هر زنی از هر ملیتی که خواهان مبارزه علیه پدر/مردسالاری باشد، حامل و مدافع نظرات و عملکردهای رژیم جمهوری اسلامی در ایران و افغانستان نباشد و بهطور کلی با منشور و آییننامهی سازمان زنان هشت مارس موافق باشد و در جهت عملی کردن آنها کوشش نماید و شخصاً تقاضای عضویت نماید؛ در صورت سه ماه فعالیت مستمر و با معرفی حداقل دو نفر از اعضا میتواند به عضویت این تشکیلات در آید.
هر سال با موجی از تبلیغات پخش شده مهاجر ستیزانه از سوی دستگاه حکومتی جمهوری اسلامی _که برادری نزدیکی با امارت اسلامی دارد_ رگها و مشتهای فاشیستی و شوونیستی عدهای ورم کرده و بزرگ میشوند و در نتیجه قتلهای وحشتناکی چون قتل آن پیرد مرد کارگر اتفاق میافتد و بازهم وجدانها خفته است چون در دنیای مرزبندی شده ی امروز وجدانها بر اساس همان کارتهای شناسایی هویتهامان فعال و غیرفعال میشوند.
سائمه جان، همسایه و همسرنوشت عزیز، خطاب صمیمانه شما را شنیدم که مصداق آن گفته است که آنچه از دل برآید بر دل نشیند. میگویند شرم احساسی است انقلابی، اما نامه شما خشم و شرم را همزمان برمیانگیزد. خشم از توهین، خشونت، اخراج و تحقیر روزانه که به بهانه افغانستانی بودن اعمال میشود. و شرم از اینکه در این جامعه من هم شهروند ایرانیام، و میدانم در تمام این سالیان یقینا کارهایی بوده که از دستم ساخته باشد و انجام ندادهام.
هر شهروند ساکن هرات، روایت به خصوصی دارد از زلزله؛ حادثهای که به جان و مال و روان همه آسیب رساند. میدانم روزی زمین آرام خواهد گرفت اما قلبهای ما آرام نمیگیرند. ما همه در این رنج شریک بودیم و با هر زنده جانی که زیر آوار ماند، جان دادیم.
ما زنان به درازای مرزهای جهان برای پایان دادن به خشونت بر زنان، نه فقط روز ۲۵ نوامبر بلکه هر روز در صف مقدم مبارزه می ایستیم و به مدد مبارزه ی جهانی مان برای تغییر این جهان ستمگرانه مردسالار و خلق جهانی بدون خشونت بر زنان حرکت می کنیم!
آری بر بستر چنین شرایطی است که جمهوری اسلامی به استیصال افتاده است. رژیم از مبارزات زنان علیه حجاب اجباری و ادامهیابی آن که تا کنون گامهای اولیه ولی مهمی را در راستای خلاصی بدن زنان از مالکیت پدر/ مردسالاران در قدرت و خارج از قدرت برداشته است، به هراس افتاده است...
در آستانه یک سالگی یکی از عظیم ترین خیزشهای انقلابی مردم قرار داریم، خیزشی که زنان پیشقراول آن بودند و در آن صحنههای غرور آفرینی از مبارزه را خلق کردند، به سلطه پدرسالاری ضربه زدند و سنگ بنای پایان نهادن به سلطه و اقتدار بر بدن زن را پایه ریزی کردند. خیزشی که به همبستگی گسترده مردم به ویژه با ملیتهای تحت ستم یاری رساند. خیزشی که چشمانداز یک انقلاب تودهای را باز گشود و امید به تغییر جهان کهنه را در بین ستمدیدگان جهان آفرید.