چند زنی در اسلام

چند زنی در اسلام توجیه مطهری؛ عوامفریبی شریعتی!

 

آذر طبری

(از هشت مارس شماره 12)

اسلام مانند تمامی مذاهب دیگر، دینی است بر پایه آموزه های مردسالاری و پدر سالاری. خدا در اسلام نیز مردی است که قدرت قهاری دارد و «بخشندگی و مهربانی» اش بهیچوجه شامل زنان نمی شود.

احیاگران اسلامی ایرانی در قرن بیستم تلاش کرده اند بر پایه مصالح و منافع سیاسی خویش تفاسیر گوناگونی از آن ارائه دهند. از سید جمال الدین اسدآبادی تا خمینی و مطهری؛ از بازرگان تا شریعتی و سروش هریک به نوبه خود مزورانه تلاش کرده اند از این دین تصویری امروزی ارائه دهند. اسلام علیرغم هر تفسیر و برداشتی که از آن بشود به عنوان یک ایدئولوژی  از کاراکتر تاریخی جهانی معینی برخوردار است. آموزه ها، جهان بینی و متدهای پایه ای آن تقویت کننده زنجیرهای اسارت مردم است.

هیچ یک از احیاگران  اسلامی، از کسانی که می خواستند علم و فلسفه غرب را به آن  تزریق کنند، تا کسانی که می خواستند تفسیری مترقی و مبارزه جویانه از آن ارائه دهند، تا کسانی که می خواستند عرفان را بدان بیفزایند، هرگز نتوانستند گریبان خود و اسلام را از مسئله زنان رها کنند. همگی آنان، هر یک به سبک و سیاق خاص خود، مدافع آموزه های سنتی و عقب مانده در برخورد به مسئله زنان بوده و به انحاء مختلف برخورد ارتجاعی اسلام به زنان را توجیه کرده و می کنند.

«پیشروترین» الگوی آنان برای زنان از فاطمه دختر پیغمبر و همسر علی، امام اول شیعیان فراتر نمی رود. زنی که اساسا تمام هویتش با پدر، همسر و فرزندانش معنی میشد. یعنی دختری فرمانبردار، زنی وفادار و مطیع و مادری فداکار.

نوشته زیر که گزیده ای است از مقاله «ظهور اسلام و تاثیر آن بر وضع زن»، نوشته آذر طبری (نیمه دیگر، سال اول، شماره دوم) است، به یک نمونه از برخورد توجیه گرانه متفکرین اسلامی در برخورد به مسئله زنان می پردازد  و مشخصا برخورد مطهری و شریعتی را نسبت به مسئله چند زنی در اسلام را افشا می کند.  هشت مارس

مدافعین تعدد زوجات تعبیرات و دلایل متفاوتی در دفاع از چند زنی ارائه می دارند. مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام ­(که تقربیا یک چهارم آن را به بحث تعدد زوجات اختصاص می دهد) هدف قانون تعدد زوجات در اسلام را « احیاء  و احقاق حقوق زن» (ص 354) می خواند و از زنان مسلمان می خواهد که مبارزه کنند تا این قانون را جهانی کنند:«بر عهده زنان روشن بین مسلمان است که شخصیت واقعی خود را باز یابند و به نام حمایت از حقوق حقه زن، به نام حمایت از اخلاق – به نام حمایت از نسل بشر– به نام یکی ازطبیعی ترین حقوق بشر به کمیسیون حقوق بشر در سازمان ملل پیشنهاد کنند که تعدد زوجات را در همان شرایط منطقی که اسلام گفته، به عنوان حقی از حقوق بشر، به رسمیت بشناسد و از این راه بزرگترین خدمت را به جنس زن و به اخلاق بنمایند. صرف اینکه یک فورمول از جانب شرق آمده و غرب باید از شرق پیروی کند، گناه محسوب نمی شود.»(ص 380) مطهری دلایل متعددی را در دفاع از چند زنی ارائه می دارد که از جمله فزونی تعداد زن بر مرد به دلیل تلفات مردان در جنگ و سایر سوانح اجتماعی، «بیماری ماهانه زن و عدم آمادگی او برای تمتع مرد در مدت بیماری»،«محدود بودن دوران فرزند زائی زن»،... است (ص 368-355). البته برخی دیگر از متفکران اسلامی نسبت به تعدد زوجات  چنین نظر بلندی ابراز نکرده اند: «بی شک وجدان عصر ما از چنین اهانت زشتی [اشاره به تعدد زوجات است] نسبت به زن جریحه دار می گردد.» علی شریعتی معتقد است که قانون تعدد زوجات در واقع تحدید زوجات  است، چرا که قران با التزام به عدالت میان زنان که امری تقریبا محال است عملا تعدد زوجات را به مواردی بسیار استثنایی که از لحاظ فردی یا اجتماعی الزام روحی  یا اخلاقی در کار است محدود کرده است.1

