دلایل افزایش ازدواج اجباری زیر حاکمیت طالبان

ازدواج اجباری، یکی از مصداق بارز و روشن پایمال کردن حقوق اساسی (حق آزادی انتخاب) یک فرد است و هم چنان یکی از نمونه های خشونت جنسیتی نیز محسوب می شود. زنان و کودکان دختر قربانی اصلی این عمل و یا معامله اند. کشورهای سنتی، عقب مانده و اسلامی مانند افغانستان، ایران، پاکستان و سایر کشورهای اسلامی، بلندترین آمار ازدواج های اجباری را دارند. اما در افغانستان اکثر ازدواج ها اجباری و بدون رضایت زن صورت می گیرد و در نقاط دور افتاده و قریه جات ازدواج اجباری یک سنت و رواج پسندیده است.

سایه های ناپیدای تبعید جنسیتی_حکومتی زنان در دور دوم ارتجاع امارتی!

تنها راه نجات زنان، آگاهی- بیداری- و بیزاری از سکوت است، برای برهم زدن و گردن زدن این مناسبات مرد/ پدرسالارانه نیاز به برهم‌ زدن مناسبات سرمایه‌‌دارانه و ایستادگی در برابر پایه‌های استحکام امپریالیسم که عبارت از ناسیونالیسم و اسلام‌سیاسی اند، داریم. جامعه طبقاتی اسکلیت نظام‌سرمایه‌داری و مردسالاری است.

زنان و ضرورتِ داشتنِ تشکلات مستقل و انقلابی در افغانستان!

ما زنانی که با ظلم و ستم دست و پنجه نرم می‌کنیم و نطفه‌های تشکیلات انقلابی‌مان را در شرایط خفقان و دیکتاتوری بنیادگرایان اسلامی طالب پی ریخته‌ایم، باید مبارزه خود را با هدف سرنگونی انقلابی امارت اسلامی طالبان پیش برده و برای جامعه‌ای مبارزه کنیم، که در آن انسان‌ها فارغ از جنسیت بتوانند برای پیشروی کل جامعه مبارزه متحدانه‌ای را سازماندهی کنند. مبارزه‌ای که به هر شکل از ستم و استثمار نقطه‌ی پایان بخشد.

از سلیطه خواندن زنان در ایران تا شلیطه خواندن زنان در افغانستان

از آنجایی که زنان در افغانستان همچنان با عین همین کلیشه‌ها تحت عنوان شلیطه، بی‌حیا، فاحشه و... مواجه‌اند، خواستم که روایات تجربی زنان تحصیل‌ کرده طبقه متوسط و آنهایی را که نسبت به موقعیت اقتصادی_اجتماعی و فکری شان از افکار سنتی و نقش‌های سنتی زنانه، خودشان را دورتر احساس می‌کردند و از این رو، بیشتر در معرض آزار جامعه با این کلیشه‌ها قرار داشتند مورد بازتاب قرار دهم.

تشکیلات انقلابی زنان ضامن پیشروی جنبش انقلابی زنان در افغانستان

در دوسال و نیمی که از به قدرت رساندن طالبان، این نیروی بنیادگرای اسلامی که تا مغز استخوان، زن ستیز و ضد مردمی است می‌گذرد. در این مدت جنگ طالبان در تمام ابعاد علیه زنان سازماندهی شد. دو سال و نیمی که ستم جنسیتی بر زنان یکی از اصلی‌ترین برنامه‌های امارت اسلامی طالبان را تشکیل داد. دو سال و نیمی که طالبان با صدور فرمان‌های ضد زن و با حمله به زنان برای خانه‌نشین کردن آنان، افغانستان را به جهنمی برای زنان بدل کرده است.

اهمیت جنبش رادیکال زنان در افغانستان!

بناً آنچه که جنبش زنان در افغانستان میخواهند و هدف قرار دادند بسیار وسیع است و محدود به آزادی زنان نمیتواند شود هر چند تاکید اولیه شان بر نجات زنان است اما این جنبش، این را به خوبی درک کرده است، که زنان تا حضور استعمار، اشغال و ایادان داخلی آنها هرگز آزاد نخواهند شد و یک سری مهمی از آزادی زنان وابسته به آزادی جمعی توده‌هایی اشغال شده است.

روایتی از زلزله هرات - ارسالی از افغانستان

هر شهروند ساکن هرات، روایت به خصوصی دارد از زلزله؛ حادثه‌ای که به جان و مال و روان همه آسیب رساند. می‌دانم روزی زمین آرام خواهد گرفت اما قلب‌های ما آرام نمی‌گیرند. ما همه در این رنج شریک بودیم و با هر زنده جانی که زیر آوار ماند، جان دادیم.

نامه سرگشاده به ایرانی‌ها: کاش از بی‌رحمی و تبعیض دست بکشید!

هر سال با موجی از تبلیغات پخش شده مهاجر ستیزانه از سوی دستگاه حکومتی جمهوری اسلامی _که برادری نزدیکی با امارت اسلامی دارد_ رگ‌ها و مشت‌های فاشیستی و شوونیستی عده‌ای ورم کرده و بزرگ می‌شوند و در نتیجه قتل‌های وحشتناکی چون قتل آن پیرد مرد کارگر اتفاق می‌افتد و بازهم وجدان‌ها خفته است چون در دنیای مرزبندی شده ی امروز وجدان‌ها بر اساس همان کارت‌های شناسایی هویت‌هامان فعال و غیرفعال می‌شوند.

ارسالی یکی از فعالین سازمان زنان هشت مارس در پاکستان

اوج تبعیض جنسیتی در جهان امپریالیستی و نوع مرتجعانه تر آن در کشورهای شرقی شبیه افغانستان، پاکستان و ایران

روایتی از زلزله هرات

هر شهروند ساکن هرات، روایت به‌ خصوصی دارد از زلزله؛ حادثه‌ای که به جان و مال و روان همه آسیب رساند. می‌دانم روزی زمین آرام خواهد گرفت اما قلب‌های ما آرام نمی‌گیرند. ما همه در این رنج شریک بودیم و با هر زنده‌ جانی که زیر آوار ماند، جان دادیم.