گزارش يک موفقیت، خبر ديپورتی ديگر – مبارزه همچنان ادامه دارد

 

دوستان عزيز

زهرا کاملی  زن ايراني که قرار بود روز 10 فوريه به ايران اخراج  شود به دليل اعتراض شديد ايرانيان، زنان افغانستان کردستان و آلماني و تعداد زيادی از سازمانها و گروههای حقوق بشری که تا آخرين لحظه به اعتراضشان عليه ديپورت زهرا ادامه دادند، اقامت و اجازه کار در آلمان داده مي شود.

نامه های بی شمار شما و فاکس ها به قاضی پرونده زهرا به اداره خارجیان شهر گوسلار و مامورین دولتی، سیاستمداران و... همه و همه زمینه را برای ماندن زهرا در کنار ما فراهم کرد. بارها و بارها از خط هوائی لوفت هانزا، خواسته شد از دیپور بطور کلی و بخصوص از دیپورت زهرا به ایران خودداری کند، جواب ندادند. تقریبا تمام کلیساهای شهر در روز یکشنبه قبل از دیپورت برای زهرا دعا کردند. ولی خواسته های آنها هم جواب نگرفت. به هر حال وقتی تقریبا از تمام امکانات اعتراضی، چه سیاسی، چه حقوقی و چه دعا به درگاه خداوند استفاده کرده و نتیجه نداد و آقایان سیاستمداران با صدای بسیارمردانه شان اعلام کردند که به جان عزیزمان در چارچوب قانون غیر از دیپورت زهرا راهی وجود ندارد!

به نیروی خودمان اتکا کرده و به فرودگاه رفتیم. خوشبختانه بخت با ما یار بود و خلبان زنانگی کرده و در دیپورت زهرا همکاری نکرد. به هر حال تقریبا همگی مسافرین و خدمه هواپیمائی که قرار بود به ایران پرواز کند خبر اخراج زهرا را داشت و در نهایت خلبان که حکم را گرفته و باید شلیک می کرد از روزنه قانون که نمی توانست از این عمل غیر انسانی جلوگیری کند، استفاده کرد و پس از بسته شدن درهای هواپیما وقتی که تمام قدرت برای اجرای حکم را بدستش سپردند از اجرای حکم سرباز زد و از آنجا که قبلا هم خلبانان در سطح بین المللی اعلام کرده بودند که در صورتی که کسی اعلام کند که به میل خود پرواز نمی کند و مجبورش کرده اند از پرواز خودداری می کنند. به هر حال دستور خروج زهرا از هواپیما داده شد. و ما هم زمانی این خبر را شنیدیم که پلیس ویژه محاصره مان کرده بود. یکی شان در این میان در بلندگو اعلام کرد: خلبان سرباز زد، زهرا دیپورت نمی شود، آکسیون شما موفقیت آمیز بود!

یک لحظه فکر کردم اگر براستی تمام آقایان اسلحه بدست از امکاد خود که شلیک کردن می باشد استفاده نکنند و این عمل در یک زمان و در یک مکان معین روی کره زمین اتفاق بیفتد چه دیدنی می شود. متاسفانه یک ثانیه بعد از آن رویای تخیلی با فشار دستان سرد آدم آهنی ها بر روی بدنم از رویا بیرونم آورد. خیلی زود به روی زمین آمده و باز .....

 

از آنجايي که به زهرا به دلايل انساني اجازه اقامت و کار در آلمان داده ميشود، دولت آلمان و ايالت نيدرزاکسن حاضر نيستند مخارج اقامت او را طي اقامتش در آلمان تقبل کنند. به همين دليل قرار است افرادی ( بطور شخصي ) مخارج زهرا را در طي دوره يادگيری زبان و تحصيل به عهده بگيرند.

اگرچه دليل به خطر افتادن جان زهرا در بازگشت او به ايران " زنای محصنه " مي باشد جرمي که در ايران با اعدام ويا حتي سنگسار مجازات ميشود ولي دولت آلمان کماکان حاضر نيست دليل دادن اقامت به زهرا را رسما به خطر افتادن جان او در ايران اعلام کند. هرچند در قانون جديد پناهندگي آلمان قيد شده که "انسان هايي که به دليل جنسيتشان تحت تعقيب قرار ميگيرند نيز بايد تحت حمايت قرار گيرند".