متفکرین واقع بین تر نظیر مطهری، ولی، بیشتر به حقیقت تاریخی نزدیکند: «اسلام نه چند همسری را اختراع کرد،... و نه آن را نسخ کرد.»(همان کتاب، ص 413). مطهری معتقد است که اسلام از دو راه این رسم را اصلاح کرد. یکی اینکه قبل از اسلام تعداد زنان نامحدود بود و اسلام آن را به چهار محدود کرد و دوم آنکه با شرط عدالت مرد را ملزم به رفتار عادلانه وانسانی  با زنان کرد. وی دراثبات محدودیت به چهار گذشته از اشاره به سوره4: آیه 3، چندین حدیث نقل می کند. از مردی به نام غیلان بن اسلمه نام می برد که « ده زن داشت و پیغمبر اکرم او را مجبور کرد که شش تای آنها را رها کند و همچنین مردی بنام نوفل بن معاویه پنج زن داشت.پس از آنکه اسلام اختیار کرد رسول اکرم  امر کرد که یکی از آنها  را حتما رها کند.» (ص414) البته هیچ یک از این احادیث و استدلال ها از نظر مطهری کوچکترین مساله مذهبی و اخلاقی ایجاد نمی کند: در عین حال که رسول اکرم دیگران را مجبور به رها کردن زنان زیادی خود می کرد، خود تا آخر عمر 10 زن دائم و تعداد بیشتری صیغه داشت.2

شریعتی که پیامبری را که خود به موعظه خود عمل نکند دوست ندارد سال وحی آیه 3 سوره نساء را به سال هشتم هجرت عقب می اندازد: «حکم تعدد زوجات در سال هشتم نازل شد و بدیهی است که هیچ خردی حکم نمی کند که محمد می بایست پس  از این حکم چهار تن از زنانش را نگاه دارد و بقیه را طلاق  گوید.»3 بگذریم که این خرد در احادیثی که مطهری نقل می کند به نظر می رسد حکم دیگری کرده است و از همه اینها گذشته تا حدی که تعیین تاریخ آیات میسر است این بخش از سوره نساء به دوران پس از جنگ احد یعنی سال سوم هجرت برمی گردد و نه سال هشتم.4....

نکته دوم  در مورد آیه 3 سوره نساء این است که این آیه شدیدا تشویق کننده است و بهیچوجه جنبه محدود کننده ندارد. اعداد دو، سه، و چهار که در آیه آمده اند بر سبیل مثال آمده اند و نه به معنای حد نصاب. هر کس که کوچکترین آشنائی  با زبان عربی داشته باشد به خوبی می بیند که خود متن آیه بهیچوجه معنای این نمی دهد که بیش از چهار زن نباید گرفت. این مطلب با واقعیت ده زنی محمد نیز بیشتر سازگار است تا احادیثی که بعدا ساخته شده اند و به محمد نسبت می دهد که به دیگران امر می کرده است که بیش از چهار زن خود را رها کنند. علاوه بر این آیات دیگری از قرآن (مثلا 24:4) مردان را تشویق می کند که تا آنجا که تمکن مالی آنان اجازه می دهد زن بگیرند، که بی شک در مورد بسیاری  بیش از چهار است. آنچه از نظر تاریخی احتیاج به توضیح دارد – و تا کنون چنین توضیحی ارائه نشده – این است که چرا فقهای اسلامی در دوران بعد آیه 3 سوره نساء را به محدود  کردن تعدد زوجات به چهار تفسیر کرده اند.

 

توضیحات

1 علی شریعتی، زن در چشم و دل محمد،ص4 و13.

2  مطهری خود به این مطلب اشاره می کند، همان کتاب،ص 416، شریعتی مشخصات نه تن از زنان پیغمبر را بازگو می کند، رجوع کنید به زن در چشم و دل محمد،ص 32-26

3  همانجا، ص 32.

4  رجوع  کنید به ریچارد بل ، قرآن (ترجمه انگلیسی و توضیحات)، لندن،1961،ص 447