زنده باد زنان مبارز افغانستان و سراسر جهان

زنده باد زنان مبارز افغانستان و سراسر جهان

 

اساس و تهداب ستم بر زنان نظام غير عادلانه حاكم بر جامعه است. پس بايد گفت اين نظام ستمگرانه است كه ظلم را بر زنان تحميل ميدارد و مردان را ستمگر و زنان را تحت ستم نگه مي دارد. تحت سلطه و حاكميت همين نظام است كه زنان يعني نيمي از پيكر جامعه به يك بخش فراموش شده در جامعه مبدل گرديده و خانه نشين مي گردند، در رده دوم پس از مردان قرار مي گيرند و به جنس تحت ستم در جامعه مبدل مي گردند. نظام سياسي حاكم كه حامي و نگهبان اين نظام ستمگرانه است و فعلا بصورت عمده اشغالگران و رژيم دست نشانده را در بر مي گيرد، حامي و پشتيبان اصلي مرد سالاري و زن ستيزي در جامعه است. رژيم دست نشانده در اصل از مرد سالاران شوونيستي تشكيل گرديده است كه اساسا از لحاظ زن ستيزي تفاوت اساسي با طالبان ندارند.

انسان ها طي يك دوران طولاني از حيات خود با مرد سالاري و ستم بر زنان نا آشنا بودند. در آن دوره انسان ها همديگر شان را استثمار نمي كردند و بر همديگر ستم روا نمي داشتند. در آن زمان نه تنها برتري مردان بر زنان وجود نداشت بلكه مناسبات ميان مردان و زنان و همچنان اطفال بر مبناي مادر سالاري استوار بود.  در آن دوران طولاني هيچ برتري طلبي اي بين زنان و مردان نبود. اما زماني تغييرات اقتصادي در جوامع انساني رونما گرديد و اين زمينه به وجود آمد كه كساني بتوانند از ثمره كار ديگران به نفع خود استفاده نمايند، برتري طلبي هاي طبقاتي، جنسي و قومي به وجود آمد. به اين ترتيب همزمان با پيدايش نظام طبقاتي در جوامع انساني كه اولين شكل آن برده داري بود، نظام مادر سالاري از ميان رفت و زنان تحت ستم قرار گرفتند. اين ستم در نظام هاي طبقاتي فئودالي و سرمايه داري ادامه يافته و به بخش مهمي از ساختار كل نظام استثمار گرانه و ستمگرانه حاكم مبدل گرديد و كماكان در اشكال مختلف اعمال مي گردد.

بر جامعه افغانستان نظام استثمارگرانه و ستمگرانه مستعمراتي – نيمه فئودالي  حاكم است و اشغالگران خارجي و رژيم دست نشانده آنها كه " جمهوري اسلامي افغانستان " خوانده مي شود، قانون و نظام ارتجاعي ستمگرانه را اعمال و حمايت مي نمايند.  همين ها حافظ و نگهبان اصلي مرد سالاري حاكم بر جامعه نيز هستند و مبارزات حق طلبانه اصيل زنان را سركوب مي كنند و يا از طريق فريبكاري به بيراهه مي كشانند. همين هايند كه قوانين زن ستيزانه جاهلانه به تصويب مي رسانند و حتي در مسائل خصوصي بستر زناشويي مداخله مي كنند و زنان را به مثابه بردگان جنسي زنان در نظر مي گيرند.

بنابرين مبارزه عليه مرد سالاري و نبرد بخاطر پايان دادن به ستم عليه زنان، در شرايط فعلي مبارزه اي است كه بايد عمدتا عليه اشغالگران و دست نشاندگان شان متوجه باشد و همچنان سائر نيروهاي زن ستيز را آماج خود قرار دهد.  يقينا مبارزه با اين نگهبانان نيرومند مرد سالاري و زن ستيزي كار آساني نيست، ولي پيشبرد مبارزه اجتناب ناپذير است ولو اينكه بار بار به شكست انجامد.

همانطوري كه گفته اند: " شكست مادر پيروزي است."

اگر از سطح عمومي جامعه بگذريم و زندگي يك خانواده را در نظر بگيريم، مي بينيم كه پسر و دختر هر دو فرزندان يك خانواده هستند. اما سوال اين است كه كدام فرزند مورد علاقه پدر و حتي مادر است؟

امروزه دختران زيادي كماكان نمي توانند به مكتب بروند و تعداد بيشتري هم نمي توانند تعليم و تحصيل شان را به پايه اكمال برسانند. متاسفانه در شرايط امروزي قرن بيست و يك كه قرن تكنالوژي معلوماتي ناميده مي شود، يك مرد سالار افغانستاني و حتي يك نيروي سياسي مرد سالار بطور آشكار مي گويد كه:

« براي ما ننگ است كه دختر به مكتب برود و درس بخواند.  زن جايش در خانه است و بايد براي شوهر خود خدمت كند. زن حق ندارد كه بيرون برود و درس بخواند." 

همين امروز زنان در افغانستان بخاطر كار كردن در بيرون از خانه، معلمي و يا تحصيل علم حيات شان را از دست مي دهند و به قتل مي رسند.

اما پسر نازدانه خانواده مثل اينكه از خرطوم فيل افتاده باشد، سينه جلو مي دهد و باد به غبغب مي اندازد و هر كاري كه دلش خواست انجام مي دهد و خواهر او ولواينكه از او بزرگتر هم باشد، بايد از او اطاعت نمايد و خاطرش را گرامي دارد. آخر پسر خانواده" آقا لالا " است.

در جامعه مرد سالار كه ستم بر زنان در تمام زواياي آن بيداد مي نمايد، علاوه از مردان، زنان نيز در خدمت مرد سالاري و تحكيم ستم بر زنان قرار مي گيرند. زناني هستند كه بالاي دختر و عروس خود رحم نمي كنند. اين زنان با توسل به شوهران شان، دختران خود را وادار به ازدواج هاي اجباري مي نمايند و با تحريك پسران شان بالاي عروس هاي شان فشار مي آورند و حتي آنها را زير لت و كوب شوهران شان قرار مي دهند. اينان نه بر ديگران بلكه در حقيت بر خود ظلم روا مي دارند، چرا كه تن به مرد سالاري مي دهند و در خدمت آن قرار مي گيرند.

زنان معمولا در مقابل ستم هايي كه بالاي شان مي شود، زبان باز نمي كنند و ستم را تحمل مي نمايند. اين ستم پذيري زنان خود زمينه دوام ستم بر آنان مي گردد و محروميت آنها از نعمت آزادي را بقا مي بخشد. پس بايد در مقابل ستم بر پا خاست و با تمام قوت و توان عليه آن مبارزه كرد. هر زن و دختر نا توان در صورتي كه آگاهي كسب نمايد و تصميم جدي به مبارزه بگيرد، مي تواند به يك مبارز كوشا و پر توان مبدل گردد و الگوي مثبتي براي سائر زنان و دختران گردد. 

زنان و دختران بايد بتوانند از مسائل كوچك و روزمره خانوادگي فراتر روند و در سطح كل جامعه بينديشند و عمل نمايند. آنها بايد با عزم راسخ در راه مبارزه بخاطر تامين حقوق شان پيش بروند و هدف والاي زندگي شان را تلاش در راه ايجاد جامعه بدون زن ستيزي و سائر اشكال ستم و استثمار تعيين نمايند.

ما از تمامي زنان افغانستان و زنان سراسر جهان مي خواهيم كه به پا خيزند و در راه تامين حقوق شان مبارزه نمايند. ما زماني مي توانيم حقوق خود را بدست آوريم كه دست به دست هم داده و يك جنبش مبارزاتي ناگسستني و وسيع را به وجود بياوريم و به پيش ببريم. چون شير به غرش آئيم و حقوق مسلم خويش را از كام مرد سالاري و مرد سالاران بستانيم.

زنان و دختران مبارز بايد با دسته هشت مارچ زنان افغانستان همراه شوند و در راه كسب حقوق شان مبارزه نمايند و يقين داشته باشند كه مبارزات شان ولو اينكه با مشكلات زيادي مواجه گردد، سر انجام مي تواند به موفقيت بيانجامد.

زنان مبارز جهان كه صداي ما زنان افغانستاني را مي شنوند و نامه هاي ما را مي خوانند، مي دانند كه ما هم همانند آنها به پا خاسته ايم و همراه با آنها در راه ايجاد جامعه و جهان عاري از ستم مبارزه مي نمائيم.

پس بيائيد همه با هم و يكصدا بگوئيم:

پيش بسوي يك جهان آزاد و بدون ستم!

مرگ بر اشغالگران و رژيم پوشالي وطن فروش و زن ستيز!

زنده باد زنان مبارز افغانستان و جهان!

زنده باد دسته هشت مارچ زنان افغانستان!