جهانی سازی بر علیه زنان، زنان برعلیه جهانی سازی

جهانی سازی بر علیه زنان، زنان برعلیه جهانی سازی

مسعود دانشجو

• سیاست امپریالیستی جهانی سازی فجایعی همچون جهل و بی سوادی، سوء تغذیه، بیماری فحشاء و خشونت، عوارض ناشی از جنگ ها، قاچاق انسانها و بیماریهایی مانند ایدز را برای بشریت به ارمغان آورده است. پیکار با این فجایع مبارزه ای مشترک همه نیروهای ترفیخواه جهان و بویژه زنان را می طلبد، چرا که زنان از از قربانیان اصلی سیاست های تعدیل ساختاری و روند جهانی سازی هستند. فقر، ایدز، مهاجرت و استشمار هرچه بیشتر چهره های زنانه پیدا می کنند ...

يکشنبه  ۲۰ خرداد ۱٣٨۶ -  ۱۰ ژوئن ۲۰۰۷

 هم زمان با اجلاس سران G٨در هایلیگندام، تظاهرات ده ها هزار تن از مخالفین جهانی سازی سرمایه داری شهرهای آلمان را فرا گرفت. کارگران، زنان و جوانان عمده ترین نیروهای این اعتراضات مردمی را تشکیل می دهند. حضور زنان، خصوصأ زنان جوان از نکات بارز این نمایشات خیابانی در سطح جهانی است. علت این حضور گسترده را می توان با دلایل زیادی تبیین نمود، در استقبال از این اعتراضات جهانی به چند نمونه از پی آمدهای پروژه جهانی بر علیه زنان و انگیزه زنان در مبارزه بر علیه جهانی سازی سرمایه داری می پردازیم. مبارزه ای که اساسأ نه بر علیه پروژه صرف جهانی سازی، بلکه بر ضد خود نظام سرمایه داری تعریف می گردد.
   فرایند جهانی سازی که در دو دوره اخیر به نحو روز افزونی شتاب گرفته، تمامی جوانب زندگی بشری را تحت الشعاع قرار داده، تمامی مرزها را در نوردیده و پشت سر خود فقر عمومی، شکاف اجتماعی، تخریب محیط زیست و ...را بر جای نهاده است. اقشار پایینی فقیرتر گشته، اقشار میانی به جمع اقشار پایینی اضافه می گردند. کارگران، کشاورزان و کارمندان برای ادامه زندگی خود با مشکلات بیشتری دست به گریبان گشته اند.
سیاست امپریالیستی جهانی سازی فجایعی همچون جهل و بی سوادی، سوء تغذیه، بیماری فحشاء و خشونت، عوارض ناشی از جنگ ها، قاچاق انسانها و بیماریهایی مانند ایدز را برای بشریت به ارمغان آورده است. پیکار با این فجایع مبارزه ای مشترک همه نیروهای ترفیخواه جهان و بویژه زنان را می طلبد، چرا که زنان از از قربانیان اصلی سیاست های تعدیل ساختاری و روند جهانی سازی هستند. فقر، ایدز، مهاجرت و استشمار هرچه بیشتر چهره های زنانه پیدا می کنند

زنانه شدن فقر

   جهانی شدن دلایل بنیادی انقیاد زنان را افزایش داده است، کار زنان بیش از بیش بی ارزش شده است. و با دگرگونی اقتصاد و محل (خانگی) زنان از پرورش دهندگان نیروی کار به پرورش نیروهای اضافی تبدیل شده و بیش از بیش تحقیر می شدند.این از مهمترین شالوده ای ساختاری زنانه شدن فقر است.

زنان و خصوصاً زنان سرپرست خانوار برای نجات جان خود و کودکان شان به کارهای غیر رسمی پناه می برند که این نوع کار اصولاً با مشخصات منفی از قبیل: نبود ایمنی در محل کار، دستمزدهای کم، ساعات کار زیاد، فقدان حمایت های اجتماعی، عدم تعلیق تعطیلات و مرخصی های استحقاقی، و کارهای سخت و زیان آورعجین شده اند. بسیاری از زنان در کشورهای در حال توسعه با دو ،سه و گاهاً چهار شغل متفاوت، سعی در تامین هزینه های یک زندگی ابتدایی هستند. روز به روز به تعداد زنان سرپرست خانواده افزوده می شود. و این در حالی است که در خانواده های بی خانمان عمدتاً زنان سرپرست خانواده می باشند. زنان و دخترانی که در معرض فقرند بیشتر از بقیه قربانی خشونت های خانوادگی قرار می گیرند.

۷۰ درصد فقیرترین اقشار جهان را زنان تشکیل می دهند. حتی در کشورهای پیشرفته سرمایه داری نیز زنان بیشتری نسبت به مردان زیر خط فقر زندگی می کند. و تنها ۱۰% دارایی های جهان در تملک زنان می باشد.

زنانه شدن ایدز

در دو دهه گذشته که بیماری ایدز، بیماری مردانه بود، هر روز بیشتر از قبل زنانه می شد. اکنون نسبت به زنان مبتلا به ایدز ۵۱ درصد در مقابل ۴۹ درصد مردان است. و این نسبت به مرز زنان در حال گسترش می باشد. زنان به لحاظ اجتماعی و فیزیولوژیکی آسیب پذیرتر از مردان هستند و این مسئله موجب گسترش ایدز در بین زنان از طریق تجارت سکس گشته است.

زنانه شدن مهاجرت:

مهاجرت ابزاری است برای سرمایه داری جهت تنظیم جریان و پروسه نیروی کار. کارگران مهاجر بیشترین نقش را برای رشد اقتصادی در جهان سرمایه داری داشته اند. نزدیک به ۲۰۰ میلیون انسان مهاجر خارج از کشورهای خود زندگی می کنند.

مهاجرت که زمانی مردانه بود. هم اکنون امری زنانه گشته است. تجارت سکس یکی از عوامل مهم مهاجرت و قاچاق زنان به شمار می رود. با اجرای سیاست های تعدیل ساختاری در کشور های جهانی سوم زنان به صورت در امد افزاترین قلم صادراتی کشور هایی هم چون فیلیپس در امده اند. هر روز اخباری غیر رسمی و در عین حال تکان دهنده از قاچاق زنان ایرانی به کشورهای عربی را شاهدیم.

   علاوه بر تجارت سکس، فشارهای وارده بر زنان، فقر، عدم توسعه، فقدان فرصت های مساوی، و عدم دسترسی مناسب به آموزش و فرصت های شغلی و همچنین ارزش پایین کارهای زنانه، تفکر جنسیتی در فرهنگ و خانواده از عوامل مهمی هستند که با جهانی شدن بازارهای کار مشوق مهاجرت در بین زنان گشته است. امکان کسب سود بیشتر و استشما وحشیانه زنان سرمایه داری را برای فراهم ساختن مهاجرت زنانه ترغیب می نماید.

زنانه شدن استثمار:

به دلیل ارزان بودن نیروی کار زنان و پایین بودن تمایلات مبارزه جویانه در بین آنها، زنان نیروی کار مطلوب تری برای کار فرمایان محسوب می شدند. البته استخدام زنان در کارهای رسمی به علت مرخصی های زایمان، شیر دهی و هزینه مهد کودک کمتر مورد استقبال کارفرمایان این بخش قرار می گیرد. ولی استفاده از این نیرو در کارهای غیررسمی در سطح جهان گسترش یافته است.

زنان برای کار شبانه حقوق کمتری از مردان در یافت می کنند. این تفاوت در کشورهای در حال توسعه به ٣۰ تا ۴۰ درصد هم می رسد. از این رو زنان بیشتر در کارهایی که نیاز به مهارت خاصی ندارد و در کارهای ظریف و در صنایع مونتاژ به کار گرفته می شدند.

کارخانه های ایجاد شده در مناطق آزاد محل استشمار و بهره کشی قرون وسطا ئی از کارگران و خصوصاً کارگران زن محسوب می گردند. که هیچ گونه نظارت قانونی و دولتی بر آنها نیست.

با اجرای سیاست های تعدیل ساختاری دولتها مجبور به کاهش بودجه های آموزشی و بهداشتی شده اند. با کاهش یارانه های اموزشی و افزایش هزینه تحصیل در سبد هزینه های خانواده، دختران بیشتری را از تحصیل باز داشته است .

خانواده ها معمولاً برای تقلیل هزینه های آموزشی فرزندانشان ترجیح می دهند دختران به نفع پسران در خانه نشین گردند. هم اکنون دو سوم بی سوادان جهان را زنان تشکیل می دهند.

کاهش بودجه های بهداشتی موجب افزایش بیماری های عفونی در سطح جهان گشته، این امر میزان امید به زندگی را در سطح جهان کاهش داده است. میلیونها نفر آلوده به ویروس ایدز شده اند. زنان متاثرترین اقشار جامعه در مقابل این فرایند ضد انسانی می باشند.

تجارت سکس و برده داری جنسی به شکل بی رحمانه ای گسترش یافته، باندهای مافیایی، زنان و دختران کشورهای فقیر و در حال توسعه را برای تجارت جنسی فریفته و به صورت قاچاق به کشورهای مقصد و متقاضی صادر می نمایند.

عمده کشورهای متقاضی کشورهای کانونی اروپا و آمریکا هستند. بطوریکه در فرودگاه های انگلیس زنان فوق را برای سوء استفاده های جنسی به حراج می گذارند.

سیاستهای جهانی سازی و عوامل اجرایی آن از قبیل بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی عامل اصلی این معضلات می باشند. به همین علت است که در منشور حقوق بشر زنان آمده است:

«ما متهم می کنیم نهادهای قدرتمند بین المللی و اقتصادی و تجاری را، اعم از بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و... که قواعد جاری برای جهانی شدن اقتصاد را – و در صورت مستقیم نظام مردسالاری را تحمیل می کنند .این نهادها مدافع منافع شرکتهای چند ملیتی و مشوق کالایی شدن بی حد وحصرند.»