در باره کمپین «نه به جمهوری اسلامی»

لیلا پرنیان

یک بار دیگر، در برابر اوضاع و شرایط عینی جامعه، در برابر تضاد عمیق توده های مردم با رژیم، دارودسته ای قصد کرده اند به خشم و انزجار مردم، در خدمت به منافع حقیر خود، سمت و سو دهند. برای عملی کردن این هدف کمپینی تحت عنوان «نه به جمهوری اسلامی» راه انداخته اند تا خود را در «کنار» مردم جا بزنند!

تا کنون این اپوزیسیون بورژوایی راست و فرصت طلب بر حسب اوضاع و شرایط جامعه کمپین هائی تحت عناوین «رفراندوم برای حذف نظارت استصوابی»، «تغییر قانون اساسی»، « قانون مداری»، «جمهوری ایرانی»، شکل داده است. محور اصلی و تعیین کننده همه این کمپین ها که با اتکا به گروه ها و احزاب بورژوایی و رسانه های شان تبلیغ شد، پائین آوردن سطح خواسته های مردم و از این طریق تلاش برای ایجاد سدی در مقابل شکل گرفتن ایده های انقلابی و سازمان یابی مردم در جهت سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی بوده است. طی سالیان سال ترفند های گوناگونی را به کار بستند تا از نبود یک آلترناتیو انقلابی در جامعه بیشترین استفاده را در خدمت به منافع یک اقلیت مفت خور و انگلی و وابسته به امپریالیست های آمریکایی و شرکا بکنند. هدف عمده همه کمپین ها و طومار جمع کردن های این طیف در طی سال های متمادی در خدمت به حفظ اساس نظام طبقاتی بوده است.

اینک کمپین «نه به جمهوری اسلامی» را به راه انداخته اند. این کمپین از مرتجیعن شناخته شده ای هم چون رضا پهلوی، فرشگردها، بخشی از سلطنت طلب های وفادار به خاندان پهلوی، «اصلاح طلبان» رانده شده از رژیم جمهوری اسلامی، بخشی از ناسیونالیست های کرد و... تشکیل شده است. قصد راه اندازان این کمپین این است که بار دیگر به تفکر مردمی که جان شان به لب رسیده و هر آن می تواند موضوعی باعث به راه افتادن موجی سراسری از مبارزات علیه رژیم جمهوری اسلامی شود، سمت و سو دهند. خصوصا از دوره ای یاد می کنیم که دره عمیق و پرنشدنی بین مردم و رژیم ایجاد شده است. سردمداران این کمپین می خواهند از نبود یک آلترناتیو انقلابی در بین مردم بیشترین استفاده را کرده و با بافتن آسمان و ریسمان خود را به عنوان آلترناتیو، مقبول جلوه دهند.

شعارهای مردم در خیزش دی ۹۶ و آبان ۹۸ هم چون « اصول گرا، اصلاح طلب، دیگه تموم ماجرا» و « مرگ بر جمهوری اسلامی» که از جانب تعداد وسیعی ای از محروم ترین و ستمدیده ترین بخش جامعه یعنی کارگران و زحمتکشان پیش گذاشته شد، نیروهای طبقاتی گوناگون که بند نافشان با قدرت های امپریالیستی بسته شده است را نیز به تکاپو انداخت.

به راه اندازی کمپین «نه به جمهوری اسلامی» در این دوره یکی از تحرکات این نیروها است. واقعیت این است اینان قصد دارند با طرح شعار عام «نه به جمهوری اسلامی»، از پا گیری تغییر رادیکال جامعه در بین مردم جلوگیری کنند. چرا که به خوبی می دانند تغییر شرایط عینی جامعه که بازتاب آن در دو خیزش ۹۶ و ۹۸ منعکس شد، زمینه های به مراتب مساعدتری را برای جذب آگاهی انقلابی و پیشبرد مبارزات رادیکال به وجود آورده است. این به مذاق دارودسته هایی هم چون سردمداران کمپین «نه به جمهوری اسلامی» خوش نمی آید. به همین دلیل تلاش شان این است که نفرت و انزجار عمیق مردم از رژیم را در چارچوب «نه به جمهوری اسلامی» محصور کنند.