در واقع اين تبصره جديد گويا قرار است تنها برای کسب پرستيژ بر روی کاغد بماند و مانند بيشتر قوانين حمايت از زنان هرگز اجرا نشود. توضيح رسمي اقامت زهرا "  ماندن به دلايل انساني و به خطر افتادن سلامتي او در صورت اخراج از آلمان " اعلام شد. از آنجايي که حتي از زمان بستری شدن زهرا در بيمارستان در تاريخ 10 فوريه ( پس از سر باز زدن خلبان از بردن زهرا به ايران)   کماکان مردان سياست در آلمان بر ديپورت او اصرار داشتند راهپيمايي مجددی در شهر گسلار در تاريخ 19 فوريه برگزار شد.

باتوجه به اينکه همزمان با روز ديپورت زهرا و کماکان بعد از آن نيز در شهر گوتينگن و حومه آن  تظاهرات حمايتي در اعتراض به اخراج او برگزار شد عاقبت به خاطر فشار افکار عمومي آلمان وزير داخلي مجبور شد در مورد اخراج او تجديد نظر کند.

درواقع ضربه نهايي بعد از اعلام انصراف خلبان و بازتاب عمل او در رسانه های آلمان و ادامه اعتراضات اين بار با وسعت چشمگيرتر زده شد بطوری که مقامات دست اندرکار اخراج زهرا مجبوربه بررسي مجدد پرونده اوشدند.

در اينجا جادارد از فعالين زنان انتقاد شود که پيشاپيش یکروز پس از بستری شدن زهرا در بيمارستان ندای ما پيروز شديم را دادند،  در زماني که هنوز تا 17 فوريه که رسما وزير داخلي آلمان اوتو شيلي اعلام نکرده بود ايالت نيدرزاکسن ميبايست اجازه ماندن به زهرا بدهد ( کسي که تا اين زمان نقش اصلي را در بلوکه کردن تمام دادخواست ها برای بررسي مجدد پرونده اخراج زهرا داشت) وضعيت او نامعلوم بود. اینگونه شتابزده اعلام پيروزی بنوعي اعلام ختم اکسيون های بعدی هم می تواتست باشد

از طرفي بررسي علل برگزار نکردن گردهمايي های حمايتي در اعتراض به ديپورت زن ايراني يا حداقل آن، اعتراض نامه ای از طرف جامعه مردان ايراني در شهر های ديگر از حوصله اين نوشته خارج است ( هرچند که اين اخراج مصادف با سالروز انقلاب بهمن بود و آکسیون هایی  نيز از طرف برخی ایرانیان  تدارک ديده شده بود و کلا فرصت خوبي  برای اعتراض به اخراج بود و یا می شد این دو را در هم آمیخت.).

ولي از آنجا که ديپورت از آلمان با توجه به شکل غير انساني آن مثل بيهوشي اجباری پناهجو که در مواردی به دليل اضطراب يا بيماری قلبي  پناهجوموجب مرگ شده يا فشار روی گلو که خفگي و سکته ناگهاني و غيره را در پي داشته،  شادی جلوگيری از ديپورت زهرا  با کمترين هزينه ممکن قابل درک است.

يکي از فاکتورهاي مهم در جلوگيري از اخراج او خود او بود که تا آخرين لحظه عليه اخراجش به ايران اعتراض کرد وتسليم سرنوشتي که ديگران برايش تعيين کردند نشد. دقيقا به همين دليل نيز بسياری از انسانهايي که به پيروزی اکسيون فرودگاه مطمئن نبودند خطر کرده و در حرکت اعتراضي شرکت کردند.  بسياری از مسافرين هرچند 26 سال تحت سرکوب رژيم اسلامي بودند  اعلام همبستگي شان از اکسيون از دوستان ايرانی اينجايي قابل تقدیر  بود. وقتی مسافر جوان ايراني اعلام کرد به خاطر ترس اعتراض نميکند، اما چند اعلاميه را جايي ميگذارد که شايد يک دل و جرات داری بخواند و اعتراض کند و در صورت آمدن خلبان به قسمت مسافرين سعي خواهد کرد دوستانه به اين وضعيت اعتراض کند!

فاکتور اصلي در خشونت پليس اما بي آبرويي بين المللي بود که همزمان شلوار لوفت هانزا و دولت آلمان را گرفت. پس از تابستان2001 که فعالين جان بدربرده از پيکار جنوا عليه گلوباليزاسيون و ژ8 ،  2000 نفره  فرودگاه فرانکفورت را در اعتراض به ديپورت اشغال کردند، ديگر خبری از لوفت هانزا و ديپورت کلاس نبود. وضعيت از آن زمان تا امروز فرقي اساسي کرده و آن هم تعداد چشمگيری زن خارجي در صف مقدم اعتراضيون بود که حتي تعداد قابل توجهي از مردم آسيای دور و دوربين بدست را از سالن های دورتر جلب کرد.

