به مناسبت بیستمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی ایران در تابستان1367

به مناسبت بیستمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی ایران در تابستان1367

 فنلاند

به مناسبت بیستمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی ایران در تابستان 1367، به همراه چند فرد آزادی خواه؛ در اسپو از شهرهای جنوبی فنلاند؛ در روز 11 اکتبر 2008، مراسمی ترتیب دادیم تا ضمن زنده نگهداشتن یاد کشته شدگان و آرمان هایشان؛ این جنایت را به بخشی از حافظه جمعی مردم ایران و بلکه جهان تبدیل کنیم تا بتوانند ضمن آگاه شدن از مساله ربط این کشتارها را با سرنوشت خود درک کرده وبا این درک با دشمن مرزبندی کنند! تا بتوانند علیه نظامی که در آن جان آدمی از مزد گورکن ارزانتر است؛ برخیزند!

 متأسفانه در این برنامه تعداد زیادی شرکت نکردند! بخشی از آن برمی گردد به عدم امکانات ما برای اطلاع رسانی؛ کمبود نیرو و امکانات مالی. بخشی ازآن هم برمی گردد به ترکیب مهاجران وفعالین سیاسی مقیم فنلاند و حساسیت ودیدشان روی مسأله! زندگی درفنلاند به عنوان کشوری که شهروندانش از امکانات نسبی بالاتری در مقایسه با بسیاری ازکشورهای دیگر برخوردارند؛ باعث زایل شدن رادیکالیسم لازم برای برخورد با مسائلی از این دست شده است! و اگر آنها را به کل منفعل نکرده باشد، ولی تا حد زیادی محافظه کار و تقلیل گرا ساخته است!! بدون اینکه حتی این سوال طرح شود که مردمان این سرزمین بر دوش مردمان فقروگرسنگی؛ مردمان رنج و بندگی در نقاط دیگر دنیا سوارند و همین" دموکراسی ای "که مایه مباهاتشان گشته؛ حاصل مبارزات انسانهایی است که برای آزادی بشر در جای جای این جهان؛ زندگی خود را با رهایی بشریت گره زده اند!

در این جلسه فیلمی از مسعود رئوف با عنوان " درختی که به خاطر می آورد" نمایش داده شد؛ که ضمن برانگیختن احساس درد و انزجار از زندانهای قرون وسطائی جمهوری اسلامی؛ یادآور این بود که در دنیایی به غایت تیره به سر می بریم! دنیایی که مبارز و زندانی سیاسی سابق را در "مهد آزادی و دموکراسی" ؛ "در دنیای مدرن صلح طلب" کانادا به آنجا می رساند که دست به خود کشی می زند! تا یادآور این نکته باشد که شرایط کنونی ایران در کلیت و زندانهایش به طور مشخص و شرایط در کشورهایی مدرن نظیر کشورهای اروپایی و آمریکایی،چطور دو روی یک سکه را تشکیل می دهند!

 در پایان برنامه، ضمن نوشیدن چای ، فرصتی پیش آمد که حول مسائل مختلفی صحبت کنیم! در مورد اینکه چه ضرورتی وجود دارد که ما باید به کشتار تابستان 67 بپردازیم ؛در حالی که بیش از این تعداد در زندانهای جمهوری اسلامی در طی سالهای عمر ننگینش کشته شده اند و این مسأله کماکان ادامه دارد!؟ و سر جنبه های مختلف حقوقی و اهمیت پرداختن به آن بحث شد! اینکه چطور اپوزیسیون چپ می تواند با بر سر یک پلاتفرم مشخص توافق کند؛ و بر طبق آن یک سری کارهای مشترک سازمان دهد؟ راجع به ضرورت انقلاب و شکل آن در جاهای مختلف؟ و نقش جنبشهای مختلف اجتماعی در بروز انقلاب! شکل های مختلف تبعیض به خصوص تبعیض بین زن و مرد و تبعیضات قومی ودینی در فنلاند و مقایسه اش با ایران وکردستان ! واینکه چطور می توان این مسأله را از زاویه طبقاتی بررسی کرد؟ ضرورت پرداختن به مذهب به مثابه یک ایدئولوژی از سوی نیروهای اپوزیسیون چپ در کل ! و نیزبر سر چگونگی همصدا کردن مردم ایران و مردم دیگر نقاط جهان وعلت تلاش برای آن! بحث شد!

 در حین برنامه سه کلیپ مختلف (Another Brick in The Wall از گروه پینک فلوید، Hasta Siempre از ناتالی کاردونه و کلیپ ویدئویی از عکس هایی از خاوران و سرود آفتابکاران جنگل؛ تهیه شده توسط سازمان زنان 8مارس)، هم پخش شد که مورد توجه قرار گرفت! و بار دیگر نقش هنر در پیشبرد مبارزات را به خصوص در دنیای ارتباطات ؛ یاد آور شد!

با آرزوی آزادی و رهایی بشریت!

سازمان زنان 8 مارس ( ایران- افغانستان) –فنلاند/ 11 اکتبر 2008