بسیاری از سردمدارانی که امروز پشت کمپین «نه به جمهوری اسلامی» قرار گرفته اند، کسانی هستند که در دهه ۶۰ و تابستان خونین ۶۷، زمانی که رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی دسته دسته از مبارزین، انقلابیون و کمونیست را قتل عام کرد، لب از لب تکان ندادند و با سکوت، رضایت مندی خود را از این جنایت نشان دادند. اینان زمانی که رژیم جمهوری اسلامی به شکل وحشیانه ترکمن صحرا و کردستان را سرکوب خونین کرد، نه تنها هیچ مخالفتی نکردند، بلکه هم زمان از تمامیت ارضی و ایران و ایران ستان داد سخن سر دادند. اما در آن دوره بسیاری از سازمان ها و احزاب مبارز و انقلابی نه تنها این جنایات را افشا کردند، بلکه شعار سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را به عنوان عامل اصلی کلیه جنایات و ستم و استثمار پیش گذاشتند و تلاش کردند مردم را برای عملی کردن این خواست سازماندهی کنند. پس از دوره ای نیز با درایت نیروهای انقلابی و با مرزبندی دقیق تر با نیروها و عناصر ارتجاعی، شعار سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی را فرموله کردند و به حول آن به سازماندهی پرداختند. این شعار بر این حقیقت استوار بوده و هست که جمهوری اسلامی از طریق انقلاب توده ای و به رهبری یک نیروی انقلابی که منافع توده های مردم را نمایندگی می کند، باید سرنگون شود. حال و در این شرایط، طرح شعار «نه به جمهوری اسلامی» به عقب راندن مبارزات و خواست های مردم است. چرا که موضوع مهم و تعیین کننده خصوصا در شرایط کنونی این است که جمهوری اسلامی چگونه سرنگون می گردد و مهم تر آن که چه ساختار و سیستمی پس از سرنگونی رژیم، جایگزین آن می شود.

با اتکا به تجاربی که در همین ۴۲ سال گذشته در ایران و جهان به دست آمده است و با تکیه به یک تجزیه و تحلیل واقع گرایانه از تضادها و صف آرایی نیروها آن چه را که می توان در پس این شعار«نه به جمهوری اسلامی» دید این است که می خواهند به حفظ ثبات و تحکیم ستون های اساسی دولت مثل دستگاه اداری و نیروی سرکوب گر نظامی – امنیتی و ساختار سیستم ستم و استثمار یاری رسانده و این چنین شرایط را برای به قدرت رساندن دارودسته خود با اتکا به امپریالیست های آمریکائی فراهم کنند.

چهل و دو سال پیش نیز، در دوران مبارزات توده ای مردم علیه سلطنت پهلوی، جامعه آبستن تحولات بزرگی بود. اما در آن دوره و خصوصا پس از رشد مبارزات، امپریالیست های آمریکایی و اروپایی با دارودسته خمینی از ضعف نیروهای انقلابی استفاده کردند و با جا انداختن شعارهای عام هم چون «مرگ بر شاه» تلاش کردند دید مردم را در این چارچوب محدود کنند. قصد شان این بود که خواسته ها و شعار ها را در محدوده ای در بین مردم طرح کنند تا بتوانند از فرو ریختن کل سیستم ستم و استثمار شاهنشاهی جلوگیری کنند و چنین نیز شد. محمد رضا شاه و به قول معروف هزار فامیل رفتند ولی سیستم دست نخورده را برای هزار فامیل خمینی باقی گذاشتند. حال پس از ۴۲ سال تجربه خونینی که مردم از سر گذرانده اند، یک بار دیگر دارودسته ای مرتجع با طرح شعار عام «نه به جمهوری اسلامی» همان مقاصد را پی گرفته اند. در نتیجه، در پس طرح هر شعار و کمپینی موضوع تعیین کننده و حیاتی آن این است که منافع چه طبقه ای را نمایندگی می کند. آیا در خدمت منافع توده ها قرار دارد یا در خدمت اقلیتی انگلی است؟

واقعیت این است که شرایط عینی جامعه تغییر کرده است و بسیاری از فرصت طلبان و مرتجعین تلاش دارند نان را به نرخ روز بخورند و خود را حامی مردم جا بزنند! اما آن چه که در مرکز توجه راه اندازان کمپین «نه به جمهوری اسلامی» قرار دارد این است که تا آن جا که می توانند از فروپاشی رژیم جلوگیری کنند. ترس اینان بیشتر از مردم و به طور مشخص کارگران و زحمتکشان و مشخص تر، از جوانان این طبقه است. از این هراس دارند که انفجار جامعه از جانب اکثریت توده های مردم شرایط را برای نیروهای انقلابی و ایده های انقلابی بیش از پیش مهیا کند و اینان موقعیت «طلائی» کنونی و نبود رهبری انقلابی در بین مردم را از دست بدهند.

در رابطه با کمپین «نه به جمهوری اسلامی» برخی از نقدهایی که به آن شده است اثبات این موضوع کناری است که رضا پهلوی سلطنت طلب است و نه جمهوری خواه. این نقد اساسا موضوع اصلی و تعیین کننده در رابطه با این کمپین نیست. چرا که همواره همه مرتجعین و فرصت طلبان بر پایه تغییر اوضاع و شرایط جامعه و از دست دادن مشروعیت نظام حاکم در بین مردم، تلاش می کنند خود را به «روز» کنند تا از این طریق بتوانند اهداف طبقاتی خود را پیش برند. چه تفاوتی بین سلطنت طلبی و یا جمهوری خواهی خود فروختگانی چون رضا پهلوی، فرشگردها، اصلاح طلبان رانده شده از حکومت جمهوری اسلامی و..... برای میلیون ها نفر از مردم خصوصا کارگران و زحمتکشان، زنان، روشنفکران، اقلیت های ملی و مذهبی دارد؟ در عین این که رضا پهلوی کاملا نقشه مند و آگاهانه موضوع جمهوری خواهی خود را در این دوره به میان کشیده تا اذهان مردم را به حول و حوش این مساله بکشاند تا از زیر سوالات اساسی در رود.

به طور کلی می توان گفت که مساله اصلی دارودسته راه انداز این کمپین این است که اساس دولت طبقاتی و نیروهای سرکوبگر آن با چنگ و دندان حفظ شود. حال با هر اسمی، جمهوری «ایرانی» یا سلطنت! در همین راستاست که مبتکرین این کمپین تمام کوشش خود را به کار بستند تا طیفی با تجربه از کسانی که در دو حکومت شاه و یا جمهوری اسلامی و یا هر دو سهیم بوده و سالیان سال برای بقای سیستم ستم و استثمار خوش خدمتی کردند، متحد کنند. در این میان با وساطت برخی از افرادی که ره گم و گیج هستند تلاش کردند امضای تعدادی از هنرمندانی که به درجاتی از اوضاع مایوس شده اند را نیز جمع کرده تا با استفاده از نام برخی از این هنرمندان که در بین مردم محبوبیت دارند، بتوانند توجه مردم را به خود جلب کنند. اما اتکای اصلی این کمپین برای تبلیغ در بین مردم، مثل سایر کمپین هایی که تا کنون اینان و یا سایر فرصت طلبان و مرتجعیین از همین قماش پیش برده اند، رسانه های ارتجاعی هم چون «من و تو»، «صدای آمریکا» و... است. این رسانه ها در تبلیغ این کمپین با هم در مسابقه و رقابت اند و تلاش زیادی را به کار بسته اند تا از این کمپین چهره «مردمی» بسازند. در واقع باید یک بار دیگر تاکید شود که دارو دسته اصلی این کمپین و رسانه های شان، می خواهند با طرح شعار «نه به جمهوری اسلامی»، مردم را از موضوعات اصلی یعنی سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی و جایگزین کردن آن با سیستم نوین و انقلابی دور کرده و این چنین صف دوست و دشمن را در ذهن توده های مردم مخدوش کنند.

یکی دیگر از ترفندهایی که بیش از گذشته سردمداران این کمپین برای جلب مردم تاکید دارند، مساله اتحاد است. اما در این مورد نیز باید عوام فریبی اینان را افشا نمود. همین کمپین و اتحادی که تا کنون در به راه اندازی آن به کار برده اند، به روشنی نشان می دهد که منظورشان از اتحاد، جمع کردن افراد و نیروهای رنگارنگ ارتجاعی در راس فعالیت های شان با اتکا به قدرت های امپریالیستی است. به همین دلیل هم ایلان برمن نایب رئیس «شورای سیاست خارجی آمریکا» در واشگتن نیز از این کمپین و اتحادی که به حول آن به وجود آورده اند، دفاع کرده است. کاملا واضح است که سرمداران آمریکا به خاطر قرار داشتن جریاناتی در راس این کمپین که مورد اعتمادشان هستند از آن دفاع می کنند.

واقعیات یک قرن مبارزه مردم خصوصا از دوره رژیم سلطنتی پهلوی و جمهوری اسلامی نشان می دهد که مردم و نیروهای انقلابی برای پیشروی و تعمیق مبارزات شان در جهت ساختن جامعه ای عاری از ستم و استثمار بدون مرزبندی دقیق با مرتجعین رنگارنگ داخلی با هر اسم و رسمی و هم چنین با امپریالیست ها که ستم و استثمار را در سراسر جهانی سازماندهی می کنند، امکان پذیر نیست.

اوضاع جامعه، ملتهب، حساس و در عین حال خطرناک است، خصوصا در شرایطی که جای یک رهبری انقلابی در صحنه خالی است. رهبری که بتواند با سازماندهی های ضروری راه متحد کننده اقشار و طبقات گوناگون جامعه را همواره کرده تا بتواند بر پایه آن مسیر به پیروزی رساندن انقلاب و سرنگونی تمام و کمال دولت طبقاتی جمهوری اسلامی و پایه گذاری جامعه نوینی که در سرلوحه ش زدودن هر شکلی از ستم و استثمار قرار دارد را در برابر جامعه بگذارد.

نقد و کنار زدن این بی راهه هایی که هر روز و از جایی سر بلند می کنند و در پی حفظ و تقویت و ثبات بخشیدن به اساس نظام لرزان و رو به سقوط کنونی اند، خود بخشی از روند دست یابی به آگاهی انقلابی، نشر آگاهی انقلابی و متشکل شدن و متشکل کردن در دل جامعه در خدمت به ایجاد آلترناتیو انقلابی است.

۲۹ مارس ۲۰۲۱

Leilaparnian۱@gmail.com