در این اکسيون   59 نفراز فعالين عليه ديپورت دستگیر شدند. پس از آن هم بررسي مجدد عکسهای تظاهرات بعدی و قبلی و شناسايي حداقل 4 نفر پناهجو که اجازه خروج از 100 کيلومتری محل زندگي خود را ندارند و احتمالا دادگاهي کردن اين دوستان و نهايتا جريمه نقدی ميباشد.

از آنجايي که انجام اکسيون در فرودگاه ممنوع است و اجازه هم داده نميشود اکسيون فرودگاه بدون اجازه مقامات برگزار شد، به همین جهت همگي منتظر رسيدن شکايت و دادگاهي شدن هستيم ولي تا امروز خبري نشده. اما بيش از 50 نامه اعتراضي فرستاده شده که خواهان پاک شدن اطلاعات ديجيتالي مان (اثر انگشت، عکس و...) از ليست جنايي کامپيوترهای پليس مي باشيم. همزمان هماهنگ با دوستان ديگر دستگير شده که مورد خشونت پليس قرار گرفتند قرار است شکايت کنيم.

 

خبر ديپورت زن کرد24ساله به ترکيه

در هفته ای که بدنبال جلوگيری مجدد از ديپورت زهرا بوديم، غزاله سلامه2 ماهه حامله  را همراه با کودک یک ساله اش  از دو کودک 5 و6 ساله و شوهرش که اقامت آلمان دارند جدا کرده و  بدون اخطار به ترکيه اخراج ميکنند. غزاله کرد لبناني پناهجو ميباشد. او وکودک خردسالش به کشوری ديپورت ميشوند که نه در آنجا بستگاني دارند و نه زبان ترکي ميفهمند.

دولت آلمان و ترکيه طبق قراردادی به اجبار خواهان ترک کردن کردهای مهاجر از لبنان ميباشند. سالهاست فعالين عليه ديپورت از اخراج اين گروه از مهاجرين اعتراض ميکنند. داستان ديپورت غزاله بقدري غير انساني است که غير واقعي به نظر ميرسد. در راهپيمايي عليه ديپورت زهرا با شوهر غزاله نیز  صحبت کردم. او نميداند با2 کودک خردسال که درد دوری مادر را ميکشند چه کند. برای اطلاع و اعتراض به ديپورت غزاله به وبسايت زير مراجعه کنيد ويا با گروه کاری پناهندگی گوتينگن تماس بگيريد.

ومبارزه همچنان در 2 جبهه ادامه دارد

 

دوستان

 فعالین آلماني به تنهايي و بدون کمک و همياری با خود پناهجويان نميتوانند از اخراج جلوگيری کنند. در مورد زهرا تاثير صف زنان مقابل ماموران امنيتي نه تنها رسانه های خبری را جذب کرد بلکه بسياری از زنان آلماني متشکل در سازمانها و احزاب  را به اعتراض عليه اخراج زهرا به ايران را نیزفعال کرد.

بدون دانستن زبان فارسي در مورد اخراج زهرا فعالین آلماني نميتوانستند با اين وسعت مسافران را از وجود پناهجوي اخراجي در هواپيما مطلع کنند.  در همه این موارد به شرکت فعال خود شما نياز هست هر چند هزينه ای که شما ميپردازيد زياد هست اما بدون همکاری شما اين اکسيون نميتوانست موفقيت آميز باشد. انتظار کمک از پناهندگان سابق نيز بيهوده هست، تعداد بسيار کمي از قديميها تمايل به درگير شدن در اين موارد را دارند، و تا زماني که از همديگر حمايت نکنيد اخراج شما برای سيستم راحتتر خواهد بود. از آنجايي که تقسيم کار مردسالار حتي در صفوف مبارزه نيزنفوذ دارد دفاع از حق پناهجوی زن کماکان بروی دوش خودمان هست، متاسفانه اين تقسيم بندی در نيروهای  آلماني هم مشاهده ميشود. پس بقول دوست آلماني سن و سال داری: خواهرانمان را نجات دهيم. بيش از اين نميتوان منتظر مردان بود. لابد جايي در مجموعه اثار فمنيستي خوانده.

راستي اگر پول زيادی داشتيد به اينجا واريز کنيد. به هر حال همه دستگیر شدگان منتظر جریمه های سنگین و دیگر مجازاتها هستند و برای ادامه فعالیت باید بتوان از پس این جریمه ها برآمد.

 

10 77 502

BLZ 26050001

Sparkasse  Göttingen

Germany

 

از مسئولین هشت مارس فعال در این آکسیون

28 فوریه 2005