیگری از جهان برسد تا از یکدیگر الهام بگیرند و تجربه بیاندوزند.

 

اما، برای عده قلیلی که خود را در صفوف اپوزیسیون جمهوری اسلامی می دانند، متاسفانه از این وسیله ی ارتباطی، در بهترین شکل برای لوس بازی، شیطنت های کودکانه و ... و در بدترین شکل، برای افترا، توهین، لجن پراکنی، جنجال آفرینی و ... علیه دیگراندیشان  مورد سوء استفاده قرار گرفته است. روشی زشت که تنها آب به آسیاب ارتجاعیون می ریزد.   

 

این روش همانا عملی عقب افتاده، غیرمتدمدنانه و بی نهایت واپس گرایانه است. برای این "چنچال آفرینان" اساسا مبارزه علیه مرتجعین اسلامی بتدریج  رنگ باخته و تبدیل به یک شعار توخالی شده است. فقر سیاسی، فرهنگی و ناهنجاری های شخصی از یک سو و هم چنین شکاف و فاصله افتادن بین این افراد و مبارزات مردم  از سوی دیگر، باعث شده که این افراد اهداف و آرمان هائی را که بدان تاکید می کنند  را به گرد فراموشی بسپارند و  متوسل به ایجاد "دشمنان" مجازی و موهوم گردند.

 

جمهوری اسلامی برای آنان دشمن خیالی است و دشمن واقعی را در دنیای مجازی جستجو می کنند. طومار طومار می نویسند علیه این، علیه آن، علیه این بی حرمتی علیه آن توهین، شایعه پراکنی و .... برای اینکه حرف خود را موجه جلوه دهند دو شعار تو خالی علیه جمهوری اسلامی می دهند اما تمام توجه، انرژی و وقت خود را برای وارونه جلوه دادن حقایق به کار می گیرند.  همانند یک دکان دار خرده پا که برای فروش اجناس گرد گرفته اش تنها راهکاری که از جامعه ی سرمایه داری و "رقابت آزاد"  آموخته، خراب جلوه دادن اجناس دیگران است!  

 

البته اینها دلایل گوناگونی دارد. از جمله اینکه در این دنیای مجازی فرصتی برای شکل گیری فردیت های مجازی است و وقتی  که ناتوان هستند، وقتی که حرف سیاسی ندارند، وقتی که سیاست برایشان یک نوع سرگرمی و "بازی" و یار و یارکشی است، آنگاه برای مطرح کردن خود باید دشمن مجازی را بیابند و خلاصه از اشتباه هر فرد استفاده می کنند تا با بزرگ جلوه دادن آن  بتوانند با هیاهو و جنجال برای خود هویتی کاذب بسازند!  و این هم روش مطرودی  است برای مطرح کردن خود و ایجاد "هویت" و شهرت  کاذب.

 

وقتی نمی توانند نظرات مخالف را به مصاف بطلبند  و در عین حال می خواهند  در صحنه سیاسی مطرح بشوند با باج دادن به عده ای و سپس حمله به "دشمنان" مجازی اینترنتی  به حیات سیاسی خود ادامه می دهند.منظورم این است که بعلت اینکه اینگونه افراد خود بشدت آلوده به تفکرات و بینش عقب مانده هستند قادر نیستند مخالفین خود را نقد کنند وقتی می خواهند مجاهد را نقد کنند باید تفکر پدرسالانه،  مردمحور، واپس مانده  این تفکر را نقد کنند اما نمی توانند!  چون خود نیز همانگونه فکر می کنند. وقتی می خواهند مذهب را نقد کنند نمی تواند ماهیت واقعی مذهب را به شیوه ای ریشه ای نقد بکنند  چونکه خودشان هم  بشدت آلوده به بینش غیر علمی و ایده آلیستی اند، پس برای مبارزه با انديشه مجاهد طرفداران اين سازمان را در دنيای مجازی بايکوت ميکنند وبا اافترا، برچسب و... متوسل می شوند. بجای برخورد عقايد و نقد، انسانها را مامور رژِیم مي نامند. مخالفان  و کسانی را که به آنها باج نمیدهند و با آنها در بايکوت انسانها همدست نميشوند  را  لاجوردی، مرتضوی و...   می نامند.. با جنگ سايبری عليه اين "لاجوردی" های خيالی شب را خسته از مبارزات شبانه ی خيالي صبح ميکند و ....

 

و بعد از مدتی می بینی که اتاق های اینترنتی که میتوانند  وسیله ای برای افشای رژیم جمهوری اسلامی، یا  وسیله ای برای افشای تفکرات ارتجاعی مذهبی و  وسیله ای برای افشای تفکرات مردسالارانه باشند به عبارتي  وسیله ای برای نشر افکار نو باشد به يکباره تبديل به محل لمپن بازی اينان تبديل شده.  این "مبارزان" مجازی که اتفاقا هویت خود (اگر هویتی هم داشته باشند، چرا که با استفاده از چندین کامپیوتر و دهها آی دی پلتاکی واقعا هویتی مشخص هم ندارند) را تنها مدیون "اینترنت و پلتاک"اند به بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی گیر داده  و وقت خود را مصروف این می کنند که  کی گفت خفه شو. کی چه کسی را بانس کرد. و ..... از این دست مشغولیات که تنها می تواند ارضا کننده مغزهای مریض و کوته بین قرار بگیرد. در حقیقت این روش  علیرغم نیت  خوب یا بد این افراد تنها می تواند به تضعیف اپوزیسیون خدمت کند.

 

از طرف دیگر این برخوردهای ناشایست توهین به مردمی است که در این اتاق ها شرکت می کنند و می خواهند دو کلمه حرف درست حسابی بشنوند، عملا بخشی از  مردمی که در جلسات پلتاکی شرکت می کنند بازیچه دست همین چند نفر  آدم های عقب افتاده،  خود مرکزبین، و  کوته بین می شوند.

 

من به دوستان  توصیه می کنم که در  دام این افراد  نیافتیم. هر اتاقی با روشن کردن اهداف خود برنامه هایش را پیش ببرد. مسلم است که هر اتاقی برای رسیدن به اهدافش توافقاتي جمعي در پيشبرد بحث ها خواهد داشت و بهتر است ارزیابی از اتاق ها بر پایه موفقیت یا عدم موفقیت در اهدافش باشد تا ارضای کمبودهای شخصی، و جنجال آفرینی های واپس مانده  این گونه کسانی که در کوچه پس کوچه های سایبر راه افتاده اند تا خودی نشان دهند و چون هیچ چیزی برای مطرح کردن خود ندارند به دنبال دعواهای قلابی و صنار یک شاهی هستند چرا که مغز کوچک شان مسائل پيچيده را بر نمی تابد.

 

بهتر است ارزیابی از فعالیت های دوره ای باشد که چگونه اتاقها را اداره کنیم چه مباحثی مسائل روز جامعه ماست، چه مسائلی گره فکری نیروهای مبارز است. چه مسائلی مقابل پای فعالین زنان است و ما به آنها چگونه پاسخ داده ایم چه بکنیم که بهتر پاسخ بدهیم يا کساني که بر روی اين موضوعات کار کرده اند يا احيانا پاسخي دارند رادعوت کنيم.

 

اما ایا شرم آور نیست وقتی فعالینی از ایران با هزار مشکل خود را به اینترنت می رسانند تا در مباحث یک اتاق شرکت کنند بعد با کمال ناامیدی ببینند که بحث سر این است که چرا فلان روز ایکس بانس شد و  چون ادمین های اتاقهائی  به آنها باج نمی دهند بیشرمانه آنها را با لاجوردی و مرتضوي مقایسه می کنند ! 

 

از نظر من اينها اصولا انسانهای بي پرستيژی هستند که از طرفي برنامه اتاق تحريم شده را درج ميکنند از آن طرف گردانندگان اتاق به مرتضوی و لاجوردی های آينده ايران پس از جمهوری اسلامي تشبيه ميشوند. در اينجا از  برخوردهاي بخشا بشدت زن ستیزانه  و شونيستي عليه ادمين های زن اتاق يا دروغ پراکني و شانتاژهای مداوم عليه زنان ميگذرم.  کار اين کوتوله های سياسي دنيای سايبر ابتدا تحريک حاضرين به اشکال ابتدايی وپيشرفته تر( مثلا چرا فلان کس به فلان هوادار فلان سازمان سلام داده ، از اشکال ديگر ميگذرم) ميپردازند و وقتي هم قلمشان گرفته ميشود فرياد وامصيبتا سر ميدهند که حسين کشته شد و قلممان را شکاندند، و ما را از اتاقشان بيرون کردند و...

 

موضوعاتی از این دست نه روشنگرانه است و نه ذره ای کمک به پيشبرد مبارزه عليه ج. اسلامي ميکند. لمپن ها هم آن دوران شعار مرگ بر شاه ميدادند و بعد از انقلاب اولين  کساني بودند که به دستگاه سرکوب پيوستند. اصولا انقلاب ايران اگر شکست خورد در اين مورد که: با همکاری و همصدايي با کساني که فقط شعار ميدهند ولي عمق تفکرشان ارتجاعي است نميتوان و نبايد همراهی کرد يک پيروزی بود.

 

دوستان  اگر مسائل مهم و جدی را در مقابل خود قرار دهیم اگر اعتقاد داریم که از این وسیله در خدمت مبارزات مردم باشیم آنگاه هرگز فرصتی برای این کوتوله های «سیاسی» بوجود نخواهیم آورد ولو اینکه مثل مگس  در اتاق های اينترنتي وز وز کنند ،مظلوم نمايي کنند يا با انگ زدن و شانتاژ و فراخوان به تحریم، هر روز در اتاقها تمرين منکرات کنند.

درخاتمه:

دوستان عزيز ميز گرد از آنجايي که خصوصي سياسي است و من هم از تريبوني که آگاهانه عليه من و زنان ديگر در سايبر دست به شانتاژ زده و بشدت آلوده به تفکرات زن ستيزانه ميباشد، تمايلي به استفاده از اين تريبون ( من و پالتاک) را برای تبليغ سخنرانی شنبه ندارم. در صورتي که اين وبسايت خودسرانه دست به تبليغ سخنراني کرده ، دليل بر اپورتونيسم و بي پرنسيپي ايشان ميگذارم. چنانچه اين آگهی از طرف شما به وبسايت مذکورداده شده خواهشمندم در صورت دعوت مجدد از من يا کساني که در اين وبسايت مورد توهين و افترا و شانتاژ واقع شدند از قبل به اين دوستان اطلاع دهيد. به هر حال من و بسياری از فعالين آگاه جنبش زنان از هر تريبوني برای تبليغ استفاده نميکنيم و وبسايت مذکور در پرسه حرکت خود نشانداد که بسيار آگاهانه و سيستماتيک دست به افترا و تهمت زده و حاضر به دست برداشتن از عقايد کهن و مردسالارانه نميباشد.

با تشکر از دعوت شما برای باز کردن مبحث« زبان جنسيتی» اميدوارم بعد از بحث من روز شنبه علاقمنداني در اين مورد، اين بحث را ادامه داده و يا انگيزه ی تحقيق بيشتر را در دوستان بيدار کنيم.

21 اکتبر 2009