زنان کارگر و زحمت کش که به خاطر زن بودنشان بیش از مردان هم طبقه خود مورد ستم و استثمار قرار میگیرند، برای رها شدن از این شرایط غیر قابل تحمل، انگیزه قوی دارند. زنانی که به آگاهی انقلابی مسلح شوند میتوانند در هدایت مبارزه برای سرنگونی دولت طبقاتی، نه تنها در افغانستان و ایران، بلکه در سراسر جهان، به پیشقراولانی پیگیر و جسور بدل شوند.
ممکن است سرکوبگران زنستیز، با حملات وحشیانۀ خود برای مدت کوتاهی در مبارزات زنان سکتهای ایجاد کنند؛ اما طولی نخواهد کشید که اوضاع در نتیجه مبارزات زنان عوض شود. تاریخ چهل و پنجساله مبارزه و مقاومت زنان در برابر جنگ نا برابر با رژیم اسلامی این را نشان داده است.
این بیراههای است که باید بطور مجدانه ازجانب جنبش رادیکال زنان افغانستان و ایران افشا و طرد گردد. افشاگری و بر ملا کردن افکار مسموم و مخرب علینژاد و هم فکراناش بخشی از پیمودن پروسه صحیح مبارزه در خدمت به سرنگونی امارت اسلامی طالبان و رژیم جمهوری اسلامی از طریق انقلاب و کوتاه کردن دست کلیه قدرتهای امپریالیستی؛ اولین گام در رفع ستم جنسیتی است.
این بار پزشکیان از درون صندوقهای رای جمهوری اسلامی برای راندن ماشین ستم و استثمار جمهوری اسلامی بیرون آمد. رژیم جمهوری اسلامی برای حل تضادهای داخلی که مهمترین آن تضاد مردم با کل نظام جمهوری اسلامی است و همچنین تضادهای بینالمللی هم چون چگونگی برقرار ساختن مناسبات تنگاتنگتر با امپریالیستها در مقابل دادن امتیازات بیشتر؛ این بار پزشکیان «اصلاح طلب» را برگزیدند. اما آنچه که روشن است این انتخاب در این دوره حساس در خدمت به حفظ نظام جمهوری اسلامی، در بستری از سرکوبهای گستردهتر و وحشیانهتر و با زندان و شکنجه و اعدامهای بیشمار انجام پذیرفته است.
اگر بدنبال رها کردن زنان* از زیر بار ستم جنسی/ جنسیتی هستیم، اگر بدنبال رها کردن کارگران و زحمتکشان از یوغ استثمار طبقاتی هستیم، اگر بدنبال رها کردن ملیتهای تحت ستم از ستم ملی هستیم...، اگر بدنبال دفن کهنه و خلق نو هستیم، آنگاه در کنار ستمدیدگان فلسطین و در مقابله با نسلکشی آنان میایستیم و آزادی و رهایی فلسطین را از یوغ استعمارگران و استثمارکنندگان و مردسالاران، شرطی برای آزادی و رهایی همگان میدانیم.
هرچند آمار و ارقام مشخصی از شکنجه، تجاوز، زندان، قتل و مهاجرت افراد الجیبیتیکیو پس از حاکمیت طالبان و حتی پیش از آن وجود ندارد و گزارشات متعدد، منقطع و غیر یکدستی وجود دارند، اما با آنهم نظر به یک گزارش از سازمان افغان الجیبیتی، بیش از ۸۳۵ درخواست کمک از اعضای جامعه رنگینکمانی در افغانستان دریافت کردند. ۷۲ درصد این افراد به آنها گفتند که مستقیما از سوی طالبان مورد آزار و اذیت قرارگرفتهاند. ۶۷ نفر توسط طالبان مورد تجاوز جنسی قرارگرفته که بیشتر آنها افراد ترنسجندر و زنان همجنسگرا بودند. ۸۶ درصد از این افراد گفتهاند که در طول زندگی توسط خانواده و دوستان خود مورد آزار و اذیت قرارگرفته بودند.
ازدواج، قراردادی است برای رسمیت بخشیدن و تعیین مختصات یک معامله؛ معاملهای که در آن تن زن در مقابل تامین مالی زندگی او مبادله میشود. البته که در دنیای مدرن امروز، بسیاری از زنان در اقتصاد خانواده هم نقش دارند؛ ولی همچنان در تقسیم اجتماعی عام در جهان، نقش زن در درجه اول برطرف کردن نیاز جنسی و تروخشک کردن مرد، تولید مثل و نگهداری از کودکان و سالمندان فامیل بوده و نقش مرد نانآوری برای خانواده میباشد. همین امر که همچنان در ۱۲۷ کشور جهان، تجاوز شوهر در زندگی زناشویی «جرم تلقی نمیشود»، نشان میدهد که تا چه حد نقش زن در زندگی زناشویی بهعنوان ابزاری برای برطرف کردن نیازهای جنسی مرد تثبیت شده و این تفکر تا چه حد غالب است.
از زمان به قدرت رساندن طالبان توسط امپریالیستهای آمریکایی، ابعاد خشونتهای وحشیانه بر زنان گسترش بیسابقه یافته است. روزی نیست که امارت اسلامی طالبان هم از طریق انواع و اقسام احکام زن ستیزانه مبتنی بر شریعت اسلامیشان و هم با گسیل نیروهای ضد زن سرکوبگر به زنان حمله نکند و زندگی را بر آنان تنگتر نکند. در نتیجه احکام صادره ضد زن، خشونتهای خانگی بر زنان بیشازپیش گسترش یافته و خانه بدل به قتلگاه زنان شده